از خدمت تا خیانت، از حرفه ای گری تا عوام فریبی
قصد این مطلب، ارائه عینکی خاص برای دیدن و تشریح یکی از آسیب های جامعه کنونی ما و تشخیص مصداق ها و مثال های آن در جامعه و راهکار پیشنهادی مقابله با آن است. این روزها بسیار مد و متداول شده که در جامعه برخی از مسئولان شهری، نماینده مجلس شورای اسلامی و همچنین مدیران، شوراهای شهر و دست اندرکارانی که خدمت و مسئولیتی به آنها سپرده شده است هر روز حرف و مرام و چهره عوض می کنند[1]، لابی می زنند، قول می دهند و عمل نمی کنند و بجای پاسخ به مشکلات مردم و ادای دین، بیراهه می روند و از تاکتیک ها و روش های مختلفی چون خود را حق به جانب نشان دادن، خطا را به سر و کول دیگران انداختن[2]، ضعف سیستم و خرابی خانه از پایبست و حتی ترساندن و چاپلوسی و غیره استفاده می کنند. آسیب، تنها به این مرحله ختم نمی شود بلکه متاسفانه توجیه این روال و روند، مخرب تر نیز می باشد و آن این است که گفته می شود «این سیاست است دیگه، پدر و مادر نمی شناسد.» یا «این ذات پشت میز نشینی و قدرت است» یا «اینها تاکتیک های حرفه ای گری هستند و اقتضای شرایط چنین ایجاب می کند». یا «فلانی پشتش به ... گرم است و... » لذا در این مطلب سعی می شود تعریف و تفاوت بین خدمت و خیانت، حرفه ای گری و سیاست دانی با مفاهیم دیگر مانند شب نامه نویسی و عوام فریبی و سیاست زدگی بیان گردد تا هم خود بدان شیوه که مورد رضایت خداوند، مطابق قانون و عرف صحیح است عمل نماییم و هم دیگران نتوانند برای پایمال کردن حق و حقوق و خلاصی خود، بدان دستاویزها متوسل شوند. تاکید مطلب بر دو مفهوم خدمت (با شاخص حرفه ای گری) و خیانت (با شاخص عوام فریبی) است.
مسئولان، مدیران، نمایندگان مجلس و تاثیرگذاران جامعه، درخصوص دیدگاه فلسفی و نحوه ارتباطشان با مردم جامعه به یکی از شکل های زیر عمل می کنند که یا خدمت می کنند (خدمت پررنگ= عوام پسند و خدمت کمرنگ= عوام گرا) یا خیانت می کنند (خیانت کم رنگ= عوام زده و خیانت پررنگ= عوام فریب) که روی بردار زیر قرار می گیرند:

تصویر نشان می دهد که مرز میان خدمت و خیانت (مردم ستیزی و مردم باوری) ظریف و منفذدار است و در هر حال عوام فریبی و عوام زدگی[3] مذموم و ناپسند است و شرایط زمانی و مکانی بر مقدار و جهت این نسبت ها تاثیرگذار است. ذات عوام پسندی[4] و عوام گرایی، درهرحال، نیکو و مثبت است اما شیوه اجرای آن ممکن است بار منفی به همراه داشته باشد.
اصلی ترین وظیفه مسئولان شهری، پاسخگویی صحیح وتکریم مردم و اجرای قانون است تا فرایند خدمت و خدمتگزاری به انجام برسد اما چنان که اشاره شد برخی از دست اندرکاران در قبال مسئولیت و وظایفشان متوسل به بهانه های مختلف می شوند.
ز بس که بودم نومید از اولیای امور ... که جز عوامفریبی نداشتند هنر (ملک الشعرای بهار)
یکی از این بهانه ها این است که اظهار می دارند این شیوه برخورد با مردم، نشان از حرفه ای بودن آنهاست. ابتدا حرفه ای بودن را بررسی می کنیم و سپس ادعا می کنیم که این نه تنها حرفه ای گری نیست بلکه عوام فریبی است و سپس عوام فریبی را نیز بررسی می نماییم. در پایان راهکارهایی نیز جهت برخورد با این روش عمل کردن عوام فریبانه ارائه می گردد.
حرفه ای بودن
حرفه ای بودن به معنای ملکه شدن کنش ها در گفتار و رفتار و عملکرد فرد مطابق اصول آیینی آن حوزه است. مثلا آشپزی که شیوه پخت، مقدار ادویه هاو چاشنی ها، اصول آشپزی سالم و شناخت ذائقه ها را می داندو مطابق آن با لذت و اشتیاق مواد را ترکیب و نهایتا محصولی را تولید می کند یک حرفه ای محسوب می شود. یعنی حرفه ای بودن مرتبط است با کاری که نیازمند آموزشی خاص، توانایی و مهارت باشد. بنابراین حرفه ای کسی است که تجربه یا مهارت زیادی در کاری یا فعالیتی خاص داشته باشد.[5] در قرن پانزدهم میلادی به نوعی اقرار و ادعا و تعهد به مسائل دینی و مذهبی نیز، حرفه ای می گفتند.[6]
شاخص های حرفه ای گری
یکی از شاخص های حرفه ای گری آن است که منجر به کاهش خطا شود. یعنی حرفه ای بودن سبب می شود بسیاری از خطاها یا روی ندهند یا تکرار نشوند. شاخص دیگر، توجه به همه احتمالات و حرکت بی عیب و نقص در راستای کامل تر شدن است تا به روز باشد و یادگیری مستمری داشته باشد. همچنین فرد حرفه ای دغدغه دارد و بی خیال و باری و به هرجهت و این نیز بگذرد نیست. داشتن رویکرد و چارچوب مشخص فلسفی زندگی و کاری و انعطاف درون این چارچوب و عدم تداخل دو ایدئولوژی متفاوت و بعضا متضاد از دیگر شاخص های یک فرد حرفه ای است. جديت در کار و داشتن نظم و وقت گذاشتن کافی یکی دیگر از این موارد است.
دكتر احمد روستا ويژگيهاي حرفه اي بودن را در قالب (هفت ت) چنين بيان مي دارد:
1- توكل: در عمق دره نااميدي بر توكل بايد ايستاد.
2- تخصص: مهارت ها و زندگي ها ناشي از تجربه و علم اند.
3- تعهد: پايبندی به يك سلسله اصول.
4- تعلق و وابستگي: عشق ورزیدن.
5- تداوم: كسي حرفه اي است كه پايدار و مستمر باشد و كسوت ايجاد كند.
6- تحول: رشد و توسعه پويايي به روز شدن
7- تكامل: مجتهد شدن در حرفه خود
مشخص است که بهره وری و ثمربخش بودن، شاخص مکمل و نهایی حرفه ای بودن است. بدین ترتیب است که یک فرد حرفه ای، در اذهان مردم و قلب آنان می ماند و نامش جاودان می شود و سبب خیر و برکت و خدمت می گردد. کسی که صرفاً در فکر منافع خود و خویشاوندانش و استفاده از دیگران در راستای نیل به اهدافش باشد، حرفه ای محسوب نمی شود. کسی که مطابق اصول و قوانینی که پذیرفته و به اطلاعش رسیده و پذیرفته است عمل نکند نمی تواند حرفه ای باشد. کسی که نتواند عدم آگاهی مردم و کم و کاستی های موجود را مدیریت کند، حرفه ای محسوب نمی شود. کسی که در برابر مردم و مسائل مختلف، اشتباه عمل کند و اشتباهاتش را تکرار کند نمی تواند حرفه ای باشد.
بنابراین حرفه ای گری برابر است با خدمت خالصانه، زیرکانه، صادقانه و دلسوزانه با حداقل اشتباهات و ضرر رساندن به دیگران و دریافت حداکثر بازدهی در راستای رسیدن به پیشرفت و تکامل. پس دور زدن دیگران، لابی زدن، دروغ گفتن و سرکار گذاشتن، قسم دروغ خوردن، سوء استفاده از موقعیت و قدرت، دو به هم زنی و اختلاف اندازی، غرور و خشم و عصبانیت و جمود فکری، مصداق حرفه ای گری و حرفه ای بودن نیستند بلکه دقیقاً آفت ها و آسیب های حرفه ای بودن هستند. چرا که فرد حرفه ای نمی گذارد نقطه ضعف داشته باشد و موارد فوق نقاط ضعف می باشند. حرفه ای بودن برای هر کسی در شغل و موقعیت خودش امکان پذیر است.
اما در جهت مخالف خدمت شایسته و حرفه ای بودن، عوام فریبی وجود دارد که بجای پاسخگویی در برابر قانون و مردم، اقدام به نقشه کشیدن و شبنامه نویسی و دروغ پردازی[7] و پناه بردن به روابط و سنگ اندازی برای دیگران می شود.
عوام فریبی[8]
در روم باستان و زبان یونانی، دِماگوگیا به معنای «رهبری مردم» بوده و معنای افتخارآمیزی داشته و شخصیت های بزرگ را «دماگوگوس» یا «رهبر مردم» می نامیدند. (مانند سیسرو، پریکلس، دموستنس) اما در زبان سیاسی جدید، دماگوژی به معنای عوام فریبی و مردم فریبی به کار می رود، یعنی بهره گیری نادرست از احساسات و تعصب های عامه مردم.گمراه کردن مردم از طریق دادن وعدهها و شعارهای دروغین، بنابراین دماگوژی (عوام فریبی، مردم فریبی) معنی می شود و دماگوگ یا عوام فریب (آنکه عوام را بفریبد و مردم را گول بزند)کسی است که با ادعا و دروغ و وعدههای بی پایه و اساس با تحریف حقایق سعی میکند مردم را به سوی خود بکشد و موافقت و پشتیبانی آنان را جلب کند. به عبارت دیگر «عوامفریبی آن است که شخصی به جای استدلال و اقامه برهان برای اثبات یک عقیده، سعی میکند از راه تحریک احساسات و هیجانهای جمعی و توسل به عواطف و جوّ حاکم، نوعی تصدیق جمعی نسبت به نتیجه مطلوب خود به دست آورد و تحسین وپشتیبانی آنان را جلب کند» مردم را مانند گله بی عرضه ای می انگارد که نیازمند چوپان است. در عوامفریبی، گاه برای افزایش تأثیر روی تکتک افراد، از وسایل دیگری همچون بیان دروغ های رویایی و شاخدار، تحریکات مذهبی یا قومی، برافراشتن پرچمها، نواختن موسیقی خاصی کمک گرفته میشود. مثلاً اغوای مردم از طریق دادن شعارهای به ظاهر انقلابی و ایراد سخنان به ظاهر مبارزه جویانه ولی بی محتوا (یعنی بدون پشتوانه عمل واقعاً انقلابی) که هدف آن هم جلب موافقت بالاسرها و مردم است. فردی که بین مردم دارای مشروعیت باشد و از بطن جامعه بیرون آمده باشد نیازی به دماگوژی ندارد.
چو پتک ار زیر دستان را بکوبی و نیندیشی ... رسد روزی که بینی چرخ پتکست و تو سندانی
چو شمع حق برافروزند و هر پنهان شود پیدا ... تو دیگر کی توانی عیب کار خود بپوشانی
عوامت دست میبوسند و تو پابند سالوسی ... خواصت شیر میخوانند و تو از گربه ترسانی
ترا فرقان دبیرستان اخلاق و معالی شد ... چرا چون طفل کودن زین دبیرستان گریزانی
شاخص های عوام فریبی
دروغ پردازی و شبنامه نویسی یکی از اصلی ترین ویژگی های عوام فریب بودن است. یک سیاستمدار عوامفریب هیچ اعتقادی به آنچه که می گوید ندارد و با علم به اینکه عملکردش نادرست است و مردم آن را بر نمیتابند آشکارا با وارونه جلوه دادن حقایق و استفاده از دروغ های پی در پی در تلاش برای لاپوشانی حقیقت است.
بعد از دروغ پردازی، مهم ترین نشانه عوام فریبی، ایجاد اختلاف و تفرقه و شیوع نزاع های مردمی است و به دو شکل آشکار و پنهان انجام می شود. روش آشکار وقتی به کار می رود که تضادهای آشتی ناپذیر مسئولان و مدیران شهر با مردم وجود دارد و روش پنهان آن در فعالیت های خودکامانه و خودخواهانه ای نمایان می شود که به هرترتیب درعرصه های اقتصادی، سیاسی و... علیه منافع عموم مردم و به نام مردم ولی درپی منافع شخصی به اجرا در می آید لذا قائل به دوری گزیدن، از بالانگری و جداکردن محدوده زیستی خود از همان مردم می باشد.
«اطلاق نمایندگی ازآن مردم، حب مردم و قیم مآبی آنان و سودمندتلقی کردن آن به نفع عموم مردم، استفاده از شعایر، آداب، زبان، لباس و سایر الگوهای فرهنگی عامه مردم جهت نزدیکی صوری خود به آنان از زمره ابزارهای اصلی عوام فریبی بشمار می رود.» (رضوی، 1390) مشهور است که می گویند عوام فریبی دو اصل غیراخلاقی دارد:
«یک: دروغ هر اندازه که بزرگ تر باشد، مردم آسان تر باور می کنند. دو: اندکی حقیقت را با بسیاری دروغ درهم بیامیز و به مردم عرضه کن.»
از مثال های عوام فریبی می توان به قسمتی از تبلیغات نامزدهای انتخابات شورای شهر و مجلس، تحریک قومیت یا مذهب برای رسیدن به هدفی خاص مانند به تعطیل کشاندن مغازه ها، انبوه تصویر و اطلاعیه های اغراق شده شهرداری ها در ازای کارهای کوچک انجام شده، تبلیغات تلویزیونی برای جاانداختن کالایی خاص، خود را گزینه وزارت اعلام کردن و جلب توجه مردم و غوغاسازی برای جبران کم و کاستی ها توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی چند شهر، تاکید روی زنانگی و مظلومیت زن توسط یک خانم برای جلب آراء و ایضاً استفاده از عنوان دکتری و مهندسی برای کسی که مهندس یا دکتر نباشد. معرفی کردن انار محلی به انار درجه یک ساوه و گذاشتن چند انار شکسته ساوه ای توسط میوه فروش، کپی زدن چندین نوع از وسایل خانگی توسط برخی بازاریان بانه ای در چین و فروش انبوه آنها به مهمانان بجای اصل، ساخت غیراستاندارد برخی پروژه های مسکن مهر و جازدن آن به عنوان مسکن و مأوای ایمن، دعانویسی شیخ و رمالی و فالگیری و پول گرفتن از زنان و ادعای شفا و درمانی و کارسازی و مثال های بسیاری در این جامعه وجود دارد که مردم فکر می کنند زرنگی و زیرکی و حرفه ای گری است در حالی که دقیقاً غیرحرفه ای گری و عوام فریبی محسوب می شوند. خیانت پیشگی همواره بنام عامه مردم و به کام خاصه بوده است. بسیاری از ما با پشتوانه سنتی، تصمیم های حرفه ای می گیریم یا ادای حرفه ای بودن را در می آوریم و ادعای سرآمدی داریم ولی در عمل، پایبند بودن به این اصول واقعاً سخت و دشوار می نماید و این گاهی ما را در شرایط سخت قرار می دهد.
راهکارها و پیشنهادها
-داشتن آگاهی و توان دیدن و خواندن مسائل پشت پرده یکی از ابزارهای نیرومند جهت تشخیص خدمت و خیانت است. بنابراین آشناشدن یا آشناساختن مردم با قانون کشور، وظایف مسئولان و تحلیل جریان های موجود یکی از راهکارهای عملی مبارزه با عوام فریبی و قدردانی از خدمتگزاران راستین است.
چنین است آیین خیل عوام ... پذیرای هر شهره گفتار خام (بهار)
- رسانه های رسمی و سایت های مجوزدار و نشریات موجود می توانند در راستای روکردن عوام فریبی ها و احیای خدمت خالصانه که در این برهه، کشورمان واقعاً بدان نیاز مبرم دارد، قدم های مفید و مبارک منتقدانه و روشنگرانه ای بردارند.
-روحانیون و شخصیت های مورد قبول و به اصطلاح کدخدا و ریش سفید و بزرگ خاندان ها، دانشجویان، اساتید و نخبه های بزرگوار وارد عمل و بحث و گفتگو و نقد و بررسی در جامعه شوند و به از دور دستی بر آتش داشتن قناعت نکنند.
ندیدی لاشههای مطبخ خونین شهرت را
اگر دیدی، چرا بر سفرهاش هر روز مهمانی؟
لینک مستقیم دانلود این مطلب در محیط word
منبع این مطلب:
شیخی، غفور (1392) از خدمت تا خیانت و از حرفه ای گری تا عوام فریبی، هفته نامه صدای آشنا، سال هفتم، شماره نود و دو، صفحه 3
[1] تو تصویر و هوی نقاش و خودکامی نگارستان ... از آنرو گه سپیدی، گه سیاهی، گاه الوانی
قماش خود ندانم با چه تار و پود میبافی ... نه زربفتی، نه دیبائی، نه کرباسی، نه کتانی (پروین اعتصامی)
[2] بکس مپسند رنجی کز برای خویش نپسندی ... بدوش کس منه باری که خود بردنش نتوانی
[3] Commons (public) sting
[4] Populist
[5] Relating to a job that requires special education, training, or skill. someone who has a lot of experience or skill in a particular job or activity.
[6] Referred to vows taken upon entering a religious order. You professed your faith
[7] Lies
[8] Demagoguery