سرمایه اجتماعی
«سرمايه اجتماعي1:
ابعاد، ديدگاهها و شاخصها
چكيده:
مقاله حاضر از سه قسمت تشكيل شده است. در قسمت اول پس از تعريف مفهوم سرمايه اجتماعي از نظر صاحبنظران عمده از جمله كلمن، پوتنام، فوكوياما و بورديو به اجزا و ابعاد سرمايه اجتماعي (ابعاد عيني و ذهني وابعاد اعتماد و پيوند) و زمينه تاريخي آن اشاره شده است. در قسمت دوم به مباني نظري سرمايه اجتماعي پرداخته شده است. صاحبنظران اجتماعي بر اهميت سرمايه اجتماعي و ابعاد و سطوح آن پرداخته و سعي در انتشار و بسط اين مفهوم نمودند. اين صاحبنظران سرمايه اجتماعي را در سه سطح خرد، مياني و كلان و در ابعاد مختلف ساختاري، هنجاري و شناختي مورد بحث و بررسي قرار دادند.
در قسمت پاياني به سطوح و شاخصهاي سرمايه اجتماعي اشاره گرديده است. سرمايه اجتماعي از مفاهيمي است كه شاخصهاي آن در سطوح مختلف مورد توجه قرار داشته و از جمله مهمترين شاخصهاي آن ميتوان به مشاركت اجتماعي، اعتماد اجتماعي، ارتباطات و تعاملات بين افراد و گروهها، عدالت اجتماعي و غيره اشاره كرد.
1=Social capital
مقدمه:
در سالهاي اخير، مفهوم سرمايه اجتماعي به معناي اين كه مشاركت كردن در گروه و جامعه ميتواند براي فرد منافع و كاركردهاي مثبت داشته باشد، يكي از رايجترين واژههايي است كه از علوم اجتماعي وارد ادبيات حوزههاي ديگر علمي و حتي وارد زبان عمومي شده است. تأكيد بر اهميت اثرات مثبت روابط اجتماعي بر روي فرد و نگراني و دغدغه نسبت به تنزل روابط اجتماعي معنادار در جوامع جديد، از مفاهيم و بحثهاي قديمي جامعهشناسي ميباشند و ميتوان گفت واژه سرمايه اجتماعي در اين معني، مفهوم نو و جديدي نيست و به آراي پيشكسوتان جامعهشناسي مانند كارل ماكس، اميل دوركيم و يا گئورك زميل بر ميگردد. به نظر اميل دوركيم، در شرايطي كه انسجام اجتماعي كاهش يابد و سنتها و هنجارهاي جامعه فرد را در رفتار اجتماعياش راهنمايي نكنند، فرد دچار بيهنجاري (آنومي) ميشود و بسياري از رفتارهاي ناهنجار، از جمله خودكشي، افزايش خواهند يافت.
كارل ماركس در بحث.....
رای تهیه فایل کامل این مطلب، لطفا اینجا را کلیک فرمایید. موفق باشید.
معروف خود درباره «از خود بيگانگي» آثار منفي و مخرب تقسيم فزاينده كار بر روي انسانها را مطرح نموده و گئورك زيمل ادعا ميكرد كه شهرنشيني با بوجود آوردن عقلانيت ابزاري و تحريك شديد عصبي، باعث پيدايش دلزدگي در روابط اجتماعي و همچين بيتفاوتي انسانها نسبت به يكديگر ميشود. سؤالاتي كه اكنون ميتواند مطرح شود اين است كه با توجه به مسبوق به سابقه بودن مفاهيم انسجام اجتماعي، وحدت گروهي، ادغام بودن فرد درجامعه و امثالهم، اهميت يافتن مفهوم سرمايه اجتماعي از چه قرار است؟ به طور كلي ميتوان گفت كه تحقيقات معاصر درباره جامعه مدني (فوكوياما، 1379: 5) به اين نتيجه عام دست يافتهاند كه در نظام اجتماعي، سه عنصر مهم وجود دارند كه بعضاً با يكديگر متحاضم بوده و اگر بين آنها تعادل ايجاد نشود، جامعه با مشكل روبرو خواهد شد. اين حوزهها عبارتند از بازار (اقتصاد)، اجتماع و دولت. تجربه كشورهاي گوناگون نشان ميدهد كه تسلط و قدرت بلامنازع هر يك از اين حوزهها، ميتواند آثار مخرب و آسيبهاي جدي براي جامعه به همراه داشته باشد. دولت بسيار قدرتمند و يكه تاز به استبداد و استالينيسم منجر ميشود، در صورتيكه بازار افسار گسيخته و بدون نظارت به مافياهاي اقتصادي منجر ميشود (مانند روسيه بعد از فروپاشي شوروي) و اجتماع به خود رها شده نيز (آنچناكه توماس هابز در قرن هجده ادعا كرده بود) ميتواند به منازعات قومي وجنگ داخلي ختم شود (مانند يوگسلاوي) (شارعپور، 1383: 295) در چنين فضايي است كه طرح سرمايه اجتماعي جذاب به نظر ميرسد، يعني اين كه در قرن حاضر، با توجه به پيشرفتهاي تكنولوژيك و مخصوصاً فرآيند جهاني شدن، نيروهاي اقتصادي رونق فراواني يافتهاند و حيطه اثرگذاري آنها بسيار وسيع شده است، همچين دولتها با توجه به مسئوليتهاي هر چه بيشتري كه به عهده ميگيرند و نقش فعالي كه در بسياري از زمينهها بازي ميكنند بسيار قدرتمند و بزرگ شدهاند، در مقابل روابط اجتماعي و نقشي كه آنها درجامعه بازي ميكند، آرام آرام تضعيف شدهاند در چين فضايي صحبت كردن از اهميت روابط اجتماعي و اينكه اينگونه روابط ميتوانند كاركردهاي مثبت و منافعي داشته باشند جلب توجه ميكند. درواقع، واژه سرمايه اجتماعي كه دراواسط سالهاي 1980 توسط افرادي چون كلمن و يا بورديو مطرح گرديد، امروزه به يكي از مصطلحترين مفاهيم علوم انساني تبديل شده است. درعين حال وجود كلمه سرمايه درواژه سرمايه اجتماعي، تأكيد بر اين دارد كه سرمايه اجتماعي مثل سرمايه انساني يا سرمايه اقتصادي، مولد است، يعني فرد ميتواند از طريق سرمايه اجتماعي ارزشي بوجود آورد، كاري انجام دهد، به هدفي نايل شود، مأموريتي را به انجام برساند كه در صورت فقدان سرمايه اجتماعي، آن اثر بوجود نميآيد.
طرح مساله
انسان به طور ذاتی در تعامل و تقابل با دیگران نیازهای خود را بر طرف ساخته و گذران امور می کند. اثرات این کنشها و متقابل و نقش آنها تا حدی است که حذف آن ، زندگی را غیر ممکن می سازد. اما در این میان دانشمندان علوم اجتماعی با نگرشی کنجکاوا نه در جوامع، به شناسایی این کنشها پرداخته و به مجمو عه عواملی پی برده اند که آن را سر مایه اجتماعی نامیده اند. مفهوم سر مایه اجتماعی در بر گیرنده مفاهیمی همچون اعتماد ،همکاری و همیاری میان اعضای یک گروه یا یک جامعه است که نظام هدفمندی را شکل می دهند و آنها را به سوی دستیابی به هدف ارزشمند هدایت می کند. از این رو شناخت سرمایه اجتماعی می تواند جوامع را در گسترش ابعاد سرمایه اجتماعی کمک نموده و موجب افزایش عملکرد اجتماعی و اقتصادی افراد در جوامع گردد.
اگر توسعه را به معنای بهبود استاندارد های زندگی و ارتقای مستمر کل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر و انسانی تر بدانیم چه عواملی می توانند پیش برنده این خواسته در یک واحد ملی باشند؟ پاسخ گویی به این سوال، ادبیات غنی و پردامنه ای را رقم زده است. تا قبل از دهه 70 ،مطالعات توسعه عمدتا" بر پا رامترهای تکیه و تا"کید داشت، در این دهه توجهات بیشتر به سوی عوامل اجتماعی و فرهنگی معطوف گشته است و در این چرخش نظری بر مقوله (سر مایه اجتماعی) متمرکز شده است.
سرمایه اجتماعی اگر چه مفهومی نوین و نو پا در عرصه مطالعات اجتماعی است اما این مفهوم ریشه در روابط نوع بشر دارد . امروزه این امر مسلم است که رسیدن به توسعه ،جامعه مدنی، معیارهای جهان شمول و بستر مناسب برای زیست اجتماعی تنها با وجود سرمایه اجتماعی شکل می گیرد . سرمایه اجتماعی از طریق جریان های اطلاع رسانی مثل آموزش مربوط به مشاغل، تبادل عقاید، تبادل اطلاعات هنجارهای مربوط به معاملات در شبکه های اجتماعی، مشارکتهای مردمی، گروههای خود یاری، روحیه جمع گرایی در برابر فرد گرایی و نوع دوستی شکل می گیرد. سرمایه اجتماعی در بین گروه های دوستی،همسایگان، هم مسلکان، هم مدرسه ای ها، اعضاء کلوپ های ورزشی و...... قابل مشاهده است. در کل می توان سرمایه اجتماعی را زیربنا و زمینه ساز اصلی فرایند مدرنیزاسیون دانست، پس به دلیل قرار داشتن کشور ما در حالت گذار و ضرورت برنامه ریزی های همه جانبه به منظور دستیابی به توسعه پایدار و عبور از حالت گذار و رسیدن یه یک ثبات نسبی و واقعی، شناخت میزان و نوع سرمایه اجتماعی و به کارگیری عواملی که سبب افزایش این متغیر اجتماعی می شود، لازم است. ما نیز در این مقاله بر آنیم تا ضمن تعریف مفهوم سرمایه اجتماعی، به منظور روشن تر شدن ابعاد و فضای نظری آن، به بررسی مبانی نظری، ابعاد، اجزا و سطوح مختلف آن می پردازیم. در ادامه مطابق با ابعاد و سطوح مختلف سرمایه اجتماعی، به ارایه شاخص های این متغیر می پردازیم. ارایه شاخص های گوناگون سرمایه اجتماعی علاوه بر فهم عملی این متغیر، زمینه استفاده آن را در تحقیقات پیمایشی مهیا می سازد. ارایه شاخص های هر متغیر بیانگر شناخت همه جانبه آن در میدان عمل رفتاری یا اجتماعی است.
تعريف سرمايه اجتماعي:
1- روابط دو جانبه، تعاملات و شبكههايي كه در ميان گروههاي انساني پديدار ميگردند و سطح اعتمادي كه درميان گروه و جماعت خاصي به عنوان پيامد تعهدات و هنجارهايي پيوسته با ساختار اجتماعي يافت ميشود. (الواني، 1383)
2- مجموعه هنجارهاي موجود در سيستمهاي اجتماعي است كه موجب ارتقاي سطح همكاري اعضاي آن جامعه گرديده و همچنين سبب پايين آمدن سطح هزينههاي تبادلات و ارتباطات ميگردد. در اين تعريف مفاهيمي نظير جامعه مدني و نهادهاي اجتماعي نيز داراي ارتباط مفهومي نزديك با سرمايه اجتماعي ميگردند (همان)
قواعد، هنجارها، تعهدات، مبادله و اعتماد ايجاد شده در روابط اجتماعي، ساختارهاي اجتماعي و ترتيبات نهادي جامعه كه اعضاء را قادر ميسازد تا به اهداف فردي واجتماعي خود نائل گردند. (نارايان، 1997، 23)
نهادها، روابط و هنجارهايي كه كيفيت وكميت تعاملات اجتماعي را شكل ميدهد. (بانك جهاني)
با توجه به تعریف های فوق می توان گفت: سرمایه اجتماعی مجموعه نهادها، قوانين، عادات اجتماعي، ارزشها، باورها و قواعد رفتاري كه در جامعه مستقر و بر مناسبات اجتماعي اعضاي جامعه حاكم است.
تعريف سرمايه و اجزاء آن از ديدگاه صاحب نظران
رابرت پوتنام
رابرت پوتنام سرمايه اجتماعي را مجموعه اعتماد، هنجارها، و شبكههاي پيوند كه همكاري را براي سود متقابل سهيل ميكند ميداند كه نتيجه آن انواع متفاوتي از كنشهاي جمعي است. (Winter, 2000-3) او سه شاخص براي سرمايه اجتماعي در نظر ميگيرد: آگاهي، مشاركت و نهادهاي مدني.
جيمز كلمن
كلمن در تعريف سرمايه اجتماعي از نقش و كاركرد آن كمك گرفته و تعريف كاركردي از سرمايه اجتماعي ارايه ميدهد. به نظر او سرمايه اجتماعي شيئي واحد نيست، بلكه انواع چيزهاي گوناگوني است كه دو ويژگي مشترك دارد: اول همه آنها شامل جنبهاي از يك ساخت اجتماعي هستند، دوم كنشهاي معين افرادي كه در درون يك ساختار قرار دارند را تسهيل ميكنند. شكل معيني از سرمايه اجتماعي در تسهيل كنش معين ارزشمند بوده و ممكن است براي كنشهاي ديگر بيفايده يا كمفايده باشد. كلمن معتقد است كه سرمايه اجتماعي نه در افراد و نه در ابزار فيزيكي توليد قرار دارد.
او شاخصهاي زير را براي سرمايه اجتماعي در نظر ميگيرد:
1) تعهدات ايجاد شده
2) دسترسي اطلاعات
3) هنجارهاي اجتماعي
4) اقتدار
5) هويت (كلمن 1377، 160)
از نظر كلمن سرمايه اجتماعي در نهايت براي افراد سرمايه انساني به همراه دارد.
پير بورديو
از نظر بورديو سرمايه اجتماعي جمع منابع بالقوه و بالفعلي است كه نتيجه مالكيت شبكه بادوامي از روابط نهادي شده بين افراد و به عبارت سادهتر، عضويت در گروه براي دستيابي به منابع آن گروه است. در واقع پيوندهاي شبكهاي ميبايست از نوع خاصي باشند، يعني مثبت و مبتني بر اعتماد.
از نظر بورديو سرمايه اجتماعي در نهايت ميتواند سرمايه اقتصادي به همراه داشته باشد. (چلبي، 1375)
از ديدگاه بورديو سرمايه اجتماعي دو شاخص اساسي دارد: 1) اعتماد 2) پيوند
فرانسيس فوكوياما
از ديد فوكوياما سرمايه اجتماعي وجود مجموعه معيني از هنجارها يا ارزشهاي غير رسمي است كه اعضاي گروهي كه همكاري و تعاون ميانشان مجاز است، در آن سهيم هستند. مشاركت در ارزشها و هنجارها به خودي خود باعث توليد سرمايه اجتماعي نميگردد، چرا كه اين ارزشها و هنجارها ممكن است به هنجارها و ارزشهاي منتهي باشد.
فوكوياما در ارتباط با سرمايه اجتماعي دو نكته را تأكيد ميكند:
1) سرمايه اجتماعي متعلق به گروههاست نه افراد، به عبارت ديگر هنجارهايي كه شالوده سرمايه اجتماعي را تشكيل ميدهند در صورتي معني دارند كه بيش از يك فرد در آن سهيم باشند.
2) همكاري و همياري براي تمام فعاليتهاي اجتماعي (خواه بد و خواه خوب) ضروري است. پس ارزشها و هنجارهاي غير رسمي ميتواند مثبت و منفي باشد. (علاقهبند، 1384)
از نظر فوكوياما سرمايه اجتماعي دو بعد اصلي دارد: 1) ارزشهاي غير رسمي 2) هنجارهاي غير رسمي
با توجه به تعاريف و بيان اجزاي سرمايه اجتماعي، چهار جزء در همه آنها مشترك هستند كه ميتوان به عنوان ابعاد كاف سرمايه اجتماعي در نظر گرفت:
1) مشاركت در شبكهها
2) روابط متقابل
3) هنجارها و ارزشهاي اجتماعي
4) اعتماد (همان)
زمينههاي تاريخي سرمايه اجتماعي
در رابطه با زمينههاي سرمايه اجتماعي توافق چنداني وجود ندارد و تعريفي نيز كه ارائه ميشود، چندان همگون نيستند. اما اگر بخواهيم كاربردها، مقاصد و تعاريفي كه در علوم اجتماعي از اين مفهوم ميشود دستهبندي كنيم و پيشينه اين مفهوم را در آراي انديشمندان متأخر و كلاسيك جستجوكنيم، شايد در چند حيطه بتوان در رديابي آن پرداخت. دستهاي رديابي اين مفهوم را از كارل ماركس آغاز ميكنند. او در كتاب «سرمايه» به مسئله همبستگي از روي اجبار و ضرورت كه در آن قرار ميگيرند مانند وضعيت مهاجران و پناهندگان دريك جامعه، بدين معني كه شرايط منفي و بحراني افراد را بسوي استفاده از انرژي جمعي، تواناييهاي بالقوه جمعي، اتكاء به يكديگر و توسل به پشتيباني يكديگر و استفاده از پتانسيلهاي گروهي ترغيب ميكند. اين خاصيت، امروز نيز به نوعي در مفهوم سرمايه اجتماعي مطرح است، انرژي جمعي و اتكا به پشتيباني افراد در مناسبات جمعي، به نحوي كه با نتايج مثبت يا منفي افراد را گردهم جمع ميآورد.
رويكرد ديگر در آرا جورج زيمل قابل بازشناسي است. يعني جايي كه او از مفهوم «بده بستان» يا «داد و ستد» صحبت ميكند. مبناي بده بستان هنجارها و قواعد رفتاري است كه افراد براي سامان دادن به مناسبات بين فردي، مبادلات و تعاملاتي كه براي بقاي خود ضروري ميدانند وضع ميكنند. البته با توجه به سود و منفعت در مقابل چنين سرمايهگذاري كه ميتواند هر شكلي به حوزه خود بگيرد افراد توقع دارند، كمك و لطفي كه نشان ميدهند جبران شود.
برخي چنين تعبير ميكنند كه اين مطلب سود و نفع كه ضرر تا پاداش و سود آنی و زود هنگام را در بر نميگيرد، در مقابل ايثار و دگرخواهي قرار دارد. در اين رويكرد مفهوم سرمايه اجتماعي به داد و ستدهايي كه افراد در زندگي اجتماعي صورت ميدهد تقليل مييابد. البته با ملاحظات مشخص و منفعتي كه دير يا زود، انتظار برآورده شدن آن ميرود، اين نگاه به مبادلات اجتماعي امروز رواج بيشتري دارد. به عنوان مثال اين نگاه در ادبيات اقتصادي كه با نئوكلاسيكها آغاز شد و وجوه فلسفی آن از مكتب اصالت سود ريشه گرفته است وجود دارد. يا بطور كلي و مشخص در نظريه مبادله و كنش متقابل به آن پرداخته شده است. اين گروهها و گرايشها به سرمايه اجتماعي به نگاه دوم بر مبناي داد و ستد اجتماعي ميپردازد.
رويكرد سوم كه اثرات عميق و نسبتاً فراگيري بر جاي گذاشته مباحثي است كه با «اميل دوركيم» آغاز و پس از او با «تالكوت پارسونز» پيگيري شد. اين افراد با نگاهي انتقادي و در پاسخ به بينشها و رويكردهايي كه مفهوم سرمايه را به مبادلات اقتصادي تقليل ميدادند، به طرح مفهوم ارزش پرداختند و تعبیرخود را به نوعي بر درون فكني ارزشي استوار كردند. يعني تعهداتي كه بر مبناي آنها، ارزشها و هنجارهاي اجتماعي است. اين روابط، تعاملات و همكاريها كه بطور عام به آن سرمايه اجتماعي ميگوييم ريشه در هنجارها و ارزشهاي جامعه دارند. چنين هنجارها و ارزشهايي افراد را فارغ از دغدغههاي معیشتی برقرارداد به ايفاي نقشها و اعمال خود ترغيب ميكند.
اين نگاه نگرشي ارزشي به مسئله شكلگيري سرمايه اجتماعي دارد. يعني رويكردي كه مسائل ساختي، فرهنگي و تاريخي را در شكلگيري سرمايه اجتماعي دخيل ميداند و در تفاسيري كه ارائه ميدهد از اين مسائل بهره ميجويد.(چلبی،1375)
در ادامه بايد از «ماكس وبر» نام برد. مباحثي كه وبر مطرح ميكند مفاهيمي است از جريانات فكري تأثيرگذار ديگر كه به مفهوم اعتماد معطوف است. اين سؤال كه اعتماد در متن رسمي وغيررسمي چگونه ساخته ميشود و در يك متن اجتماعي چه ملازماتي براي افراد به همراه دارد، در مفهومسازي سرمايه اجتماعي مؤثر بوده است. اين اعتماد، قراردادي است كه به سوي خطرپذيري كه به نوعي سود متقابل را براي آنها در بر دارد سوق دهد. اين خطر پذيري در روابط اجتماعي، براي كارهاي فردي و جمعي چيزي جز اعتماد نيست. اعتماد يعني آمادگي افراد براي اينكه در يك متن اجتماعي و در روابط اجتماعي بپذيرند كه بايد به ساير افراد اطمينان داشته باشند و البته به همان نحوه در مقابل سايرين نيز اطمينان نشان بدهند.
بدين ترتيب ميبينيم كه در ريشهيابي اين مفهوم زمينههاي متنوعي تأثيرگذار بود. چنين برداشتهايي اصولاً مانعي درجهت ارايه تعريفي دقيق از مفهوم سرمايه اجتماعي به شمار ميآيند در تعاريف سرمايه اجتماعي و ابعاد و مسايل پيرامون آن توافق و همگوني چنداني وجود ندارد، اما بطور كلي اين زمينههاي نظري گسترده و كلي را ميتوان به عنوان ريشههاي نظري سرمايه اجتماعي در نظر گرفت كه هنوز هم هر يك هواداراني دارد، با توجه به سوگيريهايي كه در هر يك از اين نحلهها و جريانهاي فكري وجود دارد، تعاريف نيز متفاوت خواهد بود.(ازکیا و غفاری،1383)
ولي فرانسيس فوكوياما علم سياسي اجتماعي آمريكايي تبار عقيدهاي ديگر دارد. فوكوياما در كتاب معروف پایان نظم (مبناي نخستين اصطلاح سرمايه اجتماعي را بدين صورت شرح ميدهد) كه اصطلاح سرمايه اجتماعي تا آنجا كه من از آن آگاه شدم، نخستين بار در اثر كلاسيك جين جاكوب" مرگ و زندگي شهرهاي بزرگ آمريكايي" (1961) بكار رفته است، كه در آن او توضيح داده بود كه شبكههاي اجتماعي فشرده در محدودههاي قديمي و مختلط شهري، صورتي ازسرمايه اجتماعي را تشكيل ميدهند و در ارتباط با حفظ نظافت،عدم وجود جرم و جنايات خياباني و ديگر تصميمات در مورد بهبود كيفي زندگي، در مقايسه باعوامل نهادهاي رسمي مانند نيروي حفاظتي پليس و نيروهاي انتظامي، مسئوليت بيشتري از خود نشان دهند.(فوکویاما،1379)
ايوان لايت – جامعهشناس – اصطلاح سرمايه اجتماعي را دهه 1970و همچنین گلن لوري – اقتصاددان – نيز براي توصيف مشكل اقتصاد درون شهري بكار برد: آمريكاييهاي آفريقايي الاصل در محدوده اجتماعات خود فاقد اعتماد و همبستگي بودند، در حالي كه براي آمريكاييهاي آسيايي الاصل و ديگر گروههاي قومي اين اعتماد و همبستگي وجود داشت. همين فقدان اعتماد و همبستگي در ميان سياهان مبين نبود داد و ستد جزئي در ميان سياهان بود.
در دهه 1980 اين اصطلاح توسط جيمز كلمن جامعهشناس در معناي وسيعتري مورد استفاده قرار گرفت و رابرت پوتنام دانشمند علوم سياسي نفر دومي بود كه بحثي قومي و پرشور را در مورد نقش سرمايه اجتماعي و جامعه مدني در ايتاليا و هم ايالات متحده بر انگيخت.
در مجموع فرض بنيادين كه پشت ايده سرمايه اجتماعي قرار دارد نسبتاً ساده و روشن است يعني "سرمايهگذاري در روابط اجتماعي با پيوندهاي مورد انتظار". اين تعريف كلي با تغييرهاي گوناگوني كه بوسيله صاحبنظران و پژوهشگران سرمايه اجتماعي بيان شده سازگار است. افراد براي توليد سود در تعاملات و شبكههاي اجتماعي شركت ميكنند و منابع موجود در شبكههاي مشاركت، باعث افزايش سود ميشود. شبكههاي مشاركت به چند دليل منجر به افزايش سود در جامعه ميگردند:
- شبكههاي اجتماعي جريان گردش و مبادله اطلاعات را تسريع و تسهيل ميكنند و آنان اطلاعات مفيدي در مورد فرصتها و گزينه های مختلف در اختيار فرد قرار ميدهند و هزينههايي را به مقدار زيادي در تعاملات اجتماعي كاهش ميدهند.
- شبكهها، پيوندهاي اجتماعي را تقويت ميكند، منجر به انباشت قدرت اجتماعي ميشوند. اين امر نقش مهمي در تصميمات وگزينش خط مشي بازيگران اجتماعي دارد بعضي از پيوندهاي اجتماعي بواسطه موقعيتهاي استراتژيك خود در بر دارنده منابع با ارزشي هستند كه قدرت تصميمگيري و تأثيرگذاري فرد را افزايش ميدهند.
- شبكه از فرد در مقابل تهاجمات و تجاوزات دفاع ميكند، همچنين شبكههاي اجتماعي هويت و شناخت فرد را تقويت ميكنند. دسترسي افراد به منابع از طريق شبكهها امكانپذير است و فرد بوسيله پيوندهاي اجتماعي شايستگي خود را تقويت ميكند.
مباني نظري تحقيق
نظريهپردازان سرمايه اجتماعي
رابرت پوتنام
رابرت پوتنام يكي از مهمترين نظريهپردازان سرمايه اجتماعي است. به باور او درحالي كه سرمايه مادي به دارائيهاي مادي و سرمايه انساني به ويژگيها و استعدادهاي افراد اشاره دارد، سرمايه اجتماعي ناظر بر ارتباطات و شبكههاي اجتماعي، هنجارها و اعتماد متقابل ناشي از آنهاست. از نظر پوتنام سرمايه اجتماعي بر قابليت جامعه براي ايجاد انواع انجمنهاي داوطلبانه دلالت دارد كه افراد را به همكاري با يكديگر و در نتيجه حفظ تكثرگرايي دموكراتيك تشويق ميكند (توسلی،1384).
پوتنام مقوله سرمايه اجتماعي را مرتبط با جمع و جامعه ميداند و اين مفهوم را اينگونه تعريف ميكند: شبكهها ، هنجارها و اعتماد، شركت كنندگان را به همكاري جديتر و كارآمدتر براي دستيابي به هدفهاي مشترك قادر ميسازد، بنابراين پوتنام سرمايه اجتماعي را به عنوان همبستگي اجتماع محلي حاصل شده داراي ويژگيهاي ذيل ميداند:
1- وجود مجموعهاي متراكم از سازمانها و شبكههاي اجتماع محلي.
2- سطوح بالاي تعهد مدني يا مشاركت در شبكههاي اجتماعي محلي.
3- هويت محلي قوي و مثبت و نيز احساس تجانس و برابري با اعضاي اجتماع محلي.
4- هنجارهاي تعميم يافته محلي مربوط به اعتماد و كمك متقابل بين اعضاي اجتماع محلي و اينكه آيا آنها يكديگر را به لحاظ شخصي ميشناسند يا خير (ازكيا، 1383: 278).
5- شبكههاي مشاركت مدني تجسم همكاريهاي موفقيتآميز گذشته هستند كه ميتوانند همچون الگويي فرهنگي براي همكاريهاي آتي عمل كند.(همان)
جيمز كلمن
جيمز كلمن اولين محققي بود كه به بررسي تجربي مفهوم سرمايه اجتماعي و عملياتي كردن آن پرداخت. او در تحليل و تبيين سرمايه اجتماعي به جاي توجه به ماهيت و محتواي آن به كاركرد سرمايه اجتماعي توجه دارد. از نظر او سرمايه اجتماعي بخشي از ساختار اجتماعي است كه به كنشگر اجازه ميدهد با استفاده از آن به منابع خود دست يابد. اين بعد از ساختار اجتماعي شامل تكاليف و انتظارات، شبكهاي اطلاعرساني، هنجارها و ضمانتهاي اجرايي است كه انواع خاصي از رفتار را تشويق ميكنند يا مانع ميشوند، لذا براي سرمايه اجتماعي سه شكل را متصور ميشود:
1) تكاليف وانتظاراتي كه بستگي به ميزان قابل اعتماد بودن محيط اجتماعي دارند.
2) ظرفيت اطلاعات براي انتقال و حركت در ساختار اجتماعي تا بتوان پايهاي براي كنش فراهم آورد.
3) وجود هنجارهايي كه توأم با ضمانت اجرايي مؤثر باشند.(کلمن،1377)
كلمن مطرح ميكند كه سرمايه اجتماعي بر كاركرد آن بنا شده است. سرمايه اجتماعي ذات واحدي نيست بلكه مجموعهاي از ذاتهاي گوناگون است كه دو عنصر مشترك دارند: اولاً همه آنها مشتمل بر جنبهاي از ساختارهاي اجتماعي هستند. ثانياً برخي كنشهاي خاص كنشگران اعم از اشخاص حقوقي يا حقيقي را در داخل محدوده ساختار تسهيل ميكند.
پيربورديو (2000 – 1930)
پير بورديو از اولين جامعهشناسان و محققاني است كه به تحليل سيستماتيك ويژگيهاي سرمايه اجتماعي پرداخت. براساس تعريف بورديو، سرمايه اجتماعي، حاصل جمع منابع بالقوه و بالفعلي است كه نتيجه مالكيت شبكه بادوامي از روابط نهادي شده بين افراد و به عبارت سادهتر، عضويت در يك گروه است. البته سرمايه اجتماعي مستلزم شرايطي به مراتب بيش از وجود صرف شبكه پيوندهاست. در واقع پيوندهاي شبكهاي ميبايد از نوع خاصي، يعني مثبت و مبتني بر اعتماد باشند. از نظر بورديو، سرمايه اجتماعي به عنوان شبكهاي از روابط وديعهاي طبيعي يا اجتماعي نيست، بلكه در طول زمان براي كسب آن بايد تلاش كرد. به تعبير او سرمايه اجتماعي محصول نوعي سرمايهگذاري فردي يا جمعي، آگاهانه يا ناآگاهانه است كه به دنبال تثبيت يا باز توليد آنگونه روابط اجتماعي است كه مستقيماً در كوتاه مدت يا بلند مدت قابل استفاده هستند. (شارعپور، 1384: 11)
بورديو به منظور تحليل سرمايه اجتماعي در ابتدا انواع مختلف ديگر سرمايه را كه عبارتند از سرمايه اقتصادي، سرمايه فرهنگي و سرمايه نمادين تشريح نموده و سپس مطرح ميكند كه سرمايه اجتماعي عبارت است از شبكهاي از روابط فردي و جمعي كه هر فرد يا جمعي در اختيار دارد. اين تعريف باعث ميشود تا اولا" فضاهاي مفهومي سرمايه اجتماعي محدودتر شده و ثانياً آن را از ساير انواع سرمايهها به ويژه سرمايههاي فرهنگي و نمادين جدا نمايد.(بوردیو،1380)
فرانسيس فوكوياما
فرانسيس فوكوياما سرشناسترين نظريهپرداز در تلفيق سرمايه اجتماعي و اعتماد اجتماعي است كه مفهوم سرمايه اجتماعي را در چهارچوبي اقتصادي مطرح ميكند. لذا او با بهرهگيري از مفهوم سرمايه اجتماعي يك نظريه اعتماد اجتماعي تدوين ميكند و مطرح ميكند كه قدرت و كارآيي سرمايه اجتماعي در جامعه به ميزان پايبندي اعضاي آن ‹ جامعه به هنجارها و ارزشهاي مشترك و توانايي آنها براي چشمپوشي از منافع شخصي در راستاي خير و سعادت همگاني بستگي دارد. از نظر فوكوياما سرمايه اجتماعي تأثيري به سزایی بر كارآيي عملكرد اقتصادي مدرن دارد و شرط لازم براي ثبات ليبرال دموكراسي است. سرمايه اجتماعي جزء فرهنگي جوامع مدرن را كه از جهات ديگر از عصر روشنگري به بعد براساس نهادهاي رسمي، حاكميت قانون و عقلانيت سازمان يافتند، تشكيل ميدهد. چنين تلقي ميشود كه سرمايه اجتماعي نوعاً از وظايف «نسل دوم» اصلاحات اقتصادي است ولي برخلاف سياستها يا حتي نهادهاي اقتصادي، سرمايه اجتماعي را چندان نميتوان از طريق سياست عمومي ايجاد كرد يا شكل داد و از اين بحث او به تعريف سرمايه اجتماعي ميپردازد كه سرمايه اجتماعي شكل و نمونه ملموسي از يك هنجار غير رسمي است كه باعث ترويج همكاري بين دو يا چند فرد ميشود (تاجبخش، 1384).
نانلين
لين با طرح نظريه منابع اجتماعي (1982) مطرح نمود كه دستيابي به منابع اجتماعي و استفاده از آنها ميتواند به موقعيتهاي اجتماعي – اقتصادي بهتر منجر شود. لذا او در سالهاي اخير مفهوم سرمايه اجتماعي را به عنوان منابع نهفته در ساختار اجتماعي مطرح كرد كه با كنشهاي هدفمند قابل دسترسي ميباشد. از نظر لين منابع ارزشمند در اكثر جوامع ثروت، قدرت و پايگاه اجتماعي ميباشد و لذا سرمايه اجتماعي افراد را بر حسب ميزان يا تنوع ويژگيهاي ديگراني كه فرد با آنها پيوندهاي مستقيم وغيرمستقيم دارد قابل سنجش ميداند (توسلي، 1384: 10). از نظر لين دو عنصر مفهومي و مهم سرمايه اجتماعي «منابع نهفته» و «موقعيتهاي شبكهاي» ميباشد و نتايج سرمايهگذاريهاي افراد در روابط و شبكههاي اجتماعي در ارتباط با دو نوع كنش ابزاري و كنش اظهاري طبقهبندي ميشود كه براي كنش ابزاري سه نوع بازدهي اقتصادي (ثروت)، سياسي (قدرت) و اجتماعي (شهرت) و در كنش اظهاري سرمايه اجتماعي ابزاري است براي تحكيم منابع و دفاع در برابر از دست دادن احتمالي منابع و به سه نوع بازدهي سلامت جسماني، سلامت رواني و رضايت از زندگي اشاره می کند.
ابعادو شاخص های سرمايه اجتماعي
سرمايه اجتماعي داراي سه بعد اساسي است:
1) بعد ساختاري: شامل الگوي پيوندهاي ميان اعضاء گروه و تركيب سازماندهي اين اعضاء است. سلسله مراتب شبكه، تراكم و ميزان همگني گروه يا اعضاي گروه از جمله شاخصهاي عمده بعد ساختاري هستند.
2) بعد هنجاري: به كيفيت تعاملات وارتباط اعضاء در درون يك گروه اشاره دارد. در اين بعد شاخصهايي نظير اعتماد و ارتباط متقابل مطرح است.
3) بعد شناختي: كمتر قابل اندازهگيري بوده و ميتوان آن را ارزشهاي مشترك در ميان اعضاي يك گروه دانست. هنجارها، ارزشها، نگرش، باورها، فرهنگ شهري و ... در اين بعد قرار دارند.
حال با توجه به اين سه بعد به بيان شاخصها وعناصري كه در هر بعد قرار دارند ميپردازيم.
جدول شماره1: شاخص های سرمایه اجتماعی به تفکیک ابعاد ساختاری، شناختی و هنجاری
سطوح (طبقهبندي) و شاخصهاي سرمايههاي اجتماعي
سرمايه اجتماعي را در سه سطح خرد، مياني و كلان طبقهبندي ميكنيم.
در سطح خرد سرمايه اجتماعي در قالب روابط فردي و شبكههاي ارتباطي بين افراد و هنجارها و ارزشهاي حاكم بر آنها مورد بررسي قرار ميگيرد. بر اين اساس سرمايه اجتماعي موضوعاتي چون شدت و كيفيت روابط و تعاملات بين افراد و گروهها، احساس تعهد واعتماد دو جانبه به هنجارها و ارزشهاي مشترك را شامل شده و به عنوان يك حس تعلق و پيوستگي اجتماعي است. (ازكيا و غفاري، 1384)
در سطح مياني سرمايه اجتماعي هم جنبههايي از ساخت اجتماعي را داراست و همكشهاي خاص كنشگران را درون سيستم يا ساختار اجتماعي تسهيل ميكند. اين مفهوم ارتباطات افقي و عمودي را شامل ميشود و سازمانها و روابط بينابيني آنها اعم از باشگاهها، انجمنها، شركتها، احزاب و NGO ها در زمره آن قرار ميگيرد. در واقع سرمايه اجتماعي در روابط اجتماعي و هنجارهاي اجتماعي بين گروههايي كه كار مشاركتي ميكنند وجود دارد. (مسقطيان و موسوي، 1383)
در سطح كلان سرمايه اجتماعي شامل روابط قراردادي و ساختاري نهادهاي كلان مانند دولت، حكومت سياسي و نظامهاي حقوقي و قضايي ميگردد. دراين سطح روابط و ساختارهاي رسمي مانند قوانين و مقررات حاكميت سياسي، ميزان مشاركت سياسي، شكلگيري نهادهاي سياسي و اجزاي سرمايه اجتماعي را تشكيل ميدهد. به عبارت ديگر در سطح كلان با سرمايه اجتماعي ساختاري سر و كار داشته كه اعتماد نهادي و اعتماد به حكومت ونيز اعتماد به نظامهاي تخصصي مؤلفههاي اصلي آن را تشكيل ميدهند. (ازكيا و غفاري، 1384)
حال با توجه به اين سه سطح،شاخصهاي سرمايه اجتماعي را در هر كدام آن بيان ميكنيم:
جدول شماره2: شاخص های سرمایه اجتماعی به تفکیک سطوح خرد، میانه و کلان
البته لازم به ذكر است كه سرمايه اجتماعي هنوز هم شاخصهاي فراواني غير از اين شاخصها دارد كه بيان آن در يك مقاله امكانپذير نيست. همچنين همانطور كه فوكوياما در كتاب «پايان نظم» خود ميگويد موانع فراواني براي سنجش اين متغير وجود دارد كه سنجش سرمايه اجتماعي را مشكل ميكند. او سه دليل را براي موانع سنجش سرمايه اجتماعي بيان ميكند كه عبارتند از:
1) بعد كيفيتي سرمايه اجتماعي
2) چگونگي برخورد با اثرات مثبت خارج از گروه
3) منفينگري در قبال افراد غير عضو (فوكوياما، 1379)
البته پوتنام نيز در كنار اين مشكلات مزايايي را براي سنجش سرمايه اجتماعي در نظر ميگيرد كه به اين شرح است:
الف: باعث ملموستر شدن اين مفهوم ميشود. زيرا بسياري از مردم آن را مفهومي انتزاعي ميدانند.
ب: ما را تشويق ميكند كه در افزايش و تقويت سرمايه اجتماعي، سرمايهگذاري بيشتري كنيم.
ج: به محققان و سازمانهاي اجتماعي در جهت سازماندهي سرمايه اجتماعي كمك ميكند. ) پوتنام،1377)
نتيجهگيري:
سرمايه اجتماعي از مفاهيمي است كه تقريباً به تازگي وارد ادبيات جامعهشناسي شده است. معقولات نظير حسن تفاهم، رفاقت و دوستي، احساس همدردي و روابط اجتماعي در بين اعضاي يك واحد اجتماعي از جمله نتايج سرمايه اجتماعي ميباشند. طي دو دهه اخير، رابرت پوتنام و جيمز كلمن با تحقيقات خود سرمايه اجتماعي را اعتبار ويژهاي بخشيدند. پوتنام با تأكيد بر ارتباط افقي بين افراد و كلمن با تكيه بر همكاريهاي عمودي و روابط بين افراد در نهادهاي مدني به عنوان وجود آورنده سرمايه اجتماعي از يك سو و برآيند سرمايه اجتماعي از سوي ديگر تأكيد كردند.
از منظر توسعه پايدار، سرمايه اجتماعي در كنار ساير سرمايهها، جزئي تفكيك ناپذير از مجموعه ثروت هر ملتي است و يكي ازعوامل توسعه جوامع به شمار ميرود. وجود سرمايه اجتماعي به عنوان ساز و كاري براي ارتقاي توسعه بوده و فقدان و فرسايش آن مانعي براي توسعه اجتماعي است. قابل توجه است كه سرمايه اجتماعي از ويژگي خودزايي و خود مولدي برخوردار است. بدين معنا كه با استفاده مناسب از آن زمينه براي توليد و تقويت آن فراهم ميشود و عدم استفاده از آن موجب تقليل و نابودي آن ميشود و اين امر موجب تفاوت بين سرمايه اجتماعي و ديگر اشكال سرمايه شده است.
فهرست منابع
1- ازکیا،م و غفاری،غ .1383. توسعه روستایی. تهران. نشر نی
2- ازکیا،م و غفاری،غ.1384. جامعه شناسی توسعه. تهران. انتشارات کیهان
3- الوانی. مهدی. 1381. سرمایه اجتماعی، مفاهیم و نظریه ها. فصلنامه مدیریت. شماره34-33.تابستان
4- الوانی، سید مهدی. 1383.سرمایه اجتماعی اصل محوری توسعه. نشریه تدبیر. شماره 120
5- بوردیو،پیتر. 1380. نظریه کنش. ترجمه مرتضی مردیها. تهران. انتشارات نقش نگار
6- پوتنام،رابرت. 1377. دموکراسی وسنت های مدنی. ترجمه محمد دلفروز. تهران. دفتر مطالعات سیاسی وزارت کشور
7- تاجبخش، کیان. 1384. سرمایه اجتماعی. ترجمه افشین خاکباز وحسن پویا، نشر شیرازه
8- توسلی،غلامعباس. 1384. مفهوم سرمایه اجتماعی در نظریه های کلاسیک وجدید. نامه علوم اجتماعی شماره 26.
9- چلبی،مسعود. 1375. جامه شناسی نظم. تهران. نشر نی
10- شارع پور،محمود. 1380.فرسایش سرمایه اجتماعی و پیامد های آن. نامه انجمن جامعه شناسی تهران. نشر کلمه
11- فوکو یاما. فرانسیس. 1379. پایان نظم. ترجمعه غلامعباس توسلی. تهران. انتشارات جامعه ایرانیان
12- کلمن ،جیمز. 1377. بنیاد های نظریه های جامعه شناسی. تهران. نشر نی
13- علاقه بند،مهدی. 1384.در آمدی بر سرمایه اجتماعی. مجله جامعه شناسی معرفت. شماره 42
14- مسقطیان،بهمن و موسوی،طاهر. 1383.چارچوب بندی مشارکت اجتماعی بر مبنای سرمایه اجتماعی.
Winter,lan.2000.toward a theorized undersanding of family life and social capital -
علاقه ام به بحث های گروهی و تخصصی به ویژه حوزه ی جامعه شناسی و پژوهشگری است. از منتقدان گرامی درخواست دارم مرا یاری و راهنمایی فرمایند. متشکرم.