سه ره خوشی و انتخابات
«سه ره خوشی» و انتخابات
کلمه ای که در زبان کُردی بتواند معنای دقیق و کامل مراسم تشییع جنازه، فاتحه خوانی، شب پیش خانواده متوفی ماندن، کمک مالی به صاحب ختم و ... را بیان کند همان «سه ره خوشی» Sàràxoshi است که دربرگیرنده اجزاء فوق الذکر است و هدف اصلی بیان همدردی و دادن روحیه پشت گرمی و حمایتی است چرا که انسان در هنگام بلایا، تنگنا، مصیبت، قرض و بدهی، مشکلات خانوادگی و امنیتی نیاز بیشتری به حضور عزیزان و دوستان و همت و حمایت آنان دارد. به عبارت ساده تر کشنده ترین درد تدریجی برای یک انسان سالم، تنهایی و احساس بی کس و کاری است. سه ره خوشی دقیقاً پادزهر این فرایند و نوعی کنش و بیان همدردی است. بنابراین کسی که در مراسم ختم دیگری حضور می یابد، لزوماً نیازی به شناخت قبلی و پیوند خانوادگی و خویشاوندی و همسایگی نیست بلکه نوعی همدل نوایی انسانی است. مانند عیادت بیماران در بیمارستان. ملاحظه نموده اید که هنگام فوت عزیزان، یکی از لطیف ترین و حساس ترین لحظات زندگی یک انسان است که دل به رحم و احساس به جوش و چشم به گریه و عجز و مویه به سراغ انسان می آید و امری طبیعی و پذیرفتنی و حتی ستودنی است. این موارد کارکردهای اجتماعی «سه ره خوشی» اند. طلب بخشش برای متوفی، بذل خیرات و نذورات و احسان برایش، فاتحه و قرآن خوانی و... نیز از کارکردهای دینی این مراسم اند. بارها شنیده ایم که در میان مردم که می گویند: «هیچ مراسمی مثل «سه ره خوشی» نیست که اگر کسی نیاید خیلی بر دل انسان سنگینی می کند و اگر مدیون خطاکاری در ختم صاحب دین حاضر شود امکان بخشش بسیار بیشتر است» این یعنی اهمیت و ضرورت و جایگاه این مراسم در جامعه مسلمان و به ویژه مناطق کردنشین. این اهمیت از دید تیز کسانی که برای انتخابات شورای شهر و نمایندگی مجلس و... اقدام کرده و می کنند، پنهان نمانده است. بعضی از این نامزدهای احتمالی مجلس شورای اسلامی در مناطق کردنشین و به ویژه بوکان، از هم اکنون بمثابه روشن دلان حافظ القرآن، گوش به زنگ فوت کسی و رفتن به مراسم فاتحه خوانی مساجد و منازل هستند «و به ریان لیگرتووه» که هر یک، دو سه نفری راهنما «چاوساغ» و همراه دارند و به جان مراسم ها و منازل افتاده اند. وظیفه روشنگری و نقد اجتماعی حکم می کند که بنویسیم وگرنه ممکن است خرده گرفته شود که این بحث در حد تحلیل جامعه شناختی نیست.
حالا، فردی متشخص با چندهمراه به مراسم ختم فردی (وابسته و آشنا یا بیگانه و دورآشنا) به قصد همدردی با صاحب ختم و معرفی خود به جمع حاضر می رود، مشکل این کار چیست؟
در پاسخ باید گفت که سه ایراد و اشکال اساسی دارد:
اول- تداوم روال سنّتی و نادرست گرداوری آراء و جلوگیری از جاافتادن روش های صحیح. به این معنی کسی که خواهان نمایندگی و مسئول شدن، برای بهتراجرا کردن خواست مردم است و باید قابلیت ها و توانایی ها و برنامه هایش بیانگر این مهم باشند نه برخی اعمالی که بیانگر نوعی احساس دِین بر مردم باشد که مثلاً «من برای مراسم ختم شما آمده ام و ادای وظیفه کرده ام و شما هم بهتر است به من رأی دهید و ادای وظیفه و دین نمایید یا حداقل برایم تبلیغات بکنید». این سبک تبلیغ اصل کارکرد سه ره خوشی را به سخره می گیرد. مانند کسی که می خواهد پست و مسئولیتی بگیرد و صف اول نمازجمعه را از دست نمی دهد! این به معنای نادیده گرفتن خیر و برکت ادای نماز نیست، به نیت هم کاری نداریم که خداوند علیم است اما همزمانی این دو حرکت (از یک طرف ردیف کردن سه ره خوشی ها و از طرف دیگر انتخابات) قطعاً نوعی توهین به شعور جمعی است. اگر صاحب ختم هم از روی این دین، نظرش برگردد و قضاوت کند که عجب مرد خوب و باخدایی و ممنونم که تشریف آورده و بعد به وی رأی بدهد احتمالاً به خود و جامعه اش و اصل قضیه انتخاب و شایستگی، بد کرده است. پاسخ قانع کننده این است که به مراسم ختم ما آمده اید، قدمتان مبارک اما انتظار رأی و تبلیغ نداشته باشید و ما کسی را که باید به این شهر خدمت کند و جریانات را مدیریت نماید و طرح و لایحه را به تصویب برساند و کارشناس و خبره و سخنران و بااخلاق باشد، به این شیوه انتخاب نمی کنیم.
دوم- ترویج ریا و جاانداختن نان به نرخ روزخوری و فریب مردم. به این معنی که فرد نامزد تا دیروز تک و توکی به مراسم ختم نزدیکان و دوستان می رفت یا نمی رفت، به داد مشکلات کوچک وبزرگشان می رسید یا نمی رسید اما امروز با توجه به هدف مجلس و کار سیاسی- اجتماعی اقدام به مشارکت مسلسلی در «سه ره خوشی» و عیادت ها و زنگ زدن ها و پیامک فر ستادن ها می کند ترویج ریاکاری و چندچهره بازی و نان به نرخ روزخوری است که گویی در پوست گوسفند نزد مردم خود را نشان می دهد تا کسب مشروعیت نماید و مظلوم نمایی کند و مردم او را به یکدیگر نشان دهند و در اولین فرصت خود و خواسته هایش را تبلیغ نماید. خدمت صادقانه، شجاعت و جسارت و ایثار می خواهد نه ریا و ترفند و سه ره خوشی اجباری و مصلحتی. خدمت واقعی و ماندگار، تیم کاری نخبگان و متخصصان می خواهد نه چند نفر راهنما «چاوساغ». خدمت شایسته و مورد رضایت الله و مردم، صلابت شخصیت و انسجام هویت و شهامت بیان می خواهد نه متظاهرانه خود را همدرد نشان دادن و سروگردن کج کردن و جفت پا بلند شدن بخاطر جواب سلام ها و دست بر سینه نهادن ها و یادداشت کردن شماره این و آن. انسان خدمت گذار واقعی و تاثیرگذار از حرف مردم و ملامت آنان نمی ترسد چرا که ممکن و لازم است که گاهی قصور و کوتاهی برخی مردم نیز به آن ها یاداوری شود و نترسد و نپندارد که دل مردم مهم تر از حق گویی و صداقت و خدمت است. «سه ره خوشی»، عیادت و ... امور خداپسندانه و شایسته و لازمی اند اما امروز استفاده ابزاری از این امر خیر و مراسم ختم منجر به استفاده ابزاری فردا از صاحب ختم و اطرافیانش می شود. ما با «سه ره خوشی» مخالف نیستیم اما با ریا و تظاهر به همدردی و تبلیغ به این شکل مخالفیم چون اطلاعات و آگاهی لازم برای شناخت مردم از کاندیدای اصلح، به این طریق به دست نمی آید. برای اینکه ثابت کنیم با مردم و در میان مردمیم راه های درست و رسانه های فراوان و پیشینه زیستن در شهر و نشان دادن کار و فعالیت و بامردم بودن وجود دارد اما به غلط این امر خیر، بعنوان یک روش انتخاباتی جاافتاده است چنان که غلط های مصطلح زیادی از این قسم در جامعه داریم.
سوم- عدم آشنایی فرد کاندیدا با اصل وظایف و اختیارات نمایندگی و سدّ شدن برای اطلاع مردم از واقعیت امر. به این معنی که وقتی در جلسات و اتاق فکرها و نشست های مردمی می نشینیم و می شنویم که می گویند خوب تمام مردم که روزنامه نمی خوانند یا تمام مردم که دور میدان فرمانداری جمع نمی شوند یا تمام مردم وایبر و واتساپ ندارند، این «سه ره خوشی» هم راه و روشی برای شناساندن خود و با مردم بودن است. این افراد درست می گویند. جامعه ما در وضعیت و حالتی است که به یک شعار غلط «مثلاً همه می خورند بزارید ما هم بخوریم» حداکثر رای را می دهند، جامعه ما در وضعیت و حالتی است که به معلولین از سر ترحم رای می دهند، جامعه ما در وضعیت و حالتی است که می دانند فلان شخص لیاقت و شخصیت نمایندگی را ندارد اما از سر مخالفت یا تعصب بی جا، آزموده را دوباره می آزمایند. جامعه ما در وضعیت و حالتی است که در نهایت تمام ناکامی ها و گله مندی ها را بر سر خود می شکند و می گوید خودکرده را تدبیر نیست و خلایق را هرچه لایق. بنابراین این جامعه نیاز به کاهش تصمیم گیری های احساسی و سنتی دارد و باید به سمت افزایش عقلانیت و منطق و تصمیم گیری های استاندارد پیش برود. مردم قشر فقیر یا حاشیه، تنها ممکن است از پول و سرمایه کم داشته باشند و از عزت و مردانگی و علاقمندی به خدمت به شهر سرآمدباشند پس این به معنای این نیست شما با «سه ره خوشی» به آنها القا کنید که این روش مناسبی برای شماست که زیاد نمی فهمید! این روش مناسبی برای شماست که احساساتتان را برانگیزند و بفریبند و رأی دهید. کسی که از این امر خیر به نفع تبلیغ خود در انتخابات بهره برداری می کند حتماً با اصل وظایف و اختیارات نمایندگی مجلس آشنا نیست. نمایندگی مجلس را با کدخدایی و ریش سفیدی دهستان اشتباه گرفته است. شعور مردم را به سخره می گیرد و با احساسات آنها آن هم در چنین لحظه حساس از دست دادن عزیزان، بازی سیاسی می کند.
فردلایق و شایسته برای نمایندگی مجلس کسی است که از خود مایه بگذارد و با همت و شجاعت بیانگر دردهای این مردم و راهگشای کاربردی مشکلات جامعه باشد حالا چه با «که واوپاتول»، «خوش قیافه»،«صدای غرّا»، «مدرک دکتری»، رفتن به «سه ره خوشی» و نازیدن به رنگ کردن چندبلوار و چه با صلابت و ساده و بی آلایش و حق گویی. درد مردم و خدمت به این مردم و کشور مهم است و باید هدف اصلی باشد و بقیه حاشیه و فرعی و گاه شبنامه نویسی بیش نیست.
بازنشر مطلب در سایت پیام بهاران
علاقه ام به بحث های گروهی و تخصصی به ویژه حوزه ی جامعه شناسی و پژوهشگری است. از منتقدان گرامی درخواست دارم مرا یاری و راهنمایی فرمایند. متشکرم.