دو مرحله مهم استراتژیِ مردمیِ انتخابات دهم مجلس

غفور شیخی

برای آنکه یک گفتمان و ساز و کار یک استراتژی شکل بگیرد نیاز به پشتوانه ی تئوریکی و نظری منطقی دارد. به عبارت دیگر در پشت پرده یک استراتژی، میزان زیادی آگاهی، استدلال، نمونه های تجربی و واقعی، پیش بینی و احتمالات وجود دارد که هر اندازه انطباق با واقعیت های تاریخی و هماهنگی این عناصر و اجزا بیشتر باشد میزان موفقیت آن استراتژی بالاتر و ضریب ریسک عمومی آن کمتر است. اکنون در محافل روشنفکری و مباحث نخبگان و صاحبنظران و تا حدودی سطوح میانی جامعه و عموم مردم بحث انتخابات گسترش پیدا کرده است و می توان در یک جمع بندی کلی دو مرحله اصلی را استنتاج و استنباط نمود:

مرحله اول- گذر از نماینده های فعلی: در بسیاری از شهرستان های کشور و به ویژه جنوب آذربایجان غربی غیور و کردستان سرفراز میزان نارضایتی از عملکردهای ضعیف نماینده هایشان در مجلس شورای اسلامی سبب شده تا به این نتیجه برسند که گذر از این نماینده ها امری ضروری و اجنتاب ناپذیر و تا حدودی یک وظیفه شهروندی و انجام تعهدی ملی است. چنان که رأی دادن به وقت خود امری خطیر و خیر است، رأی ندادن به اشخاصی ناموفق نیز به وقت خود به همان اندازه سرنوشت ساز و خطیر و مبارک است. عمده ترین استدلال صاحبنظران  و طراحان این مرحله عبارت اند از:

1- اجرایی و عملیاتی نشدن حداقل وعده ها و برنامه های انتخاباتی این نماینده ها

2- بازیگری سیاسی به نفع شخصی و به بازی گرفتن شعور و خواست مردم (به شێت زانین) با روش های مختلف و سوء استفاده از بیت المال و امکانات دولتی و اعتماد عمومی

3- با مردم نبودن و مردمداری نکردن و القای فخر وتکبر و آقابالاسری بر جامعه و پاسخگو نبودن و توجیه گری.

4- ایجاد تفرقه و اختلاف در بین مردم، برخی مسئولین و نامزدهای شورای شهر و غیره بجای تلاش برای افزایش وحدت، هم فکری و تعامل سازنده در راستای خدمت و آبادانی شهرستان

5- ترویج چندچهره بازی، در ظاهر به نظام معتقد بودن، تخریب شخصیت نخبگان و منتقدان و مخالفان، نان به نرخ روزخوری، اشاعه دروغ و تزویر، ایجاد وحشت وتهدید در بین مردم

6- افت اقتدار فرمانداری ها و زیرسوال بردن استقلال شخصیت و نظر و عملکرد آنها در راستای منافع جناحی و شخصی و انتخاباتی.

در یک جمع بندی کلی می توان گفت که بیشتر نخبگان و روشنفکران و صاحبنظران و سطح عمومی و میانی جامعه به این نتیجه رسیده اند که با این عملکرد ضعیف و ناسالم برخی نماینده های مجلس، لاجرم باید از آنها گذر کرد و به خدایشان سپرد. اینجاست که اهمیت انتقاد و آسیب شناسی و سبب شناسی در بررسی مسائل شهرستان ها آشکار می گردد.

مرحله دوم- تردید در انتخاب جایگزین مناسب: در بسیاری از شهرستان های کشور و به ویژه جنوب آذربایجان غربی غیور و کردستان سرفراز این بحث وجود دارد که بعد از بیان مرحله گذار، می پرسند که خوب چه باید کرد؟ به چه کسی یا کدام تیم کاری مجال و فرصت داد و انتخاب کرد؟ اینجاست که رایزنی ها، گمانه زنی ها، سبک سنگین کردن ها، بیان احتمالات و ذکر نام و اسامی، روکردن ضعف و قوت ها و مقایسه ها شکل می گیرد. هر کدام از نامزدهای احتمالی را بر کرسی می نشانند و نظر می دهند. از مدرک تحصیلی و سن و سال و قیافه و سخن وری و سوابق گرفته تا پیشینه صلاحیتی و شانس رای آوری و... جناح های سیاسی و نهادهای نظارتی و ... مشغول رصدکردن خواهند بود و... اما آنچه که تاکنون قابل بیان است و مشاهده می شود در بسیاری از این شهرستان ها، گزینه های قوی، مطرح نشده و تیم های مستحکم و هماهنگ شکل نگرفته و لذا نوعی تردید و نگرانی عمومی وجود دارد که چهارسال دیگر نیز شهرستان چنان پیش برود که انگار این صندلی سبز، مسئولی دلسوز نداشته و اگر نمی داشت بهتر می بود! به عبارت ساده تر، گزینه های فعلی (هرچند تا حدود زیادی هم طبیعی است) دل مردم و اقشار مختلف و به ویژه نخبگان و صاحبنظران و تاثیرگذاران را قرص و محکم نکرده اند (پڕ به دڵ نین). عمده ترین استدلال صاحبنظران  و طراحان این مرحله عبارت اند از:

1- مقایسه وضعیت کنونی نماینده ها بعد از هشت سال فرصت و تجربه و روابط و انتخاب هایش با وضعیت کنونی کسی که می خواهد شروع کند. به عبارت دیگر مقایسه خط پایان یکی با خط شروع دیگری و انتظار دارند کسی که می خواهد شروع کند باید از پایان نماینده های فعلی، قوی تر و بالاتر یا حداقل همسان حالت فعلی نماینده های فعلی باشد. این انتظار سبب ایجاد این شک و تردید و نگرانی عمومی شده است.

2- وجود سابقه کاری نماینده ها و آشنایی مردم با اسم و چهره اشان و در اختیار داشتن بیشتر روسای اداره ها و مسئولین و امکانات تبلیغی و حضور در جلسات و ... در برابر نداشتن اطلاعات و آگاهی درباره سوابق کاری و مطالعاتی و توانایی ها و پتانسیل های واقعی چهره های جدید و نسل سومی و نامزدهای احتمالی. این کمبود آگاهی و شناخت و اطلاعات سبب ایجاد این شک و تردید و نگرانی عمومی شده است.

3- زودهنگام بودن بحث انتخابات و غیرقانونی بودن تبلیغات مستقیم و گسترده که سبب شده تعجیل در معرفی گزینه های احتمالی صورت گیرد و اغلب نماینده های فعلی با تمام قوا برای ورود تجدیدی به مجلس فعالیت نمایند و سایر گزینه ها را زیر بارش تبلیغاتی و ترفندهای مختلف و رنگارنگ خود، کم جلوه دهند.

4- نبود همگرایی برنامه (نه روش کار) برای شهرستان و کمرنگی هم اندیشی دوستانه بین نامزدهای احتمالی و گزینه های فعلی سبب شده تا اتحاد مبتنی بر دلسوزی برای خدمت به شهرستان شکل جدی به خود نگیرد و این پالس و اثر مثبت و خوشایند روانی به مردم و جامعه نرسیده و منعکس نشده است. هر چه اتحاد و رعایت اخلاق و برهم افزایی برنامه های نامزدهای احتمالی برای پیشرفت و توسعه و آبادانی شهرستان ها و رفع این آسیب ها و مریضی های موجود شکل بگیرد، نماینده های فعلی هراسمندتر و مردم خرسندتر خواهند بود و با اشتیاق و دلگرمی بیشتری در انتخابات شرکت می کنند. به عبارت ساده تر شهرستان و مشکلات آن با همکاری دلسوزان متخصص در محوریت باشد نه فرد یا افراد یا جناح خاصی.

5- انتشار و ساماندهی موج عظیم تخریب شخصیت ها و شایعه پراکنی ها و پرونده سازی ها و گزارش نویسی ها برای منحرف کردن اذهان مردم و نهادهای بالا و تاثیرگذاران شهرستان از گزینه های جدید و نسل سوم به نفع اغلب نماینده ها. از جمله این شایعه ها می توان به این موارد اشاره کرد که «فلانی، جوان است و سابقه مدیریتی ندارد»، «فلانی، تائید صلاحیت نمی شود»، «فلانی، پرونده اختلاس دارد»، «فلانی، از نوچه های خودمان است»، «فلانی، درخواست پست و مقام داشت که بهش ندادند»، «فلانی، کلاهبرداره و مشکل مالی داره و وام و پول و باج و معامله می خواد»، «فلانی، از جریان انحرافی و طرفداران احمدی نژاد و فرماندار سابق است»، «فلانی، امتیازی می خواست بهش ندادیم»، «فلانی، از مهره های فلان نهاد... است»، «فلانی، به دنبال کسب شهرت و شناخته شدن است»، «فلانی، مغرور و متکبر و ازخودراضی و خوین تال است» ... و صدها شایعه ای دیگر که مرتب در بین مردم، تاکسی های شهر، شبکه های مجازی، محافل و اداره ها آن را از جانب مزدوران و بعضاً پیروان و طرفداران خود، تکرار و بازسازی و منتشر می کنند.

6- عملکرد ضعیف اغلب نماینده های شهرستان ها و کمرنگ شدن اعتماد عمومی به آنها سبب شده نوعی قضاوت در مورد سایر گزینه های جدید و نسل سومی هم بشود که هر نماینده ای بیاید وضع همین است و بهتر نخواهد شد و لذا نوعی شک و تردید و نگرانی عمومی در جامعه به وجود آمده است.

موضع نگارنده

آنچه مطالعه فرمودید، تاکنون بیان و توصیف وضعیت موجود بود که از جانب نویسنده متن، ارائه شد. نظر بنده بر این است که مرحله اول (گذار از اغلب نماینده های فعلی) کاملاً منطقی و درست و گفتمانی مبارک است و تاریخ بشریت گواه می دهد که خواه ناخواه روی می دهد اما صحّه گذاشتن بر مقداری کار انجام شده و عملکرد مثبت آنان نیز واجب است و باید با ادب و تقدیر درخور برخورد نمود که جانب انصاف و اخلاق نیز رعایت گردد. در خصوص مرحله دوّم باید اذعان کرد که این تردید و نگرانی ها بجا و موجود است اما با سه مرحله زیر این شک و تردیدهای مخرب می توانند تبدیل به یقین و امیدواری سازنده گردند:

1-فعلاً فرصت و مجال برای معرفی نامزدهای احتمالی و مقایسه آنها و توزین کارنامه وجود دارد (انتخابات در 7 اسفند94 روی می دهد) و می توان با ارتقای اطلاعات و افزایش شناخت و آگاهی از شک و تردید در انتخاب جایگزین کاسته شود.

2- بزرگان و تاثیرگذاران و صاحبنظران شهرستان ها تشکیل جلسات مردمی همفکری بدهند و از طریق بحث های خانوادگی و گفتگوهای بازار و محل کار و ... جامعه را به سمت خیر و مبارک و گزینه و تیم اصلح، در کمال ادب و آرامش، سوق دهند.

3- ایمان داشته باشیم که بطن و ذات و جنم فرد یا طرزفکر یا تیم کاری، مهم است و می توان با فرصت دادن و پیگیری کردن و پافشاری بر تعهدات بعدی، نه تنها یک بلکه چندین گزینه قوی و مناسب و اصلح که سرمایه های انسانی شهرستان ها هستند، عَلَم نمود چرا که پیشرفت با اتحاد و همبستگی و تاکید بر نقاط قوت و مثبت اندیشی و رعایت اخلاق و دلسوزی ایجاد می شود و از بدگویی، تحقیر، تخریب، چندچهره گرایی، ترجیح نفع شخصی بر جمعی، اختلاف و... هیچ پیشرفتی حاصل نمی شود. این محبت و دوست داشتن و پذیرش همدیگر و رعایت ادب و احترام به همدیگر است که خارها را گل می کند.

بازنشر این مطلب در سایت روانگـــه