دنیای شیشه ای و محدود دل و ذهن
اگر بخواهیم چیزی را محدود و محبوس کنیم بهتر است از کوچکی این فرایند را برنامه ریزی کنیم. کسانی که از همان اول با همان محدودیت به دنیا می آیند و بزرگ می شوند اصلا نمی دانند که در چه دنیایی نگه داشته شده اند. مرزهای یک کشور، ایدئولوژیی خاص، مذهبی خاص، مکتبی فکری خاص، همه مثال هایی عینی و واقعی از این شیشه هایی هستند که شخصیت، دیدگاه نظری، همت و اراده و مهم تر از خیلی چیزهای دیگر ذهن و دل ما را کوچک و محدود می کنند. کسی که بتواند ساختار و چارچوب این شیشه در زندگی اش را بیابد، می تواند بفهمد که با آن چه باید بکند! آیا محافظت کند تا نشکند یا آن را بشکند و در پی ناشناخته ها، عواقب و آزادی بیشتر باشد؟ به این تصاویر نگاه کنید که چطور میوه ای در شیشه ای به دنیا می آید و بزرگ می شود و به عنوان کالایی فانتزی هم به فروش می رسد و کلی خواهان دارد.

گاهی این فقط یک نفر نیست که درگیر دنیای کوچک شیشه ای خود است. شاید دوست و هم خانواده ای و نزدیکانش نیز چنین باشند:

این فرایند نحوه تربیت و پرورش و آموزش، توسط افراد و متولیانی هم صورت می گیرد که ممکن است والدین، دولت و حکومت، سیستم آموزش و پرورش، رسانه های جهت دار یا عوامل خارجی باشند.

و این تصویر زیر می تواند نمادی از یک قوم، یک مذهب خاص یا یک فامیل و تیره و طایفه باشد که در عین زیبایی و آرامش دارای دنیایی کوچک و شکننده اند و خوداصلا اینطور نمی اندیشند و نمی توانند درک کنند که وضعیت چنین است

سیستمی که بتواند دل و ذهن مردم را چنین بار آورد نیاز به نظم، برنامه ریزی، جهان بینی خاص خود دارد.

حاصل این ساختار و سیستم و فرایند چیست؟ انسان هایی شکیل و زیبا با دل و ذهن هایی کوچک و محدود که در نهایت مورد بهره برداری سیاسی، مذهبی، تبلیغاتی، اقتصادی قرار می گیرند.

علاقه ام به بحث های گروهی و تخصصی به ویژه حوزه ی جامعه شناسی و پژوهشگری است. از منتقدان گرامی درخواست دارم مرا یاری و راهنمایی فرمایند. متشکرم.