درآمد

ذهن انسان برای اشیای اطراف خود «معنی» می سازد. مثلاً کج و بازشدن لبها و ظاهرشدن قسمتی از دندان ها و گشادگی چهره به تبسم معنی می شود. پریدن بر روی آتش را «دفع بلا و نحوست» معنی می کند و هزاران فرایند در جامعه و روابط بین انسان ها و انسانها با محیط، به تناسب ذهن و فرهنگ مردم «معنی» می شوند. این جریان «معنی سازی» و «معنی خوانی» در طول حیات بشریت بوده و هست. ممکن است بسیاری از این فرایند «معنی پنداری ها» درست و منطبق بر واقعیت ها و منطق خرد علمی نباشد اما در زندگی انسان ها ساری و جاری باشند. یکی از این مجموعه اشیاء، روابط و معناها، همان جشن ها و آداب و رسم های مختلف دینی- ملی مربوط به آنها هستند.

...

بیان سه نکته حائز اهمیت است:

اول: جشن سر سال و استفاده از آتش، مخصوص یک قوم (مثلاً کردها) یا یک دین (مانند زرتشت) و مذهب خاصی نیست. بلکه...
دوم: به لحاظ دینی، تقدس بخشیدن به عنصری از طبیعت و درخواست دفع بلا از آن، مورد تائید نیست. به لحاظ اجتماعی موجب شادی بخشی عمومی و برخی آسیب ها و مزاحمت های جمعی می شود. به لحاظ زیست محیطی، مخرّب و مضر است و به لحاظ تاریخی، تقلیل یافته و تحریف شده است. به لحاظ سیاسی نیز مورد سوء استفاده گروهک ها و احزاب فراری قرار گرفته و از...
سوم: در جهان معاصر، سلامت محیط زیست و حفظ زیست بوم ها و داشتن هوای پاک یکی از نعمات و آرمان های جامعه جهانی است. حفظ و انجام برخی آداب و رسوم، نشانه پوسیدگی قومی و ...
پاسخ به سوالات:
چرا سه شنبه انتخاب نشده است؟
آیا چهارشنبه سوری حرام است؟
آیا این جشنی باستانی است یا توسط اعراب مسلمان تحمیل شده است؟
چرا...؟


درباره جشن سوری و چهارشنبه آخر سال

درآمد

ذهن انسان برای اشیای اطراف خود «معنی» می سازد. مثلاً کج و بازشدن لبها و ظاهرشدن قسمتی از دندان ها و گشادگی چهره به تبسم معنی می شود. پریدن بر روی آتش را «دفع بلا و نحوست» معنی می کند و هزاران فرایند در جامعه و روابط بین انسان ها و انسانها با محیط، به تناسب ذهن و فرهنگ مردم «معنی» می شوند. این جریان «معنی سازی» و «معنی خوانی» در طول حیات بشریت بوده و هست. ممکن است بسیاری از این فرایند «معنی پنداری ها» درست و منطبق بر واقعیت ها و منطق خرد علمی نباشد اما در زندگی انسان ها ساری و جاری باشند. یکی از این مجموعه اشیاء، روابط و معناها، همان جشن ها و آداب و رسم های مختلف دینی- ملی مربوط به آنها هستند.

جشن سوری

در ایران پیش از ورود اسلام، هر سال 12ماه و هر ماه 30 روز و هر روز و ماه نام مشخصی داشت مانند هرمزدروز، وهمن روز، اردوهشت روز، شهروَر روز، سروش روز، مهر روز، زامياد روز، امرداد، دی به آذر، آذر، دی به مهر، سروش، رشن، فرودین، ورهرام، سپندارمزد، خورداد دی به دین، و..). سه روز از روزهای هر ماه با «دی» همراه می شده که برای تمیز دادن هر کدام، هر یک را به نام روز بعدش می خوانده اند. روز اول هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، «وهمن»، و سپس اردیبهشت، شهریور و سپندارمزد به ترتیب روزهای بعدی بودند. در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه مقارن می‌شده که در همان روز جشنی برپا می کردند. ده روز آخر سال را فروردیگان می نامیدند. پنج روز اول را پنجه کوچک (از اشتادروز= 20 اسفند، اناران... تا اهنودروز= 25 اسفند) و پنج روز آخر را پنجه بزرگ یا خمسه مسترقه یا اندرگاه (از اهنودروز تا وهیشت واش= 29 اسفند ماه) می نامیدند. در فاصله این ده روز تا سرسال جشن «سوری» برپا بود و در گاهانبارِ هَمَسْپَتْمَدَم، جشن نزول فروهرها و ارواح بزرگان و نیاکان، شش روز پیش از فرارسیدن نوروز برگزار می‌شد. بعدها یکی از این ده روز به نام «چهارشنبه سوری» بیشتر از بقیه روزها، معروف و ماندگار گردید. برخی معتقدند که در تقویم زرتشتی، تقسیم روزها به هفته وجود نداشته و«هفته» ریشه در ادیان سامی دارد، که باور داشتند خداوند، جهان را در ۶ روز آفرید و روز هفتم به استراحت پرداخت و آفرینش پایان یافت؛ و از همین رو روز هفتم را به زبان یهودی شنبد یا شنبه نامیده‌اند که به معنی فراغت و آسایش است. ظاهرا بخش‌بندی روزها به هفته از یهود به عرب و از اعراب به ایرانیان رسیده‌است. با توجه به گاهشمار زرتشتی بعید به نظر می رسد. اعراب درباره هر یک از روزهای هفته باورهایی داشته‌اند، برای نمونه اینکه ۴ شنبه هر هفته روز شومی است. ابوعثمان عمرو بن بحر(۱۶۰-۲۵۵ق) مشهور به جاحِظ؛ نویسنده کتاب المحاسن و الاضداد آورده :«والاربعاء یوم ضنک و نحس».

در برخی مناطق ایران، مانند زنگان، همه چهارشنبه های ماه اسفند، نقش و نام معینی داشته اند. نخستین چهارشنبه را موله (ویژه خانه تکانی و شست وشو)، دومین چهارشنبه را سوله (ویژه خرید وسیله ها و نیازمندی های عید)، سومین را گوله (ویژه خیس کردن و کاشتن گندم و عدس و سبزه )، چهارمین و آخرین را کوله (ویژه چهارشنبه سوری به معنی کهنه و فرسوده) نامیده اند.

این هنگامی است که زمستان با تمام سرما و برف و سختی هایش به پایان می رسد. ذخیره های مرکبات و حبوبات و بوداده ها (مانند قاورمه، فندق، کشمش، گردو، بادام، سنجد، انجیر، خرما، پسته، تخم هندوانه، کدو، نخود، خربزه، گندم، شاهدانه و...) را که قبلاً با نمک، روی آتش بو داده اند را می گسترانند. بر این باور بودند که هر کس از این برکت بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربان‌تر می‌گردد. احتمالاً نمک‌گیرشدن یا نان و نمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از این باور سرچشمه گرفته‌است. از طرف دیگر اصلی ترین منابع روشنایی، چراغ های روغن و پیه، آتش و نور ماه بوده است. راه پیشگیری و درمان برخی گندیدگی ها و حشرات و بیماری ها، مبارزه با سرما و حیوانات وحشی و راهنمایی دیگران به آبادی با «آتش و نمک و دود» بوده است. بنابراین اتمام حاکمیت سرما و احیای طبیعت و از سرگرفتن فصل کشت و رویش و کار و فعالیت، نیاز به استقبال و جشن و پایکوبی هم دارد. آخر سال، رسم ها و سرگرمی ها و بازی های بسیاری که بعضاً توام با خرافات نیز بود، بسیار، انجام می شد. مانند کوزه نو، آجیل مشگل‌گشا (لُرْك)، فال گوشی، گره‌گشایی، قاشق‌زنی، شال انداختن، اسپند دودکردن، نمک گرد سر گرداندن، آب‌پاشی از بام خانه‌ها بر سر عابرین، پختن آش ابودردا، نیت کردن و حاجت خواهی، زیارت اهل قبور و نذری، كجاوه بازی، گندزدایى و برنامه‌هاى نظافت عمومی، بخور دادن، خواجه پیروز (حاجی فیروز) و غیره که البته تمام این موارد صرفاً مختص به این زمان نبوده و معمولاً در بسیاری از جشن ها به اجرا در می آمده است.

مسلمانان بعد از دراختیار گرفتن قدرت وآرام شدن اوضاع، با فرهنگ، زبان و تاریخ ایران عجین شدند. تاثیر و تاثّرها شکل گرفت و از این فرایند، ابداع ها، بدعت ها، تحریف ها، اصلاحات، تغییر ها و ذوب شدن های بسیاری پدید آمدند و گسترش یافتند. برخی از مظاهر دین زرتشت هم تقبیح، تحقیر و یا تحریم شد.

نقد و بررسی

بیان سه نکته حائز اهمیت است:

اول: جشن سر سال و استفاده از آتش، مخصوص یک قوم (مثلاً کردها) یا یک دین (مانند زرتشت) و مذهب خاصی نیست. بلکه متعلق به تمام مردم جهان است. مانند قفقاز، رومانی، سوئد، چک، استونیا، فنلاند، هلند و آلمان (شبی که والبوری Valborgsmässafton خوانده می‌شود را به عنوان آغاز بهار می‌شمارند و در آن آتشی بزرگ افروخته و پیرامون آن به جشن و شادی و جمع کردن سبزه و توت فرنگی و گرفتن هدیه مانند تخم مرغ و... می‌پردازند). از این جهت، ارتباطی تاریخی با پیروزی کاوه آهنگر، خونخواهی مختار ثقفی، گذر سیاوش و اثبات حقانیت موبد آذرباد مهراسپندان ندارد. وجه اشتراک این موارد استفاده از آتش بوده که یکی از چهار آخشیج (عنصر) در طبیعت است و جنبه تقدس بخشیدن بدان به همان توضیح اول متن یعنی فرایند «معنی بخشی» بر می گردد.

دوم: به لحاظ دینی، تقدس بخشیدن به عنصری از طبیعت و درخواست دفع بلا از آن، مورد تائید نیست. به لحاظ اجتماعی موجب شادی بخشی عمومی و برخی آسیب ها و مزاحمت های جمعی می شود. به لحاظ زیست محیطی، مخرّب و مضر است و به لحاظ تاریخی، تقلیل یافته و تحریف شده است. به لحاظ سیاسی نیز مورد سوء استفاده گروهک ها و احزاب فراری قرار گرفته و از کم اطلاعی و احساسات مردم و برخی نمادها و سمبل های دیرینه یک ملت، بهره برداری حزبی می کنند. مبرهن است که یکی از مهم ترین کارکردهای اعیاد و جشن ها در جامعه، افزایش شادی و رضایت، تمرین همبستگی و انسجام اجتماعی کل کشور است. از این رو باید هوشیارانه، مراقب بود که برگزاری جشن سر سال و چهارشنبه سوری، در راستای اهداف و اغراض بعضی گروهک ها و فرقه ها قرار نگیرد، اعمال و رفتارمان موجب مزاحمت و صدمه به دیگران نباشد، از حدود دینی تجاوز نشود و بیانگر شعور اجتماعی و فرهنگ عمومی دیارمان باشد چرا که دین اسلام و قانون کشور، مخالف شادمانی و جشن و خوشحالی مردم نبوده و نیست. در نخستین سالهاى پس از انقلاب اسلامى نیز هرچند برگزارى این جشن با مخالفت ها و ممانعتهایى مواجه شد ولى این ممنوعیت ها امكان اجرا نیافت و به‌تدریج دولت از سخت‌گیرى خود در این باره كاست و اكنون بیشتر بر حفظ ایمنى و سلامت شركت‌كنندگان در جشن تأكید دارد، زیرا از اوایل دهه 1300ش كه حمل اسلحه ممنوع شده است، مردم به‌جاى شلیك تیر هوایى در چهارشنبه‌سورى، از انواع مواد محترقه و انفجارى به‌صورت ترقه و فشفشه استفاده می‌كنند كه این كار نیز متاسفانه، معمولا در هر سال با برخى سوانح و حوادث ناگوار همراه بوده است.

سوم: در جهان معاصر، سلامت محیط زیست و حفظ زیست بوم ها و داشتن هوای پاک یکی از نعمات و آرمان های جامعه جهانی است. حفظ و انجام برخی آداب و رسوم، نشانه پوسیدگی قومی و ملی است و شکوفایی هویت جمعی به دستاوردهایی است که در راستای اعتلای اخلاق و توسعه پایدار بشریت باشد. اصرار احساسی بر حفظ برخی عناصر مادی فرهنگ (مانند آتش افروزی انبوه و دودزا) و غیرمادی فرهنگ (مانند خرافات های آتش پرستی) نشانه سرسختی آن قوم و ملت در برابر تغییر و پیشرفت و گسترش عقلانیت و اخلاق اسلامی- انسانی است. امروز حفظ محیط زیست در هر زمانی (چهار شنبه سوری، سیزده بدر، سیاحت های ایام جمعه و تعطیلات و غیره) در اولویت است و نباید برخی از سوء اقدامات مسئولان اجرایی در قبال هدایت و کنترل جشن های عمومی، بهانه و دستاویزی در راستای آب به آسیاب دشمنان ریختن و تخریب محیط زیست باشد.

امسال، سال کبیسه است که در پهلوی آن را «بهزیک» می خواندند و روز اضافه آن سال را به پهلوی به نام «اَوَرداد» (برابر با 30 اسفند ماه) می نامند و چهارشنبه سوری مقارن با آن است.

پاسخ به برخی سوالات

-چرا چهارشنبه سوری در روز چهارشنبه آخر سال برگزار می شود و چرا مثلاً سه شنبه انتخاب نشده است؟

پاسخ: قدیم الایام، چنان که متن بالا اشاره دارد روز خاصی به این اسم نبوده بلکه دو پنجه آخر سال را جشن می گرفتند و آتش می افروختند و به مراسمات و سرگرمی هایی مشغول می شدند. اما به مرور زمان با ورود اسلام، افزایش جمعیت، دخالت دولت ها، انتقاد روحانیان و گسترش تقسیم کار و تخصص و شهرنشینی این زمان به یک روز کاهش و تقلیل یافته است و این روز احتمالاً از طرف اعراب تعیین شده که قائل به نحوست و شومی چهارشنبه بوده و سعی داشته اند با برپایی جشن عمومی آن را جبران نمایند.

-چرا اسمش چهارشنبه سوری است ولی از عصر روز سه شنبه شروع می گردد؟

پاسخ: در تقویم و گاهشماری اعراب، روز بعد از غروب امروز آغاز می شده است. احتمالاً عدم صبوری کودکان و آماده کاری بزرگ ترها هم برای جشن اصلی فردا، سبب تعجیل در آن شده است.

-چهارشنبه سوری یعنی چه؟

پاسخ: این اصطلاح از دو کلمه چهارشنبه و سوری تشکیل شده است. سوری در پهلوی (سوریك= Surik) صفت است. سور به معنی سرخ و ایك (Ik) پسوند صفت می باشد به معنی سرخ و سرخ رنگ مانند گل سور یعنی گل سرخ. همچنین سور در فارسی به معنی مهمانی و سوروسات هم هست که تهیه انواع خوراکی ها و مغزینه ها و نذری ها و گردهم جمع شدن و به ترانه و «شایی» و شادی پرداختن، این معنی را به خوبی می رساند.

-آیا چهارشنبه سوری حرام است؟

به نظر بیشتر علمای اهل تسنن، حرام نیست و در آن نباید تقدس و توسل به آتش، مزاحمت و اضرار ایجاد شود و اعتقاد به نحوست ایام دربین نباشد. «‌من  حسـن  اسـلام  المرء  ترکه  ما  لا  یعنیه» و بر نکوهش و اجتناب از آن بسیار تاکید و توصیه شده است. چرا که قدیمی و باستانی بودن یک آئین و روش، هرگز نمی تواند دلیلی بر صحت و ثبوت آن باشد. معیار باید قرآن و سنت باشد و خلاف این دو جایز نیست. به نظر علمای اهل تشیع هم موجب اسراف و احیای خرافات است و صراحتاً مکارم شیرازی آن را چنین حرام دانسته است:«چهارشنبه سوری یک مراسم خرافی برگرفته از آیین غلط گذشتگان است و در فرهنگ اسلامی هیچ جایگاهی ندارد. باید سنت هایی چون دید و بازدید، صله رحم، کمک به دیگران ترویج شود و نباید تسلیم سنت های خرافی گذشتگان شویم. خرید و فروش، حمل و نقل مواد محترقه که به منجر به ایجاد حادثه و مصدوم شدن دیگران می‌شود جایز نبوده و منفعت حاصل از آن نیز حرام است. »

-آیا چهارشنبه سوری جشنی باستانی است یا بعد از اسلام شکل گرفته است؟

پیش از اسلام و ظاهراً از ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد هم برگزار می شده اما آن چه که چهارشنبه سوری را به جشن ها و آیین های کهن ایران پیوند می زند، می تواند برگزاری رسم و جشنی به نام «سور» در ایام پنجه باشد که از آن تا سده چهارم، دوره سامانیان، آگاهی در دست است: صاحب تاریخ بخارا از برگزاری رسمی که «عادت قدیم» و با افروختن آتش در «شب سوری= پیش از نوروز» همراه بوده خبر می دهد:«… آنگاه امیر سدید (منصور بن نوح) به سرای نشست، هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری، چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند و پاره ای آتش بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و...».

دانلود متن در محیط Word

بازنشر مطلب در سایت ب ـوک ـان خـ اتون