سیستم بازی مسئولین با تیم سردار بوکان!

 غفور شیخی

فشار زندگی روزمره بر زندگی مردم و خویشتنداری و تحمل آنها، رکود و تورم بازار، تحریم ها و دسیسه های احزاب گونه ی برون مرزی، موقعیت کنونی کشور را حساس تر نموده و ایجاب می کند که مسئولین نیز در رده های مختلف نظام – از وزرا و فرماندهان گرفته تا نمایندگان مجلس و فرمانداران و شوراهای شهر و...- ، آستین همّت مخلصانه بالا بزنند و در پاسخ به ندای رهبری و قدرشناسی این ملت و گذر سلامت از این تنگناها، صادقانه و متعهدانه در راستای بهبود و پیشرفت اوضاع – و نه صرفاً منافع شخصی و جناحی و...-  ادای خدمت و انجام وظیفه نمایند. هر کسی در هر جای این سرزمین پهناور به تناسب سهم و توان خود می تواند تاثیرگذار باشد و ایفای نقش و ثمر نماید. یکی از این راه ها، ترویج امید و شادی و تحرک و پویایی به جامعه و به ویژه جوانان است که اکثریت آنان علاقمند به ورزش فوتبال و پیگیری مسابقات هستند. این مزیت نیز پیرامون آن وجود دارد که در کنار این شور و شوق ورزشی، زمینه اشتغال و فعالیت های اقتصادی عده زیادی از همشهریان و کسب اعتبار و جایگاه ورزشی نیز به وجود می آید. هنگامه انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی، تیم سردار بوکان، احیا و عَلَم شد. موجی از امید و انرژی و احساس افتخار شکل گرفت. رای گیری تمام شد و کم کم مطالبات تیم سردار، بدهی تیم، نامعلومی برخی حساب ها و درآمدها و... بر محافل و زبان ها افتاد تا جایی که قرارداد برخی از اعضای تیم به اتمام رسید و جدا شدند و تاکنون که تیم و آتیه مسابقات لیگ در زمان حساس و سرنوشت سازی قرار دارد همچنان مشکلات حل نشده و این تیم بین مسئولین پاسکاری می شود. دردآورتر آن که این جریان پشت پرده روشن می سازد که این همه شور و شوق جوانان و طرفداران و تیم سردار دستاویزی برای جذب و جلب آراء بوده و اکنون نیز آن را وارد معامله و معادله ای نامیمون نموده اند که در ادامه آن را چنین تحلیل می کنیم:  

 

اول- شورای شهر

از مجموع یازده عضو، هشت نفر موافقِ رای دهنده به شهرداری یکی از اعضا، با توافق خود، به تمام یا بخشی از اهداف خود رسیده یا حداقل وعده تضمینی دریافت کرده اند. شهردارمعرفی شده هم با تیم پیمانکاران و سرپرستی به شدت مشغول رایزنی و فعالیت های دیپلماتیک بوده اند. اما این جبهه، فکر می کردند اوضاع به همین منوال خیر و خوشی پیش می رود تا اینکه با سه مسئله روبرو شدند یکی انزجار و مخالفت عمومی سطح شهرستان و دوم نحوه ورود آقای نماینده شهرستان و واکنش و بهره برداری وی از این قضیه و هزینه های تیم سردار! سوم مخالفت و روشنگری دو عضو دیگر شورا.

مسئول کمیسیون ورزشی شورای اسلامی شهر بوکان در این ارتباط گفته:«هنوز شورای اسلامی شهر بوکان در خصوص پرداخت این بدهیها-ی تیم سردار- تصمیمی نگرفته است اما بنده با پرداخت آن موافقم».

در اخبار بعدی نقل شده که شورای شهر نامه درخواست انتقال تیم را به اداره ورزش و جوانان فرستاده است.

لذا هدف نهایی شورای شهر، به کرسی نشاندن شهردار مورد نظر بدون مخالفت نماینده و فرمانداری است.

این گروه، با خدای خود و مردم عهد بسته و قول داده بودند که در خدمت امورات مردم و پیشرفت و آبادانی شهر باشند که «فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ:آنها عهد خود را پشت سر انداخته و آن را به بهایی اندک فروختند، پس بد معامله‌ای کردند.»آل عمران، 187.

از این رو،جای پرسش دارد که چرا  باید شورای اسلامی شهر، در این  وضعیت بدهکاری شهرداری و کمبود اعتبارات و بودجه و نیاز مبرم به پیشرفت پروژه ها و هماهنگی با پیمانکاران محق و مهم تر اینکه تیم دارای متولی است، این بارِ مالی به شورا تحمیل شود؟ و چرا دقیقاً در این زمان؟ و هزینه های آن از کدام محل، تامین می شود؟ هزینه های آتی آن و تکلیف این تیم بعد از این چندماه شورا چطور خواهد بود؟

 

دوم- نماینده شهرستان

نماینده شهرستان در مجلس شورای اسلامی، با بهره گیری از تیم سردار توانست بخش عمده ای از آراء و ریزش خود را جبران کند و به عبارت ساده تر سردار، چونان دستاویزی، نماینده را برای دور سوم، نجات داد. اکنون عشق این جوانان و مطالبات سردار بحدی رسیده که ایجاد بحران و مشکل نماید و خطر از هم پاشیدگی تیم و بازشدن دهان بعضی ها وجود دارد. چاره ای باید اندیشیده شود تا نماینده زیربار مطالباتی که قول داده نرود و در کار شهرداری و معرفی شهردار جدید هم دست اندازی روی ندهد و منّتی هم بر سر تیم و مردم و شهرداری ایجاد گردد و خود، تر نشده و قهرمان از قضیه بیرون بیاید!

که شیرین است از زبان ناصرخسرو بلخی پرسید

چه یافتی که بدان بر جهان و جانوران ... چنین مسلط و سالار و قهرمان شده‌ای

بنا به گفته ایشان: «بنده امتیاز تیم را رایگان تحویل شورای شهر می دهم و آنها ضمن پرداخت بدهیهای تیم هزینه حضور تیم رادر فصل امسال  بر عهده می گیرند»

لذا هدف نهایی نماینده، خلاص شدن از تعهدات و بدهی تیم سردار است ولی شیرین و زیبا و ثواب است اگر زیرکی و زرنگی سیاستمداران در راستای همان هدف مقدس خدمت به مردم و پیشرفت کشور باشد که در غیر اینصورت قرآن می فرماید «امْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُمْ بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ»آیا زیرکی و خیالات باطلشان آنها را بر این وا می‌دارد یا خود قومی سرکش و نافرمانند؟»الطور، 32.

از این رو، جای پرسش دارد که واقعاً کارکرد و جایگاه و سمت قانونی آقای نماینده در مجموعه این تیم چیست و کجاست؟ و با توجه به شناخت از بهره برداری های اقتصادی ایشان، چرا رایگان و فی سبیل الله این تیم را انتقال می دهد؟ چرا همزمان مخالفتی با شهردار معرفی شده روی نمی دهد و یکباره مسئول اداره ورزش و جوانان شهرستان تغییر می کند؟ و...

 

سوم- فرمانداری

تغییر و واگذاری این تیم فوتبال نیاز قانونی به حضور و نظر فرمانداری ندارد اما بعنوان شیخ الرئیس شهرستان باید ناظر و مطلع اوضاع باشد و در این میان، نقش پادرمیانی و دلسوزانه ایفا نماید تا هم شورا و هم نماینده و هم تیم سردار و البته طرفداران و جوانان شهرستان، راضی و خشنود گردند. برای این کار چهره ای متعادل و معصوم نیاز است که جای گله و ابهام نماند و قدرت و اختیارات دولتی را هم پشت سر داشته باشد. فلذا از طرف دیگر فرمانداری با آنکه به عنوان منصوب نماینده و فرمانبر و بعضاً منشی امورات نماینده در شهرستان، در سطح اداره ها و شهرستان و مردم و جامعه شناخته شده است نیاز دارد تا تکانی به خود بدهد و در این مسئولیت، ایفای نقش کند تا اعتبار بیشتری یابد و گویا همه منتظرند ایشان قبول کند یا نکند و بار دیگر برخی موارد را به اثبات آقای نماینده نیز برساند!

به نوشته سایت های منطقه از قول شورای اسلامی «در حال حاضر منتظر نظر فرمانداری در خصوص این مصوبه هستیم که در صورت موافقت فرماندار در چند روز آینده برای تشکیل هیئت مدیره اقدام می کنیم.»

در اخبار بعدی می بینیم که «فرمانداری با انتقال تیم به صورت موقت به شهرداری موافقت کرده است» مگر می تواند موافقت نکند؟ که به فرموده مولانا:

گر نکنی موافقت درد دلی بگیردت ... همنفسی خوش است خوش هین مگریز یک نفس

لذا هدف نهایی فرمانداری، کاتالیزوری بهبود وضعیت و تثبیت موقعیت آقای نماینده و تسهیل کار وی است. وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًاهر كس از خدا پروا دارد، براى او در كارش تسهيلى فراهم سازد!» الطلاق4.

از این رو، جای پرسش دارد که طبق کدام بند و تبصره قانونی فرماندار باید مصوبات شورا را نهایی و قطعی کند؟ طبق ماده ۷۸ شورا موظف‌اند یک نسخه از کلیه مصوبات را جهت اطلاع به فرماندار ارسال نمایند و طبق ماده 10 نماینده و فرماندار می توانند در جلسات شورای اسلامی حوزه مسؤولیت خود بدون حق رای شرکت کنند و... پس جریان این پاسکاری و صبر و وقت کشی چیست؟

 

چهارم- تیم سردار

تیم سردار در این برهه، بعید به نظر می رسد بتواند نتایج خوب و قابل انتظاری –حتی در دوستانه ها- دریافت کند و اعضای آن که خود زمانی توپ را در میدان بازی پاس می دادند اکنون خود پاس کاری می شوند! منتظرند تا از هر دری که باشد فرجی حاصل شود و الحق، همگان امیدواریم ان شاءالله تیم حفظ شود و قهرمانانه تداوم یابد نه اینکه مورد استفاده قرار گیرد و به صورت موقت، مسکّن و آرامش بخشی غیراصولی دریافت دارد.

لذا هدف نهایی تیم سردار، وصول مطالبات و حفظ تیم و واردشدن به مسابقات لیگ با متوسطی از هماهنگی و آمادگی است چرا که آنها طبق روال، به مسابقه رفته اند و اطلاعی از جریان های مالی و سیاسی پشت پرده نداشته اند که بعداً چه بر سر تیم خواهد آمد إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ ما رفتيم و مشغول مسابقه شديم و يوسف (تیم سردار) را نزد اثاث خود گذارديم و گرگ او را خورد!

از این رو، جای پرسش دارد که هیئت و مدیران و مسئولان تیم سردار چه کسانی هستند؟ آیا این هیئت، حسابدار و سخنگو و موضع مشخصی دارد تا پرده از بعضی ابهامات بردارد؟ چرا یک تیم ورزشی مردمی باید وارد حوزه تبلیغاتی-سیاسی شود که به این امتیاز شهرستان، لطمه و ضربات جدی وارد شود؟ فرجام شکایت بازیکنان تیم به کجا خواهد کشید؟ اگر این تیم به فصل 95-96 لیگ دسته دو باشگاه های فوتبال کشور نرسد، چه کسی یا کسانی باید پاسخگو باشند؟ و اگر برسد و جزو ضعیف ترین ها باشد در برابر این همه شور و شوق و اعتبار و امید بوکان چه می توان گفت؟

 

پنجم- تحلیل نهایی

نماینده شهرستان از امتیاز و جایگاه تیم ورزشی سردار در راستای انتخابات بهره برداری نمود. عده ای از افراد این تیم نیز با آگاهی به این امر، استفاده شخصی از منابع مالی آن را بجای خدمت و دلسوزی ترجیح دادند. مسئول سابق اداره ورزش و جوانان حاضر به قبول و پذیرش این بدهی های تیم نشده و همچنان مناقشه و رایزنی در این خصوص ادامه داشته تا اینکه یک فرصت مناسب روی می دهد. اعضای شورا باید شهردار را معرفی کنند.شهردار معرفی شده با بقیه اعضای شورا وارد مذاکره – نه ارائه برنامه!- می شود. برای آنکه نماینده و فرماندار مخالفت نداشته باشند شوراهای موافق، هزینه های تیم سردار را می پذیرند. ریسک این پذیرش در وهله اول متوجه مسئول کمیسیون ورزشی شورا می شود که برای بقیه اعضا مهم نمی نماید و در وهله دوم متوجه مسئول اداره ورزش و جوانان شهرستان می گردد که وی تغییر می یابد و از این ورطه بیرون گذاشته می شود در وهله سوم هزینه ها و عواقب بعدی تیم، برای این اعضا که کمتر از یک سال فرصت باقیست، مهم نیست. فرمانداری هم که از یک طرف مردم و امید جوانان و از طرف دیگر حل معضل آقای نماینده و در طرف دیگر فرصت ایجاد فشار بر شورای نه چندان هماهنگ با وی را یافته اقدام به میانجی گری می نماید. تیم سردار و اعضای آن هم کاری به این پاسکاری و جریان پشت پرده ندارند و برای آنها مهم ترین مورد، وصول شدن مطالبات و در بهترین حالت تمدید قرارداد و راهیابی به فصل 95-96 لیگ است که اگر نتایج حاصل نشد این همه دلیل و بدهی و فرصت سوزی و زمان کشی و ناهماهنگی و... موجود است و اگر نتایج خوبی عاید شد که چه بهتر. جای تاسف و تعجب است که چرا باید با این همه شور و امید جوانان و طرفداران، بازی سیاسی تبلیغاتی صورت گیرد؟ آیا در این موقعیت اقتصادی کشور و کمبود بودجه شهرستان و ناکارامدی شورا و شهرداری و عدم استقلال و تسلط فرمانداری و یکه تازی نماینده و ناقص برزمین ماندن پروژه ها ، زمان آن است که باز بهره برداری شخصی و جناحی صورت گیرد یا مسئولین و دست اندرکاران تیم، کمترین خدمت صادقانه را به انجام برسانند؟ هزینه های مالی و اعتباری و مردمی که برای شهردارشدن یک نفر و روی کارماندن گروهی درشهرداری پرداخته می شود به حساب کیست و از جیب چه کسانی پرداخت می شود؟ تا کی باید این معامله گری ها و شبنامه نویسی های پشت پرده و توافق های نامیمون در راستای منافع شخصی و گروهی آن هم در شهر فرهیختگان صورت گیرد؟ و به راستی که کار و نقش نهادهای نظارتی استانی و پیگیری امور شهرستان در این قضایا چیست؟ چرا باید این همه شور و شوق جوانان با تیم سردار فدای منافع عده ای خاص و بازیچه دست آنها شود؟

 

راهکار و پیشنهاد

هر کاری که در راستای رضای خدا و طبق اصول انسانی و روال قانونی نباشد و درگیر تودرتوهای روابط و مطامع و منافع شخصی گردد لاجرم روزی و از جایی، مکر و دسیسه و بوی تعفنش عالم گیر خواهد شد. می دانیم و مبرهن است که کسی هم حداقل در این شهرستان مظلوم، با شکست و افول تیم سردار موافق و خرسند نیست و اصل سخن این است که نباید با این تیم بعنوان ابزاری تبلیغی برخورد می شد و اکنون نیز نباید هزینه های آن به دوش مردم پاسکاری شود در حالی که بهره برداری را عده ای خاص دیگر برده اند. نمی توان نظاره گر نیز بود تا این تیم از هم بپاشد لذا باید چاره ای دیگر اندیشید. راهکارهای زیر پیشنهاد می شوند و دعوت می نماییم که صاحبنظران و کاربلدان و دلسوزان قلم به دست نیز همت گمارند و اندیشه ها و پیشنهادهای عملیاتی خود را در این موقعیت حساس ارائه دهند تا بلکه یکی ختم به خیر شود:

1-تلاش برای جذب یک یا دو اسپانسر دیگر: چندان دور از انتظار نیست که در میان این همه سرمایه گذار و روابط گسترده مسئولین و دست اندرکاران بتوان حمایتگرهای دیگری جذب نمود که این مهم نیاز به مقداری تلاش و رایزنی و پذیرش دیگرانی خارج از این دایره محدود خودشان دارد.

2- فراخوان رسمی: از جانب اداره ورزش و جوانان با هماهنگی فرمانداری شهرستان به صورت رسمی، فراخوان کشوری برای جذب اسپانسر مالی صورت گیرد.

3- تغییر در پرسنل: با ورود برخی نیروهای تازه نفس، مجموعه ای از روابط جدید و پتانسیل ها و فرصت ها ایجاد می شود که ممکن است با همین دست اندرکاران فعلی، روی ندهد لذا ممکن است در تعویض و برکناری سرمربی و رییس هیات فوتبال بوکان و جایگزین مناسب، گشایشی حاصل شود.

4- ساده ترین راهکار آن است که به گفته روح الله حسینیان (نماینده تهران)،آقای نماینده یکی از ماشین های چندصدمیلیونی اش را بفروشد و به وظیفه و تعهد خود عمل نماید و خود و همگان را از این همه قیل و قال و اما و اگر و ای کاش و.. خلاص کند.

در غیر اینصورت، روز به روز دیرتر شده و مطالبه ها تلنبار می شوند و فرافکنی ها و یقه مقصرگرفتن ها بالا می گیرد و طرفداران و جوانان پاک و پرشور این دیار دچار سرخوردگی می شوند که امید است ان شاءالله بزودی با مناسب ترین سازوکار این تیم با عزت و افتخار به میادین استانی و کشوری بازگردد.

 

منبع:

-شیخی، غفور (1395) سیستم بازی مسئولین با تیم سردار بوکان، نشریه پیام بهاران، سال 5، شماره 74، ص3

دانلود تمام مطلب در محیط word