بررسي اديان گذشته و معاصر جهان(هندوئیسم 2)
بررسي اديان گذشته و معاصر جهان
مصر
مصر یکى از کشورهاى بسیار معروف جهان باستان بود. این سرزمین تمدنى بزرگ و حکومتهایى مقتدر داشت . نژاد مصریان قبطى بود و واژه ((Egypt)) که در زبانهاى اروپایى براى مصر به کار مى رود، با کلمه قبطى در ارتباط است .مصریان از مراحل مختلف ادیان ابتدایى گذر کردند و به خدایان محلى که معمولا به شکل حیوانات اهلى و وحشى بود روى آوردند. پرستش فرعونها و خدایان اساطیرى نیز معمول بود.
پیدایش دین و گوناگونى آن در مصر قدیم
مصریان قدیم به موجودات غیبى بسیارى معتقد بودند و خدایانى با اسما و صفات مختلف داشتند. هنگامى که فراوانى خدایان موجب زحمت شد، از شمار آنها کاستند و حتى در دوره کوتاهى تنها به خداى آفتاب معتقد شدند. در آن دورانها اعتقاد به الوهیت حیواناتى مانند شیر، تمساح و برخى پرندگان و جوندگان و برخى حیوانات اهلى مانند قوچ رواج یافت . پرستش گربه نیز نزد آنان بسیار اهمیت داشت . ایرانیان دوره هخامنشى در یکى از جنگهاى خود با مصریان ، تصویر گربه را روى سپرهاى خود نقش کرده بودند؛ از این رو، مصریان به احترام آن تصاویر از تیراندازى و شمشیرزنى خوددارى کردند و در نتیجه ، پیروزى نصیب ایرانیان شد.موجوداتى خیالى با سر حیوان و تن انسان ، در اعتقادات ایشان وارد شد و بتهایى به این شکل ساختند و پرستیدند. هنگام مسافرت در رود نیل ، براى مصونیت از خطر تمساحهاى آدمخوار، نخست به معبد بسیار شکوهمند تمساح مى رفتند و با پرداخت صدقه و نذرى ، به خیال خود تاءمین جانى مى گرفتند.
اسطوره خدایان سه گانه اوزیریس ، ایزیس و هوروس
مصریان قدیم مى گفتند اوزیریس (خداى کشاورزى ) با خواهرش ایزیس (الهه مادر) ازدواج کرد و از ایشان فرزندى به نام هوروس (خداى آفتاب ) به دنیا آمد. اوزیریس به دست برادر خود به نام ست (خداى خشکسالى ) کشته شد. ایزیس جسد شوهر مقتول خویش اوزیریس را با زحمت فراوان به دست آورد و آن را به مصر برگرداند و پنهان کرد. هنگامى که ست از این قضیه آگاه شد جسد را پیدا کرد و آن را به چهارده قطعه پاره پاره ساخت و هر قطعه را در مکانى در مصر به خاک سپرد. آن مکانها به برکت پاره هاى آن جسد آباد و بارور شدند. هوروس که اکنون بزرگ شده بود، به خونخواهى پدر، با عموى خود جنگید و با آنکه یک چشم خود را از دست داد، بر عمو پیروز شد و او را اسیر کرد و نزد مادر خویش ایزیس آورد. ایزیس برادر شوهر خود را بخشید. آنگاه هوروس قطعات جسد پدر را به یکدیگر پیوند داد و به کمک خداى حکمت او را زنده کرد. اوزیریس از آن پس ، در جهان نماند و این عالم را به فرزندش هوروس سپرده به جهان زیر زمین رفت و فرمانرواى مردگان شد.
پرستش آفتاب
پرستش آفتاب در مناطق مختلف جهان سابقه اى دیرینه دارد و در مواردى از قرآن مجید (از جمله در سوره نمل ، آیه 24) به آن اشاره شده است . به راستى در میان تمام خدایانى که در کنار آفریدگار پرستیده مى شدند، هیچ یک از آنها برکات بى پایان خورشید را نداشت . در مصر قدیم براى ساعات مختلف روز، خدایانى که نماینده خورشید بودند، قرار داده شد: مثلا خداى بامداد خپرع ، خداى نیمروز رع و خداى شامگاهان اتوم بود.
همچنین سوسکى که سرگین گردان نامیده مى شود، نماینده خورشید در روى زمین به شمار مى رفت . مصریان قدیم آن حشره را بسیار مقدس مى دانستند و تصویر او را در طلسمات و بر سینه و پیشانى مجسمه پادشاهان ترسیم مى کردند و از آن برکت و نیکبختى مى خواستند.
پرستش فرعون
پرستش پادشاهان در گذشته بسیار رواج داشت و آخرین نمونه آن در مورد امپراطور ژاپن بود که به خواست خود وى در سال 1946 لغو شد. هم اکنون برخى از فرمانروایان مانند پادشاه تایلند مقدارى از آن سنت را حفظ کرده اند.فرعونهاى مصر (مانند امپراطورهاى ژاپن ) خدایانى از نسل آفتاب به شمار مى رفتند و پرستش آنان به این عنوان بود.
بابل
بابل براى سالیان درازى مرکز تمدن و علم و فرهنگ بود و نام آن در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان بسیار آمده و قرآن مجید (در سوره بقره ، آیه 102) از آن یاد کرده است . جبر و مثلثات و بسیارى از مسائل ریاضى و علمى دیگر از تمدن بابلى به یادگار مانده است .
تحول و دگرگونى دیانت ابتدایى دربابل
در حفاریهایى که در اماکن مختلف عراق صورت گرفته ، مجسمه خدایان بى شمارى از زیر خاک بیرون آمده و به موزه هاى جهان منتقل شده است . این خدایان صورت تکامل یافته آنیمیسم ابتدایى بوده اند.بابل نیز تحول و تکامل دین از فتیشیسم تا اعتقاد به خدایان را تجربه کرد. این سیر تقیریبا چهار هزار سال طول کشید و در پایان خدایانى که نماینده ارواح ماه و خورشید و سیارات بودند، در شهرهاى مختلف مورد پرستش قرار گرفتند. مردوخ در بیشتر زمانها برترین خدا بود.
خداى سه گانه
میان خدایان بى شمار بابلیان ، شش خدا معروف تر شدند که در دو دسته سه تایى (تثلیث ) مورد پرستش بودند. تثلیث اول از آنو (خداى آسمان )، انلیل (خداى فضا و جنگ ) و ائا (خداى آب ) و تثلیث دوم از شمش (خداى آفتاب )، سین (خداى ماه ) و ایشتار (خداى مؤ نث ) تشکیل شده بود.این خدایان همسرانى داشتند و در زمانى خداى مؤ نث ایشتار به عنوان الهه بارورى بسیار مورد توجه قرار گرفت . شوهر ایشتار تموز نامیده مى شد.
هنگام اوج تمدن بابل خداى بزرگى به نام مردوخ مطرح شد که تصویر او را همه جا رسم مى کردند. سایر خدایان بابل زیر دست مردوخ به شمار مى رفتند.
خداى آشور
هنگامى که بابل به دست قوم شمالى آشور سقوط کرد، مردوخ جاى خود را به خداى آشوریان به نام آسور داد و تصویر او را همه جا ترسیم کردند. بار دیگر بابلیان بر آشوریان پیروز شدند و مردوخ را به منزلت پیشین خود برگرداندند و با سقوط بابل به دست کورش ، آهور مزدا جاى مردوخ را گرفت .
یونان
یونان شبه جزیره کوچکى در جنوب شرقى اروپاست که از گذشته هاى دور مرکز هنر، فرهنگ و اندیشه بوده است . این کشور در زبانهاى اروپایى ((Greece)) خوانده مى شود و کلمه عربى اغریق از اینجا مى آید. نام یونان (Ionia) گرفته شده که یکى از بخشهاى یونان است . یونانیان کشور خود را هلاس (Hellas) مى نامند که نام افسانه اى نیاى یونانیان است . از آنجا که بیشتر ادیان جهان با اندیشه و اسطوره رابطه اى تنگاتنگ دارند، باورهاى دینى یونانیان در دین شناسى مهم است .
آیین یونانیان باستان
یونانیان قدیم نیز به خدایان نرینه و مادینه معتقد بودند. بزرگترین خداى ایشان زئوس بود که گاهى وى را زئوس پاتروس یعنى زئوس پدر مى نامیدند. این خدا نزد هندوان باستان دیوس پیتار و نزد رومیان قدیم ژوپیتر خوانده مى شد. مجموعه خدایان مورد پرستش ایشان معمولا با خدایان آریایى قدیم مشترک بود. برخى خدایان یونان عبارت بودند از:
آپولو(خداى آفتاب )؛
پوزیدن (خداى دریا)؛
هستیا(خداى مؤ نث و مادر خانواده )؛
دمیتر (خداى مؤ نث ، مادر کشاورزى و غلات )؛
هرمس (خداى حکمت )؛
آرس (خداى جنگ ).
اساطیر
بشر با قدرت تخیل و تلاش همه جانبه ، در طى قرون و اعصار گذشته سعى کرده است تا خود را از سرگردانى برهاند و به همین منظور نخست اساطیر را پدید آورده تا به تصور خود براى سؤ الات خویش پاسخى بیاید. فلسفه ، ادبیات و برخى ادیان زاییده اساطیرند و اساطیر در سراسر زندگى فکرى انسانها نقش دارند. مثلا در کشور ما، اساطیر شاهنامه در ذهن مردم وجود دارد و پیوسته مردم از خواندن آنها لذت مى برند. یونانیان نیز خدایان اسطوره اى خود را مى پرستیدند و براى آنها قربانى مى کردند. نام برخى از این خدایان در بالا آمد و تهیه کردن فهرستى از خدایان اسطوره اى آنان یا سایر ملل باستانى کارى دشوار است .
یونانیان مردمى هوشمند و کنجکاو بودند و از آنجا که به علم دسترسى نداشتند، با خلق اساطیر ذهن جستجوگر خود را آرام مى کردند؛ همان طور که به جاى پرستش آفریدگار آسمان و زمین ، به بتهاى گوناگون روى مى آوردند. همین قوم از اساطیر به فلسفه پرداختند و پرچمدار دانش در عصر خود شدند، در حالى که موفقیت اقوام دیگر در این راه چشمگیر نبود.
پیدایش فلسفه
حدود پنج قرن پیش از میلاد، فیلسوفان بزرگى در یونان پیدا شدند و افکار تازه اى مطرح کردند. معروفترین آن فیلسوفان سقراط و شاگردش افلاطون و شاگرد این فیلسوف ارسطو بودند. اندیشه هاى ارسطو قریب دو هزار سال در مجامع علمى اروپا و جهان اسلام رواج داشت و کمتر کسى به خود اجازه مى داد آنها را نقد کند. با آنکه فلسفه یونان و اندیشه هاى ارسطو عظمت پیشین خود را از دست داده است ، هنوز هم دانشمندان هنگام طرح مسائل فکرى از اشاره به سابقه آن در یونان و آثار افلاطون و ارسطو گزیرى ندارند. فیلسوفان یونان براى اندیشه هاى خود از اساطیر بهره زیادى برده اند و هم اکنون مجموعه آثار افلاطون از نام خدایان گوناگون انباشته است .
آنان به بسیارى از سروده هاى حماسى قدیم که صفات ناپسند را به خدایان نسبت مى دادند، اعتراض داشتند. اندیشه هاى افلاطون در مورد خداشناسى موجب گردید که او را افلاطون الهى (DivinePlato) بنامند. ارسطو محرک اول را مطرح کرد که به عقیده فیلسوفان موحد به خداى ادیان توحیدى نزدیک است .
عقاید عامه
در همین دوره فکر توده مردم نیز تحول یافت و آنان معتقد شدند که خداى زئوس بالاى کوه المپ نشسته است و سایر خدایان گرداگرد او هستند. ایشان به حیات پس از مرگ عقیده نداشتند، ولى براى سعادت دنیوى ، بتهایى را مى پرستیدند. این بتها مظهر خدایان و قهرمانان اساطیرى بودند و کاهنانى داشتند.
روم
یکى از کشورهاى بسیار باشکوه و قدرتمند جهان باستان روم بود که بخش مهمى از اروپا، ترکیه و شام را شامل مى شد. رومیان از گذشته هاى دور تاکنون در معمارى ، نقاشى ، مجسمه سازى ، ادبیات و فنون کشور دارى سر آمد بودند. رومیان سه قرن پس از میلاد مسیح (ع ) به مسیحیت گرویدند و براى ترویج آن ، از تمدن باستانى خود بسیار سود جستند.
آیین رومیان قدیم
رومیان قدیم آیینى ساده و ابتدایى داشتند. همه رومیان خداى دیانا را که معبدش در کوههاى نزدیک رم بود، مى پرستیدند و هنگام جشنهاى سالیانه به معبد او روى مى آوردند. یکى از اعمال دینى آنان صرف خوراک مقدسى بود که با آتش مقدس پخته مى شد و خداى آتش در آن سهم داشت . تهیه این غذا و صرف آن طبق آیینهاى معینى بود که شرح آن به طول مى انجامد (اصولا استفاده از خوراک در ادیان معمول بوده و عشاى ربانى در مسیحیت باقیمانده آن است ).
نوما
آیین نوما (Numen) یعنى روح ، براى هر چیز از انسان و حیوانات و جانوران و جمادات و مظاهر طبیعت ، روحى مى شناخت . بعضى از این ارواح نیکوکار و برخى بدکار بودند. این ارواح که بعدا جنبه الوهیت پیدا کردند، طبیعتى مبهم و نامشخص داشتند. رومیان در دوره هاى بعد براى آنها شخصیت قائل شدند و درباره آنها اساطیرى ساختند.
خدایان رومى
رومیان نیز خدایان بى شمارى داشتند که نام برخى از آنها از این قرار است : ژوپیتر، جانوس ، مارس ، وستا، نپتون ، ولکان ، ونوس ، آپولو، مینروا، هرکول .
ژوپیتر
ژوپیتر معادل زئوس یونانیان و به معناى زئوس پدر است . وى خداى نور و رعد و برق و صاعقه بود. روزهایى که ماه به شکل بدر مى شد، به پرستش او اختصاص داشت .
مراسم دینى
مراسم دینى رومیان عبارت بود از پرستش امپراطور و تقدیم قربانى و برگزارى جشنهایى براى خدایان .
دین، باور به موضوعات ایزدی، فراطبیعی، یا مقدس است که یه نیایش و پرستش می انجامد. به خود آن پرستش یا نمودهای نهادینه یا فرهنگی آن پرستش یا آمیزهای از این دو نیز دین میگویند.
واژههای دیگری مانند کیش و مذهب گاه به همان معنی دین و گاه به معنی زیرشاخه هایی از یک دین بکار میروند.
از بزرگترین دینهای جهان میتوان از دینهای ابراهیمی نام برد. دینهای ابراهیمی که همه از یک ریشه و منطقهی خاور میانه سرچشمه میگیرند عبارتند از اسلام، مسیحیت و یهودیت. از دینهای بزرگ دیگر در جهان میتوان از بوداگرایی، هندوگرایی و آیین کنفوسیوس نام برد. دینهای کهن فراوان دیگری نیز وجود دارد مانند زرتشتیگری، مانیگری، مهرپرستی و جز اینها.
بوداگرایی
بوداگرایی یک دین و فلسفه است که بر پایه آموزههای سیدارتا گوتاما که حدودآ میان ۵۶۳ و ۴۸۳ پیش از زایش مسیح می زیست بنیاد شده است. بوداگرایی از هندوستان ریشه گرفت و سپس در سراسر آسیای میانه، تبت، سريلانکا، آسیای جنوب شرقی و نیز کشورهای شرق دور مانند چین، مغولستان، کره و ژاپن گسترده شد.
بوداگرایی بیشتر درباره کردار نیک، پرهیز از کردار بد و ورزیدگی ذهنی است. آماج این ورزیدگیها پایان بخشیدن به رنجها و رسیدن به بیداری و روشنی است، جه برای خود و چه برای دیگران. بیدار شدن یا روشنی یابی به رسیدن به حالت نیروانا می انجامد. اخلاقیات بوداگرایانه بر بن-پایههای بی گزندی و رواداری برپا شده است. بوداییان همواره از روشهای درون پویی برای یافتن بینش نسبت به کارکردهای بنیادین روان آدمی و فرایندهای علّی جهان بهره میگیرند.آثار نوشتاری بوداگرایی بسیارند و بخش ارزندهای از ادبیات دینی جهان بشمار میروند.
یهودیت
یهودیان، بنیاسرائیل یا کلیمیان در لفظ ایرانی، پیروان دین یهود و شریعت (تورات) منقول از حضرت موسی (در حدود 3300 سال پیش) هستند. پس از درگذشت حضرت موسی، جانشین وی، یهوشوع، بنی اسرائیل را به سرزمین مقدس وارد کرد و تا زمان ویرانی دومین معبد بیت المقدس در اورشلیم (حدود سال 70 میلادی)، 55 تن از انبیای بنی اسرائیل به هدایت و ارشاد پیروان این دین پرداختند. جمعیت کنونی یهودیان جهان حدود 13 میلیون نفر است که اکثریت آنها به ترتیب در امریکا، اسرائیل، روسیه و کشورهای اروپایی سکونت دارند و جوامع متعددی از یهودیان نیز در سایر کشورها، از جمله ایران حضور دارند.
مهرپرستی
مهرپرستی یا میترائیسم از دین های باستانی ایرانیان بود که بر پایه ایزد ایرانی مهر و دیگر ایزدان ایرانی بنیاد شده بود. مهرپرستی پیرامون سده های نخستین یا دومین پیش از زایش مسیح در سرزمینهای ایرانی پدید آمد و از سده نخست میلادی به شاهنشاهی روم رخنه کرد. این دین در سده های سوم و چهارم ترسایی (میلادی) به اوج خود رسید و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از فرمان تئودوس در 391 ترسایی که طی آن همه کیش ها و آیینهای غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیینهای مهرپرستی نیز در مغربزمین رفته رفته از رواج افتاد.
آیین مانی
مانیگرایی ترکیبی است از آیینهای مسیحیت، بودایی وزرتشتی که مانی (پسر فاتک) آن را بنیان گذاشت، مانی بر این عقیده است که جهان بر مبنای روشنایی و تاریکی است و از همین رو است که خوبی و بدی وجود دارد، همچنین پیروان این آیین باور دارند که در نهایت روشنایی (خوبی) است که چیره خواهد شد و همه جا را فرا میگیرد. این آیین در ایران دوران ساسانیان مخصوصا در دوره پادشاهی یکساله هرمز هواخواهان و پیروانی داشته است. پیش از چیرگی اعراب بر ایران و سرنگونی دودمان ساسانی، پیروان مانی در زمان بهرام محکوم به مرگ گشتند و بسیاری از آنان ناچار به مهاجرت از ایران شدند. مانویت از جمله فرقههای گنوسی (gnostic) است که به درونگرایی و سیر عرفانی گرایش دارند.
مانویان در ثبت و نوشتن آثار دینی خود بسیار فعال بودند. به دنبال کشتار پیروان مانی تعداد بسیاری از مانویان به ترکستان شرقی در غرب چین فعلی مهاجرت کردند و تاثیر زیادی در معتقدات دینی این منطقه داشته اند. بنا به نوشته بیرونی مورخ قرن یازده میلادی تعداد بسیار زیادی از ترکهای شرقی ، چینی ها و تبتی ها به این دین گرویدند. تا کنون شمار زیادی از دستنوشتههای مانوی به زبانهای پارسی میانه و دیگر زبانها ( از جمله در حدود هفت هزار از دست نوشته های به زبان ترکی ایغوری) کشف شده است.
هندوگرایی
هندوگرایی یا هندوئیسم (در سانسکریت: सनातन धर्म) بزرگترین دین رایج در کشور هندوستان است. هندوگرایی بسیاری از کیشها و ایدئولوژیها را در چارچوب خود جا داده است. تاریخ دقیق دین هندو شناخته نیست ولی برآوردها از 3102 پ.م. تا 1300 پ.م. را حدس میزنند. به هررو هندوگرایی را به عنوان قدیمیترین دین بزرگ جهان میشناسند. این دین، سومین دین بزرگ جهان است و پیرامون 940 میلیون نفر پیرو دارد. 96 درصد از هندوها در شبهقاره هند سکونت دارند.
پس از آنکه پیروان یوگا نیز به جمع هندوها پیوستند شمار پیروان دین هندو در سطح جهان به 1.05 میلیارد نفر رسید. تنها کشوری که هندوگرایی را دین رسمی خود اعلام کرده کشور نپال است. بوداگرایی در اصل شاخهای از دین هندو است و برخلاف بوداگرایی که بیشتر پیروانش را در بیرون از هند بدست آورد، دین هندو عمدتآ در خود شبهقاره هند ماند.
هندوگرایی با نام سَنتانا دارما نیز نامیده میشود.
آیین هندو در قدیم دین برهمایی خوانده میشد که به برهما، خدای هندوان اشاره میکرد. هندوگرایی شکل تکامل یافته جانباوری (آنیمیسم) است و به همین دلیل بنیانگذار آن شناختهشده نیست. این آیین گونهای فرهنگ، و آداب و سنن اجتماعی است که با تهذیب نفس و ریاضت همراه شده و در تمدن و حیات فردی و جمعی مردم هندوستان نقش بزرگی داشته است.
آیین حاكم بر كشور هند هندوئیسم است و هشتاد درصد مردم هند از این آیین پیروی میكنند . علاوه بر هندوها، مسلمانان، گروههای دینی غالبی هستند كه نقش مكملی را در جامعه هند ایفا مینمایند . هند سرزمین هزار ادیان و دموكراسیترین كشور جهان،[1] یكی از دیدنیترین مناطق این كره خاكی است، كه عموما آن را كشور هفتاد و دو ملت میخوانند . تعدد ادیان و مذاهب اقوام و فرهنگها، این كشور را در جهان بینظیر كرده است . آزادی مذهب در قانون اساسی كشور هند قید شده و در مقدمه آن اعلام شده است كه حفظ آزادی عقیده، ایمان و عبادت جزء حقوق تمامی اتباع هندی میباشد . با وجود اینكه در قانون اساسی هند آزادی مذهب عنوان شده است، اما باروی كار آمدن هر حكومتی كه دارای مذهب خاصی است، بقیه مذاهب مورد بی توجهی قرار میگیرند . (1) آیین و اندیشه هندی بر آسیای جنوب شرقی و آسیای شرقی در دوران باستان تاثیر گستردهای داشته و اخیرا در اروپا و آمریكای شمالی نفوذ كرده است.
ادیان مهم هند عبارتند از:
هندوئیسم ، جینیسم، بودائیسم، آیین سیك ، مسیحیت و اسلام ادیان اصلی در كشور هند هستند . در بعضی از این ادیان نظیر بودائیسم، هندوئیسم و جینیسم برای رسیدن به مراحل بالای شناخت و معرفت نیاز به آموزشهای سخت، طاقتفرسا و طولانی است.
1 . هندوئیسم : (Hinduism) عقاید زیربنائی در آیین هندوئیسم به آسانی قابل تعریف نیست و فلسفه واحدی كه اصول عقیدتی اكثریت جمعیت این كشور را شكل دهد وجود ندارد . هندوئیسم احتمالا تنها سنت دینی است كه اصول نظری و تجلی واقعی آن تنوع دارد، كه به همین علت این آیین «موزه ادیان» ( musemofreligions » نامیده شده است . این آیین نه دارای » ، اوپانیشادا « upanishada » و بهاگودگیتا « Bhagwad Gita » همه به عنوان متون مقدس برای هندوها قلمداد شدهاند .
برخلاف بیشتر ادیان، هندوئیسم از پرستش یك خدای واحد طرفداری نمیكند . تعدادی از طرفدارانش ممكن است شیوا « shiva » ، ویشنو vishnu] » ، راما « Rama » ، كریشنا « Krishna » یا تعدادی از ربالنوعها (خدایان) و ربهالنوعها (خدابانوان) را پرستش كنند، یا تعدادی دیگر از طرفدارانش ممكن است روح متعالی ( (Spirit Supreme یا «روح جاویدان» indestructibe Soul] » را پرستش كنند . هر فرد ممكن استبا عقیده به هر یك از این اعتقادات یك هندوی خوب نامیده شود . این امر دلالتبر وجود تضادهایی در این آیین میكند كه مشخصه آن میباشد . از یك سو این امر كاوشی در واقعیت غایی Ultimate Reality] » است و از سوی دیگر فرقههایی وجود دارد كه ارواح، درختان و حیوانات را میپرستند . جشنها و اعیاد، نه تنها در ارتباط با ربالنوعها و ربهالنوعها هستند، بلكه در ارتباط با خورشید، ماه، گیاهان، رودخانهها، اقیانوسها، درختان و حیواناتاند . بعضی از اعیاد هند طرفداران زیادی دارد؛ نظیر عید دی والی، هلی، دسهرا، گنش چاتورتی . پنگال، جاناماساتی و شیوا راتری . این جشنها به آیین هندوئیسم جاذبه محبوب كنندهتری میدهد و سنت هندی را غنی و زنده میسازد . در اسطورهشناسی هند، قهرمانان حماسی شبیه موهاباهارت و درامایانا وجود دارند كه زندگی جاوید به آنها بخشیده شده است و هنوز در زندگی روزانه مردم هند زندهاند . خدایان هندوئیسم زمانی ابرانسان و انسان هستند و احساس ملموسی از محبت و شناخت نسبتبه آنها وجود دارد . خدایان هندوئیسم زنده هستند، در معابد میزیند و در اذهان و قلبهای هندوان همیشه جای دارند . بدین ترتیب میتوان گفت پیروان هندوئیسم كه گروههای متفاوت از سنتهای عبادی و فلسفی هستند، رسما 6/687 میلیون نفر یا 82% از جمعیت را در سال 1991 میلادی تشكیل دادهاند .
2 . آیین سیك : (Sikhism)
در اوایل قرن شانزدهم در ایالت پنجاب در شمال هند ظهور یافت . مؤسس این آیین، گارو ناناك بود كه از اوان كودكی جذب اولیای هندو و مسلمان شده بود . گارو یك هندو به دنیا آمد و همچنین تحت تاثیر آموزههای اسلام بود . او شروع به تبلیغ پیام وحدت هر دو دین (اسلام و هندوئیسم) كرد . بر طبق نظرات او، آموزههای اساسی این دو دین اساسا یكی بود . ناناك تعدادی پیرو جذب كرد و به عنوان یك آموزگار یا گورو ( (Gruru شناخته شد . مریدانش با یكدیگر سنت مذهبی جدیدی را خلق كردند كه آیین سیك نامیده شد . گوروها كسانی بودند كه از ناناك متابعت میكردند و در تحكیم و گسترش آیین سیك نقش داشتند . آموزههای گوروناناك همه در گوروگرانت صاحب « Guru Granth Sahib » كتاب مقدس سیكها سمبلی از خداوندگار برای سیكها بود . پنجمین گورو، گوروی آرجیون، معبدی طلایی در آمریتسار (Amritsar) ساخت كه مقدسترین زیارتگاه سیكها شد . دهمین گورو، شخصی به نام «گویند سینگ» بود كه معتقد بود آموزش نظامی، به سیكها كمك میكند تا از خودشان دفاع كنند . گورو گریند سینگ در روز بای ساكهی Baisakhi] » در سال 1699 میلادی آنادپور به پیروانش دستور داد تا نزد او گرد آیند . همانطور كه مرسوم بود و بدین ترتیب آیین جدید اخوت سیكها كه تحت عنوان كاهالسا (افراد تزكیه یافته) نامیده شد، بهوجود آمد . پنج مرد منتخب به خاطر وفاداری به گورو انتخاب شدند و به آنها شهدی خاص به نام آمریت (amrit) برای تشرف به اخوت كاهالسا نوشانده شد . گورو همچنین تصمیم گرفت كه به سلسله گورها خاتمه دهد و خودش را آخرین گوروی سیك نامید . آیین سیك یكتاپرستی، یعنی پرستش خدای واحد را پیشنهاد كرد . این آیین با نظام طبقاتی مخالف است و عقیده دارد كه همه انسانها با هم برابرند . با این وجود ایدههای كارما و نوزایی هندوئیسم پذیرفته میشوند . امروزه بسیاری از آداب و رسوم سیكها برای هندوها در جامعه هند رایج هستند . ازدواج میان دو فرد از دو جامعه متفاوت رایج است . به هر حال سیكها خودشان هویت آشكار خود را دارند . اگرچه اینان كمتر از 2% از جمعیت هند را شامل میشوند، ولی هویت مشخصی در تركیب دینی هندیان و جامعه هند دارند .
3 . بودائیسم : (Buddhism)
این آیین به عنوان شاخهای از هندوئیسم در كشور هند آغاز شد؛ اما در نهایت این آیین در سراسر آسیا رایج گشت . شخصیت و آموزههای گوتام بودا مؤسس این آیین، بر زندگی میلیونها نفر در ژاپن، چین و آسیاسی جنوب شرقی سایه افكنده است . بودائیسم بر مبنای اصول یا قانون ناپایداری اشیاء قرار گرفته است . بر طبق آیین بودا هر شیء در حال تحول است؛ گرچه ممكن استبعضی چیزها پایدارتر از دیگر چیزها باشد . اصول مهم دیگر این آیین قانون علیت است . بر طبق این قانون، هیچ چیزی ناشی از احتمال صرف نیست . بودائیسم در واقع یك قدم فراتر از جینیسم رفته و معتقد است كه در جهان هیچ چییز مطلق نیست، بلكه همه چیز در حال حركت است و مجموعه این حركات به افراد توهم ثبات میدهد، در حالی كه اصولا ثباتی در كار نیست . (3) در واقع میتوان گفت كه در كنار نیروهای طبیعی، كارما ( (Karma است كه منجر به وقوع همه حوادث میشود . مفاهیم رایج روح جاویدان و چرخه نوزایی ازدو اعتقاد فلسفی فوق ناشی شدهاند . بودا از یك شیوه معتدل ( Middle Path) پیروی میكند، كه در این شیوه، بودا نوعی زندگی متعادل و هماهنگ را پیشنهاد كرد كه بین دو قطب لذتطلبی و ریاضت مطلق است .
بودائیسم بر پایه چهار حقیقتشریف مبتنی است .
1 . درد و رنج جهانی است؛
2 . میل و اشتیاق فراوان كه این درد و رنج را میآفریند؛
3 . از این درد و رنج میشود جلوگیری كرد و بر آن غلبه نمود؛
4 . ریشه كنی امیال میتواند به رفع درد و رنج منجر گردد و برای ممانعت از درد و رنج هر كسی باید بر میل و آرزو غلبه پیدا كند و این غلبه میتواند به كسب نیروانا ( (Nirvana یا روشنگری كاملی منجر شود .
هشت درصد از جمعیت هند پیرو بودائیسم هستند .
4 . جینیسم : (Jainism)
یك سنت مذهبی در هند است كه همزمان با آیین بودا تاسیس شد . این آیین مانند بودائیسم در آغاز پیدایش خود سازمانی رهبانی بوده است كه به تهذیب اخلاق میپرداخته و از طریق ترحم و گرامی داشتن حق حیات و پرهیزگاری و امساك میخواسته است از اقیانوس «سامسارا» بگذرد و به ساحل آرامش ابدی راه یابد . به همین جهت قدیسین و فرزانگان، این آیین را «تیرتامكارا» میگفتهاند؛ یعنی آنهایی كه گذرگاهی برای عبور از دریایی «سامسارا» پیدا كردهاند . (4) ماها ویرا یكی از فاتحان فلسفه جین همزمان با شروع آیین بودائیسم به تبلیغ جینیسم پرداخت . جینیسم نظیر بودائیسم علیه فساد در تفسیر آیین بودا كه در آن زمان رایجبود، ظهور كرد . فلسفه اصلی جینیسم كه ترك امیال و غلبه بر نفس است، به تكمیل عقل منجر میشود . گذر از مادیتبه معنویت و بردگی به آزادی در این آیین اهمیت دارد . در واقع هدف اصول اخلاقی جین رسیدن به مقام نجات و «نیروانا» است . (5) پیروان این آیین خدایان مورد علاقه هندوئیسم را قبول كردند، اما آنها را پائینتر از جینها میدانستند . توجه این آیین به تزكیه روح از طریق رفتار درست، ایمان درست (اعتقاد به كتاب مقدس جین) و معرفت درستبوده است، كه این سه اصل را سه گوهر گرانبها (triratna) میدانند .
طرز رفتار درستشامل پنج نوع پرهیزگاری میباشد: عدم آزار و اذیت دیگران در من نگفتن، پرهیز از دستبردن به مال دیگران، تزكیه نفس، دلبسته نبودن به امور دنیوی . این آیین همچنین طرفدار عدم خشونت مطلق است . راهبههای جینبینی و دهانشان را با نقاب پارچهای میپوشانند تا اینكه تضمین كنند كه آنها هیچ میكروب و یا حشرهای را با تنفسشان نمیكشند .
بودائیسم رجینیسم سنتهای رهبانی باستانی كه با سندیت آسمانی و وراها در تضاد بودند، نفوذ زیادی بر هند، فلسفه و جامعه هند داشتند . این دو دین به عنوان اقلیتهای مهم مذهبی و آیینهای دینی مهمی در اواخر قرن بیستم باقی ماندند . جینیسم به علت فلسفه همدردی با موجودات زنده به طور وسیعی پذیرفته شده است و حدود سه میلیون نفر طرفدار دارد .
5 . زرتشت :( zoroastrianism)
زرتشتیگری (مزداپرستی یا مزدیسنی) یکی از دینهای ایرانی است که پیرامون ۱۲۰۰ (پیش از میلاد) تا ۱۴۰۰ (پیش از میلاد) از سوی پیامبر ایرانی، زرتشت اسپنتمان، پایهگذاری شد. زرتشت به ویرایش و بازبینی کیش چندخداباور آریائیان پرداخت. زرتشتیگری عناصری از یکتاپرستی و دوگانهپرستی را در خود دارد. بیشتر پژوهندگان بر این باورند که دین زرتشت تأثیر بسیار بزرگی بر یهودیت و مانیگرایی و بطور غیرمستقیم بر مسیحیت و اسلام داشته است. کتاب مقدس زرتشتیان اوستا است. از بخشهای گوناگون این کتاب بخشی به نام گاهان (سرودها) سخنان خود شخص زرتشت بوده است.
خدای نیکسرشت در دین زرتشت، اهورامزدا (سرور دانا) نام دارد و پرستیده میشود. نیروی مخالف اهورامزدا و قطب بدیها اهریمن نام دارد. زرتشتیان امروزی خود را یکتاپرست میدانند و اهریمن را تنها نمادی تمثیلی از بدیها مینامند نه یک خدا.
زرتشتیان اولیه در قرن دوم به ساحل گجرات در هند رسیدند و بعد از غلبه عربها بر ایران تا قرن هفدهم بیشتر آنها در شهر بمبی اقامت گزیدند . آداب و رسوم آیین زرتشتبر مبنای مسئولیت هر مرد و زن در انتخاب بین خیر و شر و احترام به مخلوقات خداوندگار میباشد . مؤسس این مذهب فردی به نام رزتوسرا بود كه شش هزار سال قبل از میلاد مسیح در ایران زندگی میكرد . این شخص اولین پیامبر دینی بود كه فلسفه ثنویت (اعتقاد به دو گانگی) را بر مبنای تضاد خیر و شر گسترش داد . امروزه، اغلب زرتشتیها در بمبئی دیده میشوند؛ جایی كه آنها به عنوان پارسی (Parsees) شناخته میشوند . آنها لباس خاص و پرستشگاه ندارند و روزانه پنجبار نیایش میكنند . معمولا سرودههای رزتشتی كه در متون مذهبی زندا اوستا zenda Avesta مدون گردیده است،[2] توسط زرتشتیان در خانهها یا معابد در كنار آتش خوانده میشود . آتش، سنبل قلمرو حقیقت، پرهیزگاری و نظم است . آیین زرتشت و یهودیت كه ابتدا ازطریق تاجران و تبعیدیان از غرب به هند وارد شد، پیروان كمی دارد . این دو آیین در ساحل غربی هند متمركزند .
مسیحیت :(christianity)
این آیین از طریق سنت توماس به جنوب غربی هند، كرالا رفت و اولین كلیسا را بنا نهاد . عجیب آنكه شانكاراچاریا یك هندوی اصلاح طلب و پیشگو بود كه 000/5 سال بعد از سنت توماس در كرالا به دنیا آمد و در منطقه چننای - مدرس امروزی - در تامیل بدرود حیات گفت . بیشتر مسیحیان در هند، كاتولیك هستند (بالای 60%) و اكثریت آنها درجنوب هند، خصوصا كرالا، آنهها را پرادوش و تامیل نادو میزیند . تقریبا یك سوم مسیحیان هند در كرالا زندگی میكنند و در همه جنبههای جامعه درگیر هستند . برخلاف عقیده عموم، حاكمیتبریتانیا نقشی در اشاعه دین مسیحت در هند نداشت . معمولا میسیونرهای مذهبی تمایل داشتند كه افكار عمومی حتی افكار مسیحیان هندی را علیه حاكمیتخارجی جلب كنند . مسیحیان بنگالی در كلكته تا اندازهای در نواحی خودشان، به عنوان یك مسیونر یا یك اندیشهساز، دارای اهمیتبودند .
اسلام :(Islam)
هجوم و نفوذ مسلمانان به كشور هند، تقریبا با ظهور دین اسلام همزمان بود . مسلمانان عرب در مقام نخستین مسلمانان این شبه قاره، بازرگانان و دریانوردانی بودند كه بهصورت كارگران بومی در تجارت خارجی، تحفاظتحكمرانان هند در ساحل مسالابارمقیم شدند . (6) البته قبل از نزول قرآن بر پیامبر، تاجران عرب برای بازدید به این شبه قاره رفت و آمد میكردند . مسلمانان عرب پیام محمد (ص) را در قرن هفتم میلادی به این شبه قاره آوردند كه منجر به نوكیشی خفی از افراد هندو، به دین اسلام شد . محمد ابن قاسم در سال 712 ایالتسند را تصرف كرد . البته این واقعه در تاریخ سند به نظر نمیآید - آنچنان كه قابل پیشبینی است - تاثیرگذار باشد . با هجوم محمد قزنی در قرن دهم میلادی كه به دنبال آن سیلی از مهاجمان از ایران، تركیه و افغانستان در قرن یازدهم و دوازدهم میلادی به هند آمدند، نیروی عظیمی از اسلام بر هند غالب گشت» . حمله حاكمان مغول در قرن شانزدهم و هفدهم به هند، به اشاعه دین اسلام به این كشور كمك كرد . در این برهه از زمان، اسلام تهاجمی بود . اما تصوف اسلامی یا قدیسان صوفی به اشاعه پیام صلح و دوستی جهان كمك كرد . روح اخوت مقدسین صوفی و موعظهگرانی نظیر كبیر و نانك كه روح برادری و اخوت را اشاعه دادند، كمك به سستی نظام طبقاتی كرد نوكیشی مردم هند از دیگر ادیان به دین اسلام اجباری نبود . هند با 5/101 میلیون مسلمان (1/12 درصد) حداقل چهارمین جمعیت مسلمان را در جهان دارد (بعد از اندونزی با 7/143 میلیون نفر، پاكستان با 124 میلیون نفر و بنگلادش با 103 میلیون نفر) . بعضی از تحلیلگران معتقدند كه تعداد جمعیت هند از آمار داده شده در بالا، بیشتر است و این كشور را دومین جمعیتبزرگ مسلمان در جهان میدانند.
پي نوشت ها و منابع اين فصل :
پینوشتها:
1 . كتاب سبز (هند)، وزارت امور خارجه، تهران 1379، ص 134 .
2 . همان، ص 135 .
3 . فصلنامه پل فیروزه، گفت و گوی رامین جهانبلگو با داریوش شایگان، سال دوم، شماره ششم، زمستان 1381، ص 139 .
4 . داریوش، شایگان، ادیان و مكتبهای فلسفی هند، تهران، انتشارات سپهر، 1362، ص 181 .
5 . همان، ص 28 .
6 . پی، هاردی، مسلمانان هند بریتانیا، ترجمه حسن لاهوتی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی 1369، ص 17 .
7 . تاراچیز، تاثیر اسلام در فرهنگ هند، ترجمه علی پیرنیا، عزت الوینی عثمانی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1374، ص 74 - 73 .
8 . همان، ص 189 . 9 . همان، ص 192 .
10 . جان نورمن، هالیستر، تشیع در هند، ترجمه آزرمیدخت مشایخ، مركز نشر دانشگاهی، تهران، 1373، ص 114 . 11 . همان، ص 5 .
کتابنامه
1. مصطفوى ، على اصغر، اسطوره قربانى ، تهران : انتشارات بامداد، 1369.
2. زرین کوب ، عبدالحسین ، در قلمرو وجدان ، تهران : انتشارات سروش ، 1375.
3.ناس،جان بى.،تاریخ جامع ادیان ؛ على اصغر حکمت ،تهران :انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى ، 1370.
4. حکمت ، على اصغر، تاریخ ادیان ، تهران : انتشارات ابن سینا، 1345.
5. ژیران ، ف .، فرهنگ اساطیر یونان ، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران : 1375.
6. شى یرا، ادوارد،الواح بابل ،ترجمه على اصغر حکمت ،تهران :شرکت انتشارات علمى و فرهنگى ، 1375.
7. مک کال ، هنریتا، اسطوره هاى بین النهرینى ، ترجمه عباس مخبر، تهران : نشر مرکز، 1373.
8.دوکولانژ، فوستل ، تمدن قدیم ، ترجمه نصرالله فلسفى ، تهران : 1309.
9. فاطمى ، سعید، اساطیر یونان ، تهران : انتشارات دانشگاه تهران : 1375.
[1] - مجله پگاه حوزه، شماره 95
[2] - تاریخچه زبان و خط اوستایی :
گاتها بخش کهن اوستا است. با اینحال پس از اختراع دانش زبان شناسی تاریخی، پژوهشگران یافتند که زبان گاتها تفاوتهایی با زبان دیگر بخشهای اوستا داشته و از آنها کهن تر است. (لازم به ذکر است که زبان شناسان میتوانند بیابند که کدام گویش و لهجه کهنتر و کدام نوین تر است). همین کار در خصوص کتاب مقدس هندوها که نام وداها (Veda) را داشته و به زبان سانسکریت _زبانی نزدیک به اوستایی_ نیز انجام گرفت و مشخص گردید که بخش موسوم به "ریگ ودا" کهن ترین بخش آن میباشد. زبان شناسان با کمک باستان شناسان و پژوهشگران تاریخ و ... زبان به کار رفته در ریگ ودا را مربوط به 1500 تا 1000 پیش از میلاد دانسته اند.
اگر منظور از ایرانیها، ساکنان فلات ایران است، که یافته های باستانشناسی فراوانی بدست آمده که خط را در آن نشان میدهد. نه فقط در خوزستان و تمدن ایلام که بگوییم زیر تاثیر میانرودان است، بلکه در سیلک و جیرفت که بسیار دور از تمدن های میانرودانی میباشد. اگر بگوییم که منظور از ایرانی، همان آریایی است و این مردمان آریایی نبودند، آنوقت نیز باز خط هایی در هندوستان آریایی یافت شده است که بی شک زیر تاثیر میانرودان نبوده است.
بنابراین از هر نظر جمله ایرانیها و آریاییها پیش از هخامنشیان خط نداشتند نادرست است. به اینها بیافزایید نظریه ای که سومری ها را آریایی میداند. (محمد علی سجادیه _ نیاکان سومری ما) برخی از پژوهشگران معتبر ایرانشناس با توجه به اینکه کتیبه بیستون داریوش، مفصل ترین، بهترین و علمی ترین سنگ نوشته هخامنشی بوده و به عنوان مرجع اصلی خط میخی پارسی در نظر گرفته شده است، داریوش بزرگ را سازنده خط میخی پارسی دانسته و یافته های به ظاهر مربوط به پیش از او را جعلی دانسته اند (سرشناس ترین این افراد والتر هینز است و هاید ماری کخ همسر ایشان و پرویز رجبی شاگرد ایشان).
آنچه از زرتشت برای ما مانده است، کتابی به نام گاتها (گاتاها) میباشد که بخشی از یک مجموعه بزرگتر به نام اوستا بوده است. بر اساس باورهای زرتشتی، همه اوستا از زرتشت است. ولی حتا با نگاهی خود اوستا پیداست که چه بخشهایی از زرتشت و چه بخشهایی پس از او نگاشته شده است. چنانکه در بخش گاتها زرتشت خود را با اهورامزدا تنها دیده و در بخشهای دیگر زرتشت و سروده های او _گاتها_ ستوده شده اند. و این پر واضح میسازد که همگان میدانستند گاتها بخش کهن اوستا است. با اینحال پس از اختراع دانش زبان شناسی تاریخی، پژوهشگران یافتند که زبان گاتها تفاوتهایی با زبان دیگر بخشهای اوستا داشته و از آنها کهن تر است. (لازم به ذکر است که زبان شناسان میتوانند بیابند که کدام گویش و لهجه کهنتر و کدام نوین تر است). همین کار در خصوص کتاب مقدس هندوها که نام وداها (Veda) را داشته و به زبان سانسکریت _زبانی نزدیک به اوستایی_ نیز انجام گرفت و مشخص گردید که بخش موسوم به "ریگ ودا" کهن ترین بخش آن میباشد. زبان شناسان با کمک باستان شناسان و پژوهشگران تاریخ و ... زبان به کار رفته در ریگ ودا را مربوط به 1500 تا 1000 پیش از میلاد دانسته اند.