بوکان: بین یأس و امید

عده ای از صاحبنظران، معتقدند تا این نسل و این جور مردمان و این قسم مسئولین باشند، بوکان هرگز آباد  و پیشرفته و توسعه یافته که بتوان اسمش را شهر و ساکنانش را شهروند خواند، نخواهد شد. عده ای نیز معتقدند که با انتخابات مبتنی بر تفکر و تعقل – نه احساسی و تکرار آزمون خطا- و متهور و متعهد نمودن افراد جامعه می توان سدّ پسرفت و چنددستگی را برداشت و گره کار را گشود.

قصد این مطلب، قضاوت یا نقد این دو دیدگاه نیست بلکه وقتی اوضاع کنونی توصیف شد(بخش اول)، امکانات و توانایی ها برآورده شد(بخش دوم)، آنگاه خود می توان فهمید که کفه به نفع کدام دیدگاه یا دیدگاههای دیگر (بخش سوم) سنگینی خواهد نمود.

بخش اول: وضع موجود

1- بوکان در آتش اختلاف می سوزد.

وضعیت فعلی بوکان با توجه به تغییرات فرمانداری و نزدیک شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی، تبدیل به وضعیتی چندقطبی شده است. 1-شورای شهرو شهرداری 2-فرمانداری و نماینده مجلس 3-خاندان ها  4-نخبگان و منتقدان  5-حاشیه نشین ها.

این پنج گروه اصلی، دارای بیشترین اختلاف نظر درخصوص مدیریت شهری و پروژه ها و مسائل اجتماعی-فرهنگی شهر و روستا هستند. به عبارت ساده تر «که س خه تی که س ناخوینیته وه». این نشان از یکی نبودن هدف است. در حالی که باید هدف اصلی همه یکی باشد و آن «خدمت دلسوزانه و صادقانه به شهر و مردم لایق در راستای پیشرفت و رفاه و ترجیح مصلحت و منافع شخصی و جناحی بر منافع و مصلحت عموم» است. به هر میزان سر پیکان و نشان هر یک از گروه های فوق به سمت این هدف اصلی باشد، اتحاد و همدلی و همبستگی بیشتر خواهد بود و در نتیجه اتفاق نظر حداکثری حاصل می گردد و کلیت شهر و پروژه های آن به سمت ترقی وتوسعه پیش می روند اما شرایط و وضعیت کنونی بیانگر اختلاف نظرهای شدید و فراوان است. اغلب شورای شهر با حداکثر تلاش کم حاشیه و چراغ خاموش در حال کار است. فرمانداری و نماینده مجلس طرح و برنامه های کلان خود را دنبال می کنند. اغلب خاندان ها در فکر منافع خود و بیشتر کردن سرمایه و به دست آوردن قدرت اند. اغلب نخبگان و منتقدان یکدیگر را قبول ندارند و هر یک به صورت تئوریک بحث می کنند و از اجماع و اتفاق نظر در بسیاری موارد دورند. اغلب حاشیه نشین ها هم تعلق و تعهد دلسوزانه نسبت به شهر و قوانین ندارند.

این در حالی است که هر یک از پنج گروه فوق، دارای پتانسیل و توان بسیار زیاد برای ایجاد فرصت های پیشرفت و توسعه هستند.

2- خدمت، کلمه منقرض شده.

کم نیستند عزیزانی که در نقاط مختلف و متعدد این شهرستان، بدون چشم داشت و انتظاری خاص، در کمال متانت و آرامش و اطمینان مشغول به کار و خدمت و انجام وظیفه هستند و ستون های ثبات و چرخ های گردان جامعه هستند اما از طرف دیگر کم نیستند افرادی هم که دست اندرکار دارند، توان و امکانات خدمت دارند و تعیین شده که وظیفه اشان هم چیست اما مشغول لابی زدن ها، معامله های غیررسمی، واسطه گری و پشت باجه رفتن ها هستند و هر یک به نوعی نظم و هماهنگی و همبستگی این جامعه را به هم می زنند. یکی با دخالت در عزل و نصب روسای ادارات، یکی با تهدید و تطمیع، دیگری با پشتوانه برخی نهادها و آن یکی با ثروت و قلدری و... اینجاست که رشته ها از هم می پاشند و هرکسی ساز خود را می نوازد و تبدیل به نوعی فرهنگ شده که هرکسی به فکر خود و جیب خود و منافع خود باشد و لذا عموم مردم به زحمت می افتند و دیگران پیش می روند و ما جا می مانیم. از خودگذشتگی، خوبی کردن و صداقت، پشیمانی به بار می آورد و  جایش را به چندرویی، دروغ و لابی زدن، شبنامه نویسی و بازیگری می دهد. در این میان، خدمت، یتیمی گمشده است که در این آشفته بازار،  سرگردان است.

3- اختاپوس آسیب های اجتماعی

برخی آمارهای آسیب های اجتماعی (مانند مسائل جنسی و رایانه ای و...) را نمی توان برای عموم مطرح نمود و نگفتن برخی آسیب ها دلیل بر نبودن آنها نیست. اما مشخصاً شهرستان بوکان از دیدگاه جامعه شناختی، در حال حاضر گرفتار هشت پای آسیب های اجتماعی است که عبارت اند از:

بیکاری جوانان، اعتیاد، طلاق، ترافیک شهری، کاربری ماهواره، حاشیه نشینی، قانون گریزی اقشار مختلف، تضاد طبقاتی موجود. باید اذعان داشت که هریک از این موارد نیازمند تحقیقات بسیار و تشکیل کارگروه های تخصصی و ضمانت های اجرایی مصوبات است که طبعاً در این مجال نمی گنجد و این آسیب های اجتماعی نیرو و توان و انرژی جامعه را می گیرند و می کاهند. تبعات و پیامدهای منفی و ناسازگار بسیاری برای جامعه و خانواده ها دارند و خواهند داشت. این امر سبب می شود که کار برخی مسئولین دلسوز، نخبگان و منتقدان پیگیر، سخت و طاقت فرسا باشد و لایه ای از رنجش و یاس جو آسمان پراندیشه این شهر زیبا را بگیرد.

4-کسری بودجه و اعتبارات

وقتی پای صحبت هریک از پنج گروه فوق به ویژه مسئولین عمران و پیشرفت شهر و روستا می نشینید و از تیررس رسانه ها و شک و تردید آتوگرفتن در امان باشند و با صداقت و دلسوزی بحث کنند مشخص می گردد که واقعاً یک ناهماهنگی جدی بین -توان شهرستان -امکانات موجود -انتظارات بحق مردم و-میزان بودجه و اعتبارات وجود دارد. به این معنی که طرح های کلان و پروژه های عظیم و زیرساخت های استاندارد نیاز به بودجه و اعتبارات بسیار بیشتر از مقدار کنونی دارد و به دلایل مختلف، همین مقدار موجود هم بجاو بایسته هزینه نمی شود.(ر.ک به مطلب آوتپوت طرح های بوکان).

بخش دوم: توان ها و امکانات

1- صادرات فرهنگ و تحصیلات

تعداد زیاد اساتید و فارغ التحصیلان تحصیلات عالیه و تکمیلی، وجود دانشجویان متعدد در هر خانواده شهری و روستایی، میزان مقالات و نشریات، حضور نویسندگان و مترجمان و هنرمندان بسیار، فعالیت چشمگیر سایت ها و وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی شهرستان، همه خبر از جنب و جوش و پویایی فزاینده ای در قلب تپنده جامعه بوکانی دارد که هر یک به نوعی راه می پوید تا به اهدافی که می جوید برسد. علاوه بر این در سایر دانشگاه های کشور، اداره ها و ارگان های مختلف، کارخانه ها و بنگاه های خدماتی و... حضور موفق بوکانی ها به چشم می خورد. این به معنای حجم عظیمی از توان و  توانایی است که مدیریتی چندجانبه و جدی می طلبد.

2- فنرهای فشرده استعداد، ایده و سرمایه

در مباحث مختلف، شبکه های اجتماعی، نشست های اساتید و دانشجویان، سایت های خبری تحلیلی و... بارها مطالب بسیاری به چالش و گفتگو گذاشته می شوند، وضع موجود نقد می گردد و راهکارهایی نیز پیشنهاد می شود و در اغلب موارد، چنان ایده های زیبا، سازنده و پخته ای عرضه می شوند که عدم اجرای آنها به حقیقت تاسف آور است. وقتی میزان دلسوزی و حرارت جوانان این شهرستان و صاحبان سرمایه و ایده و استعدادهای موجود برآورد می شود امکان ندارد که غیرت و تعصب و  حس تحسین هر انسان پاکدلی را برنینگیزد. این ایده ها و استعدادها در شهرهای بزرگ تر و خارج کشور یا گوشه اتاق شخصی و کتابخانه اش، محصور مانده و ما تشنه لبان گرد جهان می گردیم. لذا لازم است که این فنرهای فشرده استعداد و ایده و سرمایه، قدرت و انرژی خود را در راستای خدمت و پیشرفت این شهرستان، رها نمایند و بستر مقتضی فراهم تر گردد.

3- سنگفرش های طلا و انقلاب عمومی

منابع و معادن زیرزمینی، زمین های کشاورزی، باغداری، گیاهان دارویی و خوراکی، سرمایه ی انسانی، پتانسیل گردشگری، اماکن و بناهای تاریخی و طبیعی، مسطح بودن سرزمین و دسترسی به راه بین المللی، داشتن رودخانه و سد و آب بندها و چشمه های متعدد، توزیع سنی جوان و میانسال شهرستان و بسیاری دیگر از موارد، نشان از بکر و مستعد بودن این دیار در راستای پیشرفت و رفاه دارد. فاکتورهایی کافی برای داشتن اعتماد به نفس حداکثری عمومی هستند که با همّت عموم و برنامه مدیران تبدیل به موج پیشرفت می شود. به عبارت ساده تر، بوکان نیازمند یک انقلاب فرهنگی- اجتماعی توسط عموم مردم است که همّت نمایند و دست در دست هم دهند و اختلاف ها و تنگ نظری ها و صرفاً منافع شخصی دیدن را کنار بگذارند و شهرستان را از این وضعیت به درآورند.

بخش سوم: یأس یا امید؟

اگر انتظار داشته باشیم که با آمدن یک نفر (مثلا شهرداری که چند بلوار را رنگ آمیزی نماید، نماینده شهری که به انواع ترفندها تغییر رنگ و رقص دهد و...) یا طی یک شب و یک سال، این شهرستان به پیشرفت دلخواه عموم برسد، انتظاری گزاف است و اگر بگوییم که همه نوع برنامه را با همه نوع مسئول و نماینده و شورای شهری آزمودیم و وضع بدتر شد و دیگر امیدی به این شهرستان نیست باز شایعه پراکنی گزافی است. اما در حالت کلی با سبک- سنگین کردن اوضاع و آتیه کلی کشور و شرایط پیش رو می توان گفت که ما برده تقدیر نبوده و ارباب تغییر هستیم. چرا که امید، زیبا و لازم است و فرایند گذار و توسعه تا حدودی (که خطاهای عمدی بشری را همپوشانی نکند) چنین ناهماهنگی و کاستی هایی را می طلبد. وضعیت فعلی شهرستان به نسبت سال 93 بااندکی تغییر، در حال رشد (نه لزوماً پیشرفت و توسعه) است و این به نفع لشکر امید و پیروزی آن بر سیاهی یاس و وضع موجود است.

در این مقطع دو راهکار عملیاتی پیشنهاد می گردد:

1- ناخن انگشت و خارش پشت

در لحظات سخت و سنگین زندگی در می یابیم که جدای از تعارفات و امدادهای غیبی و کمک اندک برخی دوست و خویشان، این خود ماییم که باید از زیر فشار و زحمت مشکلات زندگی، آبرومندانه بیرون بیاییم. وضعیت این شهرستان نیز چنین است که نباید چشم انتظار صرف از مسئولین داشته باشد، نباید تسلیم شایعه پراکنی ها و شبنامه نویسی ها گردد، همچنان خودساخته و خوداتکا بوده و پیش برود که کسی جز این مردم نمی توانند پشت خود یعنی شهرستانشان را بخارانند.

2- خودشروعی

روند مبارکی در میان مردم شکل گرفته که هر منطقه  و محله ای در خصوص بهداشت، ایجاد کمربندسبز و فضای سالم ورزشی، ساماندهی تردد، مبارزه با مفاسد و حتی رنگ آمیزی و نوع ساخت مسکن ها به صورت هماهنگ و جمعی عمل می کنند و برای سایر مناطق ایجاد الگو می کنند. برای تسریع این روند و فراگیر شدن آن بهتر است از خود شروع کنیم و قانون را رعایت کنیم، صرفا به فکر خود و جیب و منافع خود نباشیم، فردی ننگریم و تیمی و گروهی فکر کنیم، می دانیم که شهر خوب و زیبا ساختنی است.

دانلود مستقیم مطلب در محیط word

 بازنشر مطلب در سایت بوکان امروز