توافق هسته ای
توافق هسته ای ؛گذري بر تاریخ و فرهنگ و چشم اندازي به آینده
1-تاریخ حداقل یک هزار ساله ایران نشان داده است که از مجموع 2 معاهده دوره زندیه و 3 قرارداد نادرشاه افشار (با عثمانی ها و محمدشاه و عهدنامه گردان) و 9 قراربست دوران صفویه (مانند پیمان های قصرشیرین، صلح استانبول و آماسیه، معاهده میناب بین ایران و انگلستان، پیمان ایران و پرتغال بر سر جزیره هرمز و روابط تجاری ایران و هلند) و 44 قرارداد و معاهده از دوران قاجاریه (مانند هوتز، پاریس، فین کنشتاین، آرمیتاژ، گلستان، دارسی، ترکمانچای، گلشائیان، مجمل، مفصل، کنسرسیوم، تالبوت، رویتر، 1919،1921، 1933 و...) و چندین قرارداد پهلوی (آخال، 1312، 1316، ) سه نکته اساسی قابل استخراج است:
اول- هنگام انعقاد اغلب این قراردادها، ایران عملاً و واقعاً در موقعیت بُرد و برتر نبوده (بجز دوره نادرشاه) و یا متضرر گشته یا ضرر از نیمه بازگشته است.
دوم- بعد از انعقاد این قراردادها، طرف مقابل (مانند عثمانی، هلند، انگلیس، فرانسه، روسیه و آمریکا) به انحاء مختلف، پایبند و ملزم به رعایت بعضاً بند و فصل و فقره های ذینفع ایران نبوده است.
سوم- هنگام انعقاد آن قراردادها، مناسب ترین افراد و دقیق ترین کلمات برای مذاکره و متن قرارداد انتخاب شدند و مردم و حکومت وقت نیز راضی و شادی کنان بودند.
این پیشینه و شواهد تاریخی و عدم خوشبینی مقام معظم رهبری به کل فرایند پرونده هسته ای و توافق، نشان می دهد که ایران در موقعیتی لاجرم افتاده بود و توافق برای برقراری تعادل دو کفه هزینه ها (خرج کردن) و مطالبات (به دست آمده ها) روی داده است و از این رو تقدیر و تشکر؛ بخاطر تلاش در راستای کاهش لطمات و صدمات این فرایند، آراسته ی تیم مذاکراتی شده است.
2- سابقه ي فرهنگي ما حداقل در هزاره ي اخير ،بخوبي نشان ميدهد که از مجموع صدها رویداد اجتماعی و قضیه سیاسی- فرهنگی مانند تسلط اعراب، خونخواهی های ایرانیان، اختلافات مذهبی و فرقه گرایی، ورود کاپیتالیسم و نزاع کمونیسم، احیاگرایی مشروطه، جنبش تنباکو، دموکراسی دینی و پلورالیزم، تکنولوژی و مدرنیته و... سه مولفه ي اساسی قابل استنباط است:
اول- اقلیت نخبگان جامعه مانند روشنفکرها ( از سهروردی تا اقبال و شریعتی...)، روحانیون ( از امام فخررازی تا امام خمینی و...)، تجار وکسبه بانفوذ (از ابراهیم امین النجار اصفهانی قجری تا خانواده لاجوردی و هاشمی تهرانی و... ) و رجال سیاسی (مانند امیرکبیر تا مصدق و...) بر توده و عامه مردم تاثیر گذاشته اند و جریان های موافق یا مخالف را شکل و سمت و سو داده اند.
دوم- اکثریت جامعه و مردم دارای میزان تحلیل عقلانی و آگاهی جمعی قلیلی از جریان های فکری-فرهنگی و سیاسی کشور بوده و یا آگاهی ناقص و نادرست داشته اند و عموماً پیرو نخبگان فوق یا گوش به زنگ احساسی شایعه هاو موج سازی ها گشته اند.
سوم- بر جریان های فکری- فرهنگی و سیاسی کشور در برهه های مختلف، دیدگاه انتقاد منصفانه و سنت بازنگری کارکردی و ساختاری که به تعبیری عبرت تاریخی است؛حکمفرما نبوده است. از این رو نقاط ضعف و قوت برجسته نشده و تکرار آزمون و خطاهای تاریخی،همواره روی داده است.
این پیشینه فرهنگی- سیاسی و تحلیل رویدادهای اجتماعی، نشان می دهد كه جامعه از جزئیات و موارد متعدد اطلاعات پرونده هسته ای ،آگاهی جمعی قلیلی داشته و عمدتاً به جای نگاه منتقدانه و بازاندیشانه، کنشی احساسی و هیجانی دارند و شاید لازمه ي جامعه در حال گذار نیز چنین باشد.
به صورت توصیفی و روتین نیز، توافق را با کاهش قیمت ها، ارتقای ارزش پول ملي، مهار تورم، کاهش رنگ استعماری آمریکا و ایجاد روابط حسنه با غرب و برون رفت از اغلب مشکلات اقتصادی،معادل، قلمداد می کنند یا حداقل در ناخودآگاه ذهن جمعی، چنین می نماید. لازم به ذکر است که ضمن تقدیر و تشکر از تلاش های شبانه روزی تیم مذاکره كننده ي هسته ای، باید به آگاهی بخشی جامعه با دیدگاه انتقادی و بازاندیشانه – نه عمدتاً تهییجی و جناحی- نیز پرداخت تا نقاط قوت و ضعف مشخص گردند.
3- پیش بینی شماتیک و تحلیل فضایی مسائل جهان معاصر؛ جهت داشتن رویکردی مشخص و چندجانبه به ویژه در ارتباط با اهم مسائل کنونی ایران و توافق هسته ای، نشان می دهد که جهان بلحاظ اقتصادی به سوی تسلط اندیشه و قدرت امپریالیسم (اوج گسترش سرمایه داری)، به لحاظ سیاسی به دموکراسی حزبی و از نظر فرهنگی به پلورالیزم دینی، از جهت اجتماعی هم به پست مدرن و بلحاظ زیستی به زیست بوم گرایی ؛گرایش بیشتری دارد و گرايش هاي نوعا هژمونيك را ابرقدرتها با اعمال نفوذهاي سياسي و اقتصادي خود، ايجاد مينمايند.البته تنوعات حوزه فرهنگ تا حدودي خارج از حيطه ي اقتدار آنهاست؛اما در اين حوزه هم با ابزار رسانه و حقوق بشر،دست اندازي ميكنند . از این رو در آینده ي نزدیک، مسائل حقوق بشر، تبعیض جنسیتی، آزادی به ویژه در اشکال سیاسی و بیانی و در آینده دورتر، مسائل توزیع و توازنه قدرت منطقه ای، تسلط بر موج چهارم تکنولوژی، برخورد ادیان و فرهنگ ها و اقوام را برای ایران ،پیش می کشند که این تقابل فرهنگي و تمدني خاورميانه و ایران –با سیستم و ساختارآزادي خواهانه- در برابر جبهه ي استعمار و استکبار جهانی (چه انگلیس دیروز و چه آمریکای امروز و ... آینده) بر اساس قانون أساسي و مفاد متن مقدس قرآن و سیاستهاي کلان کشوری، باید حفظ و تقویت شود و در عين تقويت گفتگوي تمدني در خصوص عناصرمثبت، برخورد لاجرم تمدني با عناصر نامطلوب،معمول گردد. لذا این توافق هسته ای، مقطعی و دوره اي است. البته سبک و شیوه دیپلماتیک تیم مذاکراتی، قابل توجه و شایان تقدیر است که می تواند الگویی مناسب در سایر مذاکرات بین المللی و حتی بین فرهنگ ها و اقوام داخلی باشد. بنابر آنچه گفته شد، می توان کل مطالب مربوطه را در سه جمله و پیش فرض زیر،چنین خلاصه نمود که:
اولا /تاریخ نشان داده که معاهدات و قراردادها عمدتاً به نفع ایران نبوده و یا لااقل عاملی برای کاهش ضرر بوده اند. توافق هسته ای نیز با این جزئیات،از اين قاعده مستثنی نیست. در ثانی/ میزان آگاهی عقلانی و عمومی جامعه بر این فرایند، کم است و تبعات آن ،به شکل هیجانی و احساسی ،نمود پیدا کرده است و در نهایت جمهوری اسلامی ایران،براي حفظ منافع استراتژيك خود همچنان ناچار است كه سیاست استکبارستیزی خود را حفظ و تقویت کند و در هر زمینه اي كه ،مکتب اسلامي ايراني با مکاتب فکری-سیاسی- اقتصادی و اجتماعی غیرایرانی- اسلامی، تضاد و تقابل جدی پیدا کرد( از جمله مسئله تروریسم، حقوق بشر، توازن قدرت منطقه ای، مدیریت جهان اسلام و...) ؛آمادگی لازم را براي حل مسائل را داشته باشد و در جامعه نيز اطلاع رسانی منطقی و شفاف صورت بگیرد.