در سطح منطقه جنوب غرب آسیا حداقل سه قدرت اصلی وجود دارد که هر دو دارای سه وجه ایدئولوژیک، نظامی و مالی هستند.

1-وهابیت با مرکزیت عربستان و پشتوانه‌ی آل‌سعود و تغذیه‌ی علمای سلفی و امرای شیخ‌نشین

2- اخوان با مرکزیت مصر و پشتوانه‌ی قطر و تغذیه‌ی ترکیه و اساتید میانه‌رو و روشنفکران دینی

3- تشیع با مرکزیت ایران و پشتوانه‌ی عراق و تغذیه علمای شیعه و مراجع تقلید

به همین نسبت و ترتیب، در درون ایران، بخش سنّی‌نشینان نیز حداقل سه گرایش شاخص مذهبی وجود دارند

1-وهابیت با مرکزیت جنوب و جنوب شرق ایران به ویژه هرمزگان و بلوچستان که دارای رویکرد تبلیغی-سلفی و جهادی است.

2-اخوان با مرکزیت شمال غرب و غرب به ویژه کردستان و سپس فارس و خراسان و بندرعباس که دارای رویکرد اعتدالی- اصلاحی و تعامل با دولت‌هاست.

3- مکتب قرآن با مرکزیت شمال غرب و غرب به ویژه کردستان و آذربایجان غربی که دارای رویکرد تزکیه‌ای- اقتصادی و غیرسیاسی است.

تحلیل فراز و فرود اخوان در ایران بدون در نظرگرفتن وضعیت وهابیت و مکتب قرآن چندان منطقی نیست. به این معنا که تفکر وهابیت برای ایران و اهداف آن در داخل و در منطقه خطرناک و تهاجمی است. تفکر مکتب قرآن اصلی یا مرکزی از بعد از انشقاق که سر سازگاری و مشارکت سیاسی نداشته نیز چندان مقبول و مطبوع پایتخت‌نشینان نیست. اخوان که در مصر برای مقابله‌ی فرهنگی با سلطه‌ی غیراسلامی شکل گرفت در سوریه به ویژه بعد از عطار و حوی رنگ‌و‌بوی مقابله‌ی با دولت به خود گرفت اما در ایران اخوان، دور و نزدیک همواره با دولت‌ها همراه بوده و خیزهای متعددی برای کسب قدرت مدیریتی، کرسی مجلس، پست اجرایی و رایزنی سیاسی داشته است. پیش‌تر که برگردیم قابل اشاره است که در دهه50 میلادی، اخوان دفاتر زیادی در لبنان، سوریه، فلسطین، اردن، عراق، عربستان، اندونزی، سریلانکا و پاکستان دایر نمود و در ایران همکاری نزدیکی با فدائیان اسلام داشت که ...