سیاست رسانه و مخاطب شناسی در مناطق کوردنشین
سیاست رسانه و مخاطب شناسی در مناطق کوردنشین
غفور شیخی (جامعه شناس و پژوهشگر)
اصلی ترین کارکرد و هدف اولیه ی رسانه تحت تاثیر قرار دادن مخاطب و تغییر در پندار و کردار اوست که بعضی از رسانه ها به صورت مستقیم و آشکار (مثلا با صدور بیانیه، نقد و بررسی، توصیه ها و...) و برخی غیرمستقیم و پنهان (مثلا با تاکید بر نشر خبر، پخش فیلم های گزینشی و...) این را دنبال و اجرا می کنند.
مرحله ی اول- ساختار و سرچشمه
منبع محتوایی و مجوزی و نظارتی اکثریت رسانه های داخلی، مشخص و معیّن است. روش پردازش و انتقال آنها ممکن است اندکی متفاوت و متنوّع باشد. این مانند یک سرچشمه ی بزرگ در حال فوران است که هر لحظه، صدها لیتر محتوا در اختیار مصرف کننده گان قرار می دهد و آن ها نیز نهر به نهر و شریان به شریان در فضاهای در اختیار، تقسیم و به اشتراک و انتشار می گذارند. حال که ساختارکلّی و آبشخور اصلی مشخص گردید به این معنا نیست که از طرف مراکز تولید محتوای غیرمتمرکز مانند شهرستان ها، مطالب و اخبار و محتوا ارسال نگردد بلکه دنیا و فضای تبادل اطلاعات در هر لحظه مانند ترمینال های بسیار پرتردد عمل می کند که در این میان محتوامسافرهای غیرمجاز فیلتر، سانسور، حذف یا تغییر مسیر داده می شوند. این امر نیز در دنیای معاصر با توجه به حجم اطلاعات و نیاز به کنترل و... امری طبیعی می نماید.
مرحله دوم- ابزار و نوع رسانه
در اینجا به تقسیم بندی علمی و تخصصی انواع رسانه های چاپی و مجازی و... پرداخته نمی شود بلکه تمام انواع آنچه که یارای تولید و انتقال و نشر و بازنشر محتوا و پیام (چندرسانه ای، نوشتاری، تصویری و...) را داشته باشد مدنظر است از ژورنال و روزنامه و هفته نامه ها و شبکه های ماهواره ای گرفته تا سایت های خبری – تحلیلی، کانال ها و گروه ها و پیج های فضای مجازی و غیره.محتواها و اخبار و اطلاعات و داده ها در ساختار و سرچشمه و ترمینال فوق که اشاره شد اکنون هر یک سوار بر ابزار ویژه ی خود می گردد و این مسیر انتقال را می پیماید و یک پروسه ای است که دقیقاً مشخص نیست این مسافرمحتوا بالاخره در کجا به نقطه ی سکون یا مرگ می رسد چرا که بعد از تولید و نشر، این بازنشر و انعکاس های متعدد است که پرتاب از یک نقطه به نقطه ی دیگر پیام را حالا با تغییرات جزئی تا کلی، ممکن و میسر می سازد.
مرحله سوم- مخاطب وگیرنده
هر کدام از این محتوامسافرها بعد از تولید (مرحله اول) و طی مسیر انتقال (مرحله ی دوم)، به محض رونمایی، تبدیل به یک بذر و تخم می شود که می تواند در لحظه تبدیل به درخت بلندبالای لوبیای سحرآمیز شود یا بعد از چند لحظه در چاله ی سیاه فراموشی، دفن گردد یا به دست نگهبان کهنسال آرشیو و بایگانی سپرده شود. پیام هایِ به ذهنِ گیرنده نشسته، مانند ترقّه های نوروزی می مانند که عده ای عمدتاً تولید صدا می کنند و عده ای عمدتاً تولید رنگ و نور می کنند و عده ای اندک قادر به تولید چندبعدی صدا و رنگ و ...می باشند. اما در تمام آنها، از حاصل این تولید، انتقال و اصابت، مفهوم «اثر و تاثیر» مشترک است.
مرحله چهارم- گزینش، چینش، نسبیت
در کل این فرایند، گرایش غالبی دست اندرکاران آن رسانه ی مشخص و خط مشی آن دست به گزینش اخبار و اطلاعات و پیام ها می زند و این امری لاجرم و اجتناب ناپذیر است. همچنان که مخاطب معاصر نیز اکثراً همین فعالی و انتخاب و اختیار را دارد تا برگزیند که وجودش در برابر بارش رسانه ای کدام قرار گیرد یا نگیرد. علاوه بر این گزینش، نوع چینش محتوا و بکارگیری کلمات و اصطلاحات و مفاهیم و ترکیب آنها با چاشنیِ انواع فرمت های تصویری و... حائز اهمیت است که حرفه ای بودن اصحاب رسانه و قدرت تحلیل گران اطلاعات و توانایی رعایت بهداشت ذهنی از سوی مخاطب یا گیرنده در اینجا مشخص می شود. ممکن است یک رسانه، ادعای خط مشی مستقل داشته باشد اما با گزینش پیام هایی خاص – مثلاً هر آنچه مربوط به فلان شخصیت یا نماینده ی مجلس یا مسئول باشد- و سپس مهارت ها و ترفندهای چینش کلمات و مفاهیم آن، ایماژی ویژه و تصویری از قبل تعیین شده را متبادر نماید. اکنون نوبت به نسبیّت می رسد و این بدان معناست که تمام این چرخه ی تولید، انتقال، تاثیر، انفعال و غیره از ساختار و سرچشمه تا مخاطب و مصرف کننده، کاملاً نسبی است و روی طیف عظیمی از اختیار، انتخاب، گزینش، پردازش، خلاقیت، تغییر و حتی تحریف قرار می گیرد.
مرحله پنجم- تجانس و تنوّع صدا
اولاً هر چه ساختار و سرچشمه ی تولید و نشر پیام با جامعه ی هدف و توده ی مخاطب، همگونی و تجانس بیشتری از لحاظ فرهنگی، زبانی، دینی، قومی و... داشته باشد معمولاً حساسیت کمتر و انطباق بیشتر است. مثلاً وقتی مطلبی از منبع یالثارات درباره ی جانشینی پیامبر اسلام (ص) به مناطق کوردنشین اهل سنّت، چاپ و منتشر می شود به مراتب حساسیت بیشتری ایجاد می کند و انطباق کمتری خواهد داشت با همان عنوانِ مطلب از مثلاً مکریان امروز یا ده نگی کوردستان و غیره.
ثانیاً هر چه چندصدایی رسانه ها در یک جامعه بیشتر باشد معمولاً حوزه ی نقد و تحلیل و چالش ها هم تقویت می شود و تک صدایی یا صدای غالب به دنبال تاثیرگذاری بر مخاطبان منفعل است. مثلاً اگر در شهرستان بوکان چندین رسانه از درون و دلِ مردمِ جامعه، طیف ها و گرایش ها و احزابِ مختلف مشغول به کار و خدمت باشند دیگر یک سایت مشخص یا یک کانال وابسته نمی تواند با گزینش و چینش (مرحله ی چهار)، جولانِ هدفمند ارائه دهد و خط مشی با ادعا و محتوا همخوانی و همسویی نداشته باشد. مواردی که اولویت این رسانه را ممکن است تعیین کند و بر محتواي آن تاثیر بگذارد عبارت اند از اثرهای ناشی از:
1-گرایش های تک تک اعضا و كاركنان آن
2- نوع خط مشی و رويههاي بکارگیری آن
3- نفوذهاي سازماني بخاطر حقوق بگیری، درآمدزایی وغیره ی آن
4- نفوذهای خارج سازمانی بخاطر وابستگی، ابزاری بودن و غیره ی آن
اما مبرهن است که دولت مقتدر، خدمتگذار و باتدبیر هم کانالِ اطلاع رسانی از طریق نشریات ومطبوعات، رسانه ها و فضای مجازی و تحلیل وضع موجودِ جامعه ی خود را مسدود و محدود و مصروف به اطلاعات و تحلیلهای اطرافیان و هواداران و مشاورانِ خود نمیکند. تقویت جایگاه رسانه و مطبوعات در جامعه منتج به انجام نقش و وظیفه مهم نظارت و پاسخگویی دست اندرکاران و کارگزاران و مجریان امور کشور می گردد.
مرحله ششم- مخاطب شناسی
باید توجه داشت و اذعان نمود که نه تماماً بلکه بخشی از جامعه همان مخاطب فعالی است که دارای ویژگی های انتخاب گرایِ گزینشی، هدف گرایِ سودمند، حساسیت گرایِ درگیر و حتّی مقاومت گرای تاثیرپذیر نسبی هستند. این را می توان با نظریه های علمی (مانند امپریالیسم فرهنگی، تزریق سوزنی و مخاطب توده ای و...) در بخش مخاطب منفعل و نظریه های اصلاح و تغییر، رضایتمندی، مخاطب گرایی و... در بخش مخاطب فعال و تئوری برجسته سازی، کاشت باورها و... در بخش ترکیبی و نِسبی، تشریح نمود و توضیح داد. مناطق کوردنشین از این لحاظ دارای اهمیت ویژه خبری و اطلاع رسانی و حوزه ی کار رسانه ای است چرا که این برجسته سازی پیام ها و اطلاعات، حداقل در پنج مورد زیر به وفور دیده می شود و استفاده می گردد:
1- اهمیت رویدادها: رسانه ها بعضي رويدادها يا فعاليتها را پراهميت و آنها را بارز ميسازند و این بی ارتباط با ساختار و سرچشمه ی پیام ها که ممکن است با مرحله پنج قسمت اولاً در تجانس هم نباشد.
2- پوشش متفاوت: موضوعات متفاوت براي جلب توجه، به نوع و ميزان پوشش متفاوتي نياز دارند اما از نظر تحلیل محتوا، بسیاری از موضوعات و واژگان در این مناطق، مورد بحث و پوشش قرار نمی گیرند.
3- موضوعات قالبدار: هرچند رويدادها و فعاليتهاي مورد توجه بايد با حوزه ای از معانی قابل فهم، قالبدار باشند اما این نباید به معنای تن دادن رسانه ها به «کلیشه ای» بودن در این مناطق باشد.
4- زبان: زبان مورد استفاده اغلب رسانهها در این مناطق فارسی است که ميتواند دو یا چند زبانه گردند و مخاطب را به سوی کوردی آموزی و کوردی خوانی نیز سوق دهند.
5- اظهارات اشخاص: رسانه های مناطق کوردنشین بیش از حد معمول وابسته ی اظهارات مسئولین، اشخاص معروف و معتبر هستند و این نقش و جایگاه «جریان سازی» و «تفکرگرایی» و «برساخت گرایی» را کمرنگ و سست می کند.
منبع:
-شیخی، غفور(۱۳۹٦) سیاست رسانه و مخاطبشناسی در مناطق کوردنشین، دوهفتهنامهی مکریان امروز، سال۲، ش٦، ص۳
دانلود کامل این مطلب در محیط word