دیدگاه هایی منسجم ارایه دهند.با سرمشق گیری از انقلاب اسلامی ایران به کالبد ملت های خود روحی تازه بدمند و به تکنولوژی خودساخته و خودکفایی همه جانبه برسند.در مقابل آمریکا، اسراییل و دیگر اضلاع مثلث قدرت گسیخته( زر،زور،دانایی) استقامت و اتحاد داشته باشند تابه آرمانهای ناب محمدی،سجایای اخلاقی،گسترش عدل و برابری نایل آیند. این مهم حاصل نمی شود مگر آنکه مسئولان و سران کشورهای اسلامی دارای آگاهی های لازم سیاسی، مدیریتی و ضوابط اجرایی باشند و با اعتماد به نفس و توکل علی الله موقعیت سیاسی خود را دریابند و سیاست کریمانه ی آن را اتخاذ نمایند.انشاءالله. چکیده: این مقاله ی پژوهشی با عنوان تحلیل موقعیت سیاسی جهان اسلام مشتمل به سه قسمت اصلی است: 1) بخش مقدماتی:که شامل مقدمه ای کوتاه،چکیده،بیان مساله و طرح موضوع و روش تحقیق است.این بخش دارای یک سوال اصلی است که موقعیت سیاسی جهان اسلام با توجه به مسایل جهان معاصر چگونه است؟ برای پاسخگویی مشروح تر به جوانب مختلف آن به طرح هفت پرسش مرتبط در حول و حوش موضوع پرداخته ایم. 2) بخش اصلی متن و تبیین پاسخ پرسش ها:که حاوی مطالبی مستند جهت پاسخگویی به پرسش اصلی و پرسش های مرتبط با آن است. با ذکر این اختصار که جهان اسلام اصطلاحاً به سرزمینهایی گفته می‌شود که بیشینه ی مردمان آن دارای دین اسلام باشند.به حداقل پنج عامل مهم و مشترک بین کشورهای جهان اسلام اشاره شده است که عبارتند از: الف)دین مبین اسلام و کتاب قرآن مجید و سنت پیامبر و امامان ب) آرمان تشکیل حکومت عدل جهانی و گسترش صلح و برابری ج) زبان عربی د) ذخایر ارضی با ارزش و فراوان مانند نفت و موقعیت سوق الجیشی آنها ه) آبهای آزاد به ویژه در خاورمیانه.سپس به توانمندی ها،اميدها و فرصتهاى جهان اسلام در دنياى كنونى از جمله ایمان،بیداری اسلامی،موقعیت های سوق الجیشی، منابع و ذخایر...پرداخته ایم. جایگاه جهان اسلام در هژمونی قدرت سیاسی جهانی موضوع بعدی است که مورد تحلیل قرار گرفته است که در آن برطرح اسلام سياسی بعنوان گفتمان جديد تاکید شده است. ضروری است تا چالش ها و مشکلات امت اسلامی در دنیای کنونی مورد مداقه قرار گیرند لذا برخی ازین معضلات را از جمله نبود انسجام و هماهنگى در سياستهاى منطقه اى و جهانى ، دخالتهاى نظامى و سياسى نظام استكباری، وجود رژيم اشغالگر صهيونيستى ، تلاش دشمنان اسلام براى ايجاد تفرقه برشمارده ایم. انقلاب اسلامی ایران وسیاست های حال حاضر این کشور اسلامی، رهبری سرزنده و دانا را به عنوان الگویی جهانی مورد تحلیل و بررسی قرار داده وتاثیر و نقش آن را بر قدرت منطقه ای، دولتها، فروپاشی نظام دو قطبی، کشورهای بلوک شرق، جمهوري های مسلمان نشين آسيای مرکزی و قفقاز، بحرين و لبنان، ليبی ، الجزاير،يمن مورد تحلیل قرار داده و همچنین تاثیر و نقش آن بر نظـام بين الملل، نظام آينده (نظام تك قطبي و چند قطبي) و بر ملتها مانند حزب الله لبنان بعنوان نماد خارجي بازتاب انقلاب اسلامي و عراق به عنوان يك كشور مهم عربي با اكثريت شيعي و قدرت نفتي که كانال مناسبی براي حضور و صدور انقلاب اسلامي در جهان عرب است، ضمن آن با اشاره به تئوري پردازي ساموئل هانتينگتون و نقل قول ريچارد نيكسون كه اعتراف مي كند قرن بيست و يكم قرن ظهور اسلام است به این نتیجه رسیدیم که انقلاب های سیاسی چين در 1949و کوبا در 1959در جهت انقراض سنت غرب محوری تلاشی درخور بود که باز موفق نشدند و این انقلاب اسلامی ایران بود که این معادله را به نفع کشورها و ملت های مسلمان تغییر داد. علاوه بر مطالب فوق به نقش اساسی علمای اهل تشیع و اهل سنت در حفظ و پایداری اتحاد اسلامی اشاره رفته است که برپایی همایش هایی اینچنین قابل تجلیل در همین راستاست. 3) بخش پایانی : شامل نتیجه گیری،ارایه برخی راهکارها و پیشنهادها،منابع و مآخذ می باشد.  واژگان کلیدی: جهان اسلام، سیاست، انقلاب ایران، علمای شیعه وسنی.  بیان مساله وطرح موضوع :تحلیل این مسله ی اصلی که جهان اسلام ( آن کشورها و جمعیت هایی که اصطلاحاً مسلمان شناخته می شوند) در موقعیت سیاسی حال حاضر دنیای کنونی چه جایگاه ونقش و توانمندیهایی دارند؟ مور نظر قرار گرفته است با کمک گرفتن از پرسش های فرعی زیر جهت شرح کامل تر و چندجانبه ای بحث: 1- جهان اسلام شامل کجاست؟ 2- عوامل اشتراک و اتحاد جهان اسلام کدامند؟ 3- جهان اسلام دارای چه توانمندیها، امید و فرصت های سیاسی،اقتصادی و فرهنگی است؟ 4- جایگاه جهان اسلام در هژمونی قدرت سیاسی جهانی چگونه است؟ 5- مشکلات اصلی سیاسی جهان اسلام و خطرات تهدید کننده ی آن شامل چه مواردی می باشد؟ 6- جایگاه و نقش ایران و انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام چیست؟ 7- نقش علمای شیعه و سنی در تحلیل موقعیت سیاسی جهان اسلام چیست؟ 8- چه راهکارها و پیشنهاداتی برای حل مشکلات، استحکام اتحاد ،ارتقای نفوذ و افزایش قدرت سیاسی جهان اسلام دارید؟  روش تحقیق: در تهیه ی مطالب این مقاله پژوهشی بیشتر از روش اسنادی (کتابخانه ای) بهره برده شده است.  اهداف مقاله : هدفهای ما شامل همان رسیدن به پاسخ پرسش های مقاله است یعنی رسیدن به این هدف که موقعیت سیاسی جهان اسلام دردنیای معاصر را چگونه می توان تحلیل کرد؟ و به شناخت مشکلات آن برسیم و به نقش و اهمیت اتحاد مسلمانان پی ببریم. پرسش اول) جهان اسلام شامل کجاست؟ جهان اسلام اصطلاحاً به سرزمینهایی گفته می‌شود که بیشینه ی مردمان آن دارای دین اسلام باشند.پیروان اسلام یک میلیارد نفر تخمین زده می‌‌شوند. ردیف کشور جمعیت ردیف کشور جمعیت 1 عراق 24,683,313 13 لیبی 5,499,074 2 سوریه 17,585,540 14 تونس 9,924,742 3 لبنان 3,727,703 15 الجزائر 32,818,500 4 اردن 5,460,265 16 مراکش 31,689,265 5 عربستان 21,886,844 17 موریتانی 2,912,584 6 بحرین 667,238 18 سودان 38,114,160 7 قطر 817,052 19 سومالی 8,025,190 8 امارات 2,484,818 20 فلسطین 3,512,062 9 عمان 2,807,125 21 جیبوتی 457,130 10 یمن 19,349,881 22 کومور 632,948 11 کویت 2,183,161 23 صحرای غربی 267,405 12 مصر 66,318,797 جهان اسلام دربرگیرنده ی مناطق زیر است: • کشورهای عربی (ر.ک جدول 1-) • در خاورمیانه غیر عرب: ایران و ترکیه. • آسیای میانه و جنوب آسیا: افغانستان ، پاکستان ، ازبکستان ، ترکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان، بنگلادش، مالدیو و بخش‌هایی از قزاقستان و هندوستان. • در قفقاز: جمهوری آذربایجان، چچن و داغستان. • در اروپا: بوسنی و هرزگوین، آلبانی، شبه‌جزیره کریمه. • آفریقای عربی: کشورهای شمال آفریقا تا مرکز قاره ی آفریقا مانند مصر ،تونس • افریقای غیرعربی: مالی، نیجریه، سومالی، سودان • آسیای جنوب شرقی: اندونزی، مالزی، برونئی. پرسش دوم) عوامل اشتراک و اتحاد جهان اسلام کدامند؟ از این نمودار (1-) پیداست که حداقل پنج عامل مهم و مشترک بین کشورهای جهان اسلام وجود دارد: پرسش سوم)جهان اسلام در دنياى كنونى دارای چه توانمندیها، امید و فرصت های سیاسی،اقتصادی و فرهنگی است؟ 1- ايمان به خداوند،رسول گرامى و قرآن كريم که همواره نقطه اتكايى مطمئن و انگيزاننده و منبع بى پايان وحدت،اميد و نشاط براى مسلمانان بوده است. 2- رشد بيدارى اسلامى و حضور مردم در صحنه هاى سياسى و اجتماعى 3- پيشرفت و شكوفايى علمى در جهان اسلام رو به تزايد است و وجود علما، استادان و جوانان خلاق، پرشور و بانشاط در صحنه هاى علمى از پايه هاى اقتدار امت اسلامى است. 4- وجود منابع عظيم گوناگون طبيعى اعم از درياها، جنگلها، معادن و انرژى و موقعيتهاى كم نظير جغرافيايى و سياسی. 5- فرهنگ و سابقه تمدنى سرشار از عناصر و ارزشهايى از قبيل يكتاپرستى، مهرورزى، رعايت حقوق انسانها، انفاق و ايثار، كمك به محرومين، رأفت با كودكان، تكريم زنان، حفظ شأن و منزلت انسانى، كار و تلاش سازنده، توليد و نشر علم و دانش، عدالت خواهى و مبارزه با ظلم و بى عدالتى است...« پرسش چهارم) جایگاه جهان اسلام بعنوان يک قدرت مطرح در هژمونی قدرت سیاسی جهانی چگونه است؟ با بيداری اسلامی و همبستگی که ميان ملتهای مسلمان بوجود آمده و به نوعی آرمان و اهداف مشترک، منافع همگن، و مهمتر از همه احساس قدرت و توانمندی فوق العاده در ابعاد گوناگون منجر شده، تدريجاً جهان اسلام بعنوان يک بازيگر مستقل و يک قدرت مهم چه بصورت بالفعل و چه بصورت بالقوه در ابعاد فرهنگی ، جغرافيايي و اقتصادی مطرح گرديده که در گفتمان سياسی قبل از انقلاب وجود نداشت و جالب اينکه ويژگيهای اين بازيگر جديد با ساير بازيگران که در قالب اتحاديه ها همچون اتحاديه اروپا شکل گرفته تفاوت اساسی دارد. در اين سيستم آنچه را که قبلاً بعنوان معيارهای قدرت مطرح بود تفاوت ماهوی دارد بلکه چيزی بعنوان وجدان عمومی ملتهای مسلمان و ارزشها و آرمانهای مشترک ميان گروههای اجتماعی و توده های مردم پيوند مستحکمی را بوجود آورده است که مرزبنديهای سنتی جغرافيايي ، نژادی و قومی را در نورديده و بعضاً تا اعماق ساير جوامع نفوذ ميکند حتی از آنچه را که هانتينگتون تمدن اسلامی مينامد گسترده تر بوده و غير قابل ارزيابی و محاسبه ميباشد. - روح تازه ی جهان اسلام بعد از ظهور و غلبه نهضت رنسانس در اروپا که نقطه عطف مهمی درتاريخ تمدن غرب تلقی ميگردد غرب حالتی تهاجمی بخود گرفته بود که در ابعاد مختلف نظامی ، اقتصادی، سياسی و فرهنگی حرف اول را در دنيا مطرح و جوامع ديگر را بويژه جهان اسلام را در دوران قبل از رنسانس که از تمدن عظيم و شکوفای اسلامی برخوردار بودند وادار به دفاع و انفعال و تبعيت از خود کرده و اميدی هم به تغيير شرايط نميرفت. انقلاب اسلامی به ناگهان شرايط را تغيير داده برگی ديگر از تاريخ جهان را ورق زده و به دوران انفعال و حالت تدافعی جهان اسلام پايان بخشيده و آنرا در حالتی تهاجمی قرار داد بطوريکه امروزه اين غرب است که از خود دفاع ميکند و نگران فرهنگ و تمدن و آينده خود ميباشد. تهاجم جهان اسلام را در مسئله درگيری دختران محجبه در فرانسه و ساير کشورهای اروپائی با نظام سکولاريستی غرب و عکس العمل انفعالی آنها ميتوان مشاهده کرد. - بازگشت به شکوه و عظمت تمدن اسلامی تاريخ قرون وسطی يادآور شکوه و عظمت تمدن اسلامی ميباشد. درعين حال که غرب سعی ميکرد آن دوره را به فراموشي سپرده و حتی الامکان ناديده بگيرد و از آن دوران بعنوان عصر تاريکی ياد کند و اگر احتمالاً از آن دوران شکوفائی تمدن اسلامی يادی ميکرد آنرا مربوط به دوران گذشته و تاريخ ميدانست و با توجه به سرعت پيشرفت تمدن غرب با تکيه بر صنعت، تکنولوژی و فن آوری امکان تجديد حيات تمدن اسلامی را تقريباً غير ممکن بلکه محال ميدانست. پيروزی انقلاب اسلامی که عليرغم ميل و خواسته غرب صورت گرفت و بيداری اسلامی و آثار و تبعات آن حداقل برای مسلمانها اين باور را بوجود آورده است که امکان احياء تمدن اسلامی و تجديد دوران با شکوه و عظمت آن امری ممکن بوده بلکه ميرود که بصورتی اجتناب ناپذير و قهری واقعيت يابد. اين باور که فساد و تباهی اخلاقی در غرب همه جا گير شده و بروز و ظهور استعدادهای درخشان در جهان اسلام که در سايه اخلاق و تعاليم اسلامی در حال شکل گيری است اساساين باور را شکل ميدهد.( مصباح، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن 1372) - طرح اسلام سياسی بعنوان گفتمان جديد جهان اسلام تاريخ مدرن گفتمان اسلام سياسی را در علوم سياسی و روابط بين الملل مطرح نموده که خواهان بخش يا تمامی از قدرت سياسی جهانی ميباشد. اين گفتمان در دنيای لائيسم و سکولاريسم مطرح ميگردد که دين را نه تنها جدا از سياست دانسته و به اعتبار گفته مارکس افيون ملتها تلقی ميشده بلکه مدعی بودند که دوره آن گذشته و به تاريخ تعلق دارد و چيزی هم برای ارائه به دنيای مدرن ندارد.(همان ، ص115) گفتمان اسلام سياسی دريچه ای جديد بروی انديشمندان و صاحبنظران سياست باز نمود که نه تنها دين اسلام ميتواند سياسی باشد بلکه حرفهای جديد و تازه ای برای ارائه به جهان مدرن امروز دارد که با گفتمان موجود در تقابل و تضاد هم ميباشد و ميتوان آنرا بعنوان گفتمان برتر در دوران پسامدرن تلقی نمود. پرسش پنجم) چالش ها و مشکلات اصلی سیاسی جهان اسلام در دنیای کنونی شامل چه مواردی می باشد؟ على رغم برخوردارى از امتيازات منحصر به فرد، متأسفانه دنياى اسلام با مشكلات و چالشهاى جدى نيز روبه روست كه به برخى از آنها اشاره مى كنم: 1- نبود انسجام و هماهنگى در سياستهاى منطقه اى و جهانى بين كشورهاى اسلامى 2- تأثير پذيرى از تلاش دشمنان اسلام براى ايجاد تفرقه در صفوف مسلمانان و در ميان كشورهاى اسلامى 3- دخالتهاى نظامى و سياسى نظام استكبارى 4- ضعف اعتماد به نفس و خودباورى در بخشهايى از جهان اسلام 5- هجوم سازمان يافته فرهنگ و اخلاق مادى و مخرب 6- فقر و بيكارى در بخشهايى از جهان اسلام 7- عقب افتادگيهاى علمى و فنى در بسيارى از بخشها 8- وجود رژيم اشغالگر صهيونيستى در قلب منطقه اسلامى پرسش ششم) جایگاه و نقش جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام چیست؟ يک الگو و قدرت منطقه ای اصولاً در دنيای مدرن اواخر قرن بيستم اين اعتقاد و باور اساسی وجود داشت که امکان تشکيل و تداوم حکومت بر پايه معيارهای دينی و اسلامی وبا رعايت اصول و ارزشهای مطرح شده در چهارده قرن قبل وجود ندارد و کشورهای اسلامی راهی جز الگو گرفتن از غرب و نظامهای سکولار ندارند پيروزی انقلاب اسلامی و تأسيس نظام جمهوری اسلامی بر پايه ارزشهای مذهبی و با استفاده از نهادهای تأسيسی و تداوم آن حيرت همه نظاره گران سياسی و انديشمندان درس حکومت و دولت را برانگيخت. - رهبران انقلاب اسلامی بعنوان الگوهای جديد رهبری سیاسی در قاموس علوم سياسی غرب و با تکيه بر نظريات ماکياولی ويژگيهای رهبران سياسی و برجستگی آنها در توانمندی ايشان در غلبه بر رقيبان و پيشبرد اهداف خود با استفاده از هر تدبير ، دانایی، مکر و دغل خلاصه ميگرديدو چيزي که مطلقاً برای آنها بعنوان يک ويژه گی ضروری و لازم مطرح نبود رعايت اصول و معيارهای اخلاقی ، انصاف و صداقت بود. ظهور رهبران انقلاب اسلامی بويژه امام خمينی که متعلق به باورها و اخلاق اسلامی بوده و بيش ازهر چيز و قبل از آنکه به پيروزی بينديشد به ادای تکليف الهی توجه داشتند در صحنه سياست امری بديع و استثنائی بود بويژه آنکه اين نوع رهبران بتوانند در انجام مأموريتهای سياسی خود توفيق نهائی هم کسب نمايند. امروزه مطالعه زندگی و سيره اين نوع رهبران مورد توجه خاص و عام قرار گرفته و قانونمندی قبلی مربوط به رهبران سياسی را زير سئوال برده است . -بازتاب عمومی انقلاب اسلامی بر دولتهای سیاسی مطالعات ما از عکس العمل دولتهای جهان که همگی عضو سازمان ملل هستند اعم از دولتهای غربی، شرقی، جهان سوم و حتی دولتهای اسلامی نشان ميدهد که در مجموع دولتهای معاصر با پيروزی انقلاب اسلامی عموماً از اين تحول و رخداد عظيم تاريخی استقبال بعمل نياورده و با نوعی حيرت ، سرگردانی و حتی شگفتی به اين پديده نوظهور که برای هيچکدام از آنها قابل پيش بينی و تصور نبود نظر می افکندند. از طرف ديگر هر کدام از آنها به طريقی نگران اثرات انقلاب بر جامعه خود و آينده ثبات نظام حاکم بر کشورشان بودند، اصولاً ازآنجا که دولتها بيش ازهر چيز به بقاء و دوام خود مي انديشند و هر حرکت مردمی و رهايی بخش ميتواند برای آنها نگران کننده و حتی خطرناک باشد تمايل چندانی به اين نوع حرکتها و انقلابها که ميتواند برای قوام و ثبات آنها خطرناک باشد ندارند بويژه در شرايطی که اين دولتها عموماً دارای نظامهای سکولار بوده و جدايی دين از سياست را بعنوان يک اصل ثابت و پابرجا پذيرفته بودند. اين انقلاب که خمير مايه آن از ايدئولوژی و مکتب دينی واسلامی گرفته بود طبيعتاً نميتوانست برای آنها نگران کننده نباشد زيرا که وضع موجود را در هم ريخته و نظام و ارزشهای جديدی را مطرح ميکرد و به طور طبيعی رغبتی به استقبال از چنين پديده ای مشاهده نگرديد و اگر موارد بسيار معدودی نيز ديده شد که انقلاب و نظام برخاسته از آن را به رسميت شناختند ناشی از نگرانی آنها از عواقب آن و يا فشارهای مردمی و اجتماعی بوده است. دولتهای غربی بطور اعم و ايالات متحده امريکا به طور اخص نسبت به اين انقلاب با خصومت و کينه برخورد نموده و تلاش زيادی در ناکام گذاشتن آن و حتی تزلزل و سرنگونی نظام برخاسته از آن کردند. اگر چه بعد از فروپاشی نظام دو قطبی يکپارچگی و سياست واحد دنيای غرب نيز دچار تزلزل گرديده است و اروپای متحد راه خود را در بسياری از موارد من جمله در پذيرش واقعيت های انقلاب اسلامی از آمريکا جدا کرده و سياستی جداگانه و بقول خودشان« تماس و گفتگوی انتقادی را در عين همکاری تجاری» پيشه کرده اند ولی نبايد فراموش کرد که از لحاظ فکری ، فرهنگی و ايدئولوژيک همچنان در ميان دولتهای غربی وحدت نظری نسبت به واقعيتهای انقلاب اسلامی به خصوص از نظر حاکميت ارزشها و اصول اسلامی وجود دارد و همين نکته است که ساموئل هانتينگتون را ترغيب کرده که با ارائه تئوری برخورد تمدنها و طرح ستيز تمدن اسلام با تمدن غرب اعلام دارد که گسل ميان اين دو تمدن خونین است و بدين وسيله اشتراک نظر اروپا و امريکا را در تقابل فرهنگی با انقلاب اسلامی تقويت بخشد. پيروزی انقلاب اسلامی که با بهت و حيرت اغلب دولتها مواجه شده بود برای کشورهای بلوک شرق نيز دو مشکل اساسی بوجود آورد: 1- با توجه به چارچوبهای تحليل مارکسيستی چگونه ميتوان اين انقلاب را تحليل نموده و چرايی و چگونگی آنرا توجيه کرد انقلابی که نه بر پايه معيارهای اقتصادی قابل تبيين بوده و نه انگيزه ها و ارزشهای دينی مسلط بر آن در آن چارچوبه تحليل قابل توجيه و استدلال ميباشد. 2- نگرانی که ازبازتاب انقلاب اسلامی بر جمهوري های مسلمان نشين آسيای مرکزی و قفقاز احساس ميگرديد. به عبارت ديگر ميتوان گفت هر دولتی که در اثر اين تحول در ايران برای آينده خود احساس خطر بيشتری ميکرده است بازتاب منفی انقلاب اسلامی بر آن دولت بيشتر بوده و عکس العملهای فوری اين دولتها را نيز بر همين اساس ميتوان مشاهده کرد. جالب اينکه هر دولتی که از اکثريت قويتر شيعيان برخوردار بوده و يا دارای اقليت نسبتاً چشمگيری از شيعيان بوده است، به خاطر هراس از شورش و خيزش مردمی در اين کشورها عکس العمل اين دولتها تندتر بوده است .مانند عراق،بحرين و لبنان .ميتوان چنين نتيجه گيری کرد که هر چقدر اين دولتها سياست مستقل تری از غرب داشتند و به عبارت ديگر نوعی روش انقلابی در پيش گرفته بودند مانند دولتهای ليبی ، الجزاير و يمن،در اوان پيروزی انقلاب اسلامی سياستی دوستانه تر با ايران انقلابی اتخاذ کردند از طرف ديگر نبايد وضعيت جغرافيايی اين دولتها دوری و نزديکی آنها با ايران انقلابی را ناديده گرفت بدين معنا که هر چقدر از نظر جغرافيايی به ايران نزديکتر بودند و خطر صدور انقلاب و نفوذ آنرا از طريق مرزهای خود در ميان مردم بيشتر احساس ميکردند مواضع سختتری را اتخاذ می نمودند. بازتاب عمومی انقلاب اسلامی بـر نظـام بين الملل امروزه نه تنها بر علاقه مندان و شيفتگان انقلاب اسلامي بلكه حتي بر دشمنان و مخالفين اين انقلاب ترديدي نمانده و به آن معترف هستند كه پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و سقوط رژيم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهي در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) نقطه عطف مهمي نه تنها در تاريخ تحولات سياسي اجتماعي ايران بلكه جهان اسلام و حتي جهان بشريت بوده است. از آن مهمتر تحولي است كه در نظام بين الملل و جهان بشريت ايجاد كرده است. نظامي كه بعد از عهدنامه «وستفاليا» با مركزيت دولت هاي اروپايي و بعد از آن با مشاركت ايالات متحده آمريكا شكل گرفت و جنگ هاي بزرگ جهاني در رقابت با اين قدرت ها بود و كشورهاي جهان سوم و منجمله دولت هاي اسلامي را تابعي غير اثر گذار از نظام شكل گرفته در غرب مي ديدند. مقارن با پيروزي انقلاب اسلامي اين قانون مندي در هم ريخت، نظام دو قطبي به چالش كشيده شد و نهايتاً فروپاشيد و همچنان بر سر ايجاد نظام آينده (نظام تك قطبي و چند قطبي) با هم اختلاف داشته و پذيرفته اند كه جهان اسلام به عنوان يك قدرت در حال ظهور در شكل گيري نظام آينده بلاترديد نقش كليدي خواهد داشت و اين مطلب را از تئوري پردازي ساموئل هانتينگتون در «برخورد تمدن ها» و نوشته ريچارد نيكسون كه اعتراف مي كند قرن بيست و يكم قرن ظهور اسلام است مي توان مشاهده كرد. دولت هاي غربي به طور اعم و دولت ايالت متحده آمريكا به طور اخص نسبت به اين انقلاب اسلامی با خصومت و كينه برخورد نموده و اين امر ناشي از دو اصل بود: يكي وابستگي شديد و مطلق رژيم گذشته به غرب و به ويژه آمريكا و در واقع به خطر افتادن غرب در ايران بود و دوم اينكه اصولاً انقلاب هاي بر پايه ارزش هاي ديني و اسلامي، نظام هاي فكري سكولار ليبرال غرب را به چالش كشيده و پيش بيني ها و تئوري هاي آنها را مخدوش مي كرد.انقلاب اسلامی در زمانی شکل گرفت که نظام جهانی بر پايه غرب محوری به مدت نزديک به چهار قرن بعنوان يک امر بديهی و تثبيت شده توسط جامعه جهانی پذيرفته شده بود. هر نوع تحولی که در اين نظام در ابعاد گوناگون فکری، فرهنگی ، اقتصادی و گفتمانهای جديد مطرح ميگرديد نشأت گرفته از غرب بوده و هيچگاه غرب محوری را به چالش نکشيده بود. حتی انقلابهای بزرگ جهان که در خارج از جهان غرب بوقوع پيوست مانند آنچه که در چين در 1949و يا کوبا در 1959رخ داد تابعی از نظامهای فکری و قانونمندي های برخاسته از غرب بوده است در حاليکه انقلاب اسلامی بعنوان يک تحول جديد توانست نظام جهانی غرب محور را در ابعاد مختلف به چالش بکشاند و بر اين اساس ميتوان نتيجه گرفت که پيروزی انقلاب اسلامی موجب تحولات عميقی در جامعه جهانی و نظام بين الملل در ابعاد زير گرديد: بازتاب انقلاب اسلامی در اتحاد میان شیعیان وسنیان جهان اسلام اين انقلاب بر مسلماناني كه پيرو مكتب اهل بيت بودند يعني بر شيعيان جهان تأثير فوق العاده و شگفتي داشت و ميتوان ادعا كرد كه جايگاه شيعيان جهان را ازحاشيه و پيرامون به مركز ثقل تحولات جهان اسلام منتقل نمود. در بسياري از جوامع اسلامي همچون مالزي ، اندونزي در خاور دور كه قبل از پيروزی انقلاب نامي و اثري از مكتب تشيع ديده نمي شد به تدريج و باحمایت ایران اسلامی، اقليت شيعه شكل گرفته و جايگاه مطلوبي در ميان مكتبهاي مختلف اسلامي پيدا نمودند. مهمتر از همه تأثير وبازتاب عظيمي كه انقلاب اسلامي در ميان شيعيان لبنان بوجود آورد و آنها را كه با وجود داشتن اكثريت نسبي در گذشته در شرايط سياسي ، اجتماعي اسفناكي بسر ميبردند ، زنده و بيدار نمود كه توانستند در تقابل با اشغالگران در مدت كوتاهي پنج قدرت بزرگ غربي را بدون دادن كوچكترين امتيازي وادار به فرار از اين كشور بنمايند و امروز در حقيقت حزب الله لبنان بعنوان نماد خارجي بازتاب انقلاب اسلامي همچون ستاره اي بر سينه اين انقلاب تلألو ميدرخشيد. لبنان نه تنها كانال حضور انقلاب اسلامي در كل جهان عرب است ، بلكه مهم ترين كانال براي اثر گذاري بر مسئله قدس ، فلسطين و منازعه اعراب و اسرائيل شده است . اين سر پل همچنان فعال و پويا بوده و با خروج اسرائيل از جنوب لبنان پس از 22سال محرز گرديدكه حزب الله و مقاومت اسلامي كه بازوي انقلاب اسلامي و اتحاد مسلمانان به حساب مي آيند ، سهم اساسی در اين امر داشتند . عراق به عنوان يك كشور مهم عربي با اكثريت شيعي و قدرت نفتي ، كانال مناسب ديگری براي حضور و صدور انقلاب اسلامي در جهان عرب بود چنانچه تحولات انقلاب اسلامي ايران ، عراق را متاثر سازد ، رنگ عجمي و دافعه آن ، در بين اعراب كم شده و از طريق اين كشور ، انقلاب اسلامي توانايي آن را مي يابد كه به سراسر ممالك عربي گسترش يابد . به نظر می رسد اينک با توجه به سقوط دولت خشن و مستبد بعثی در اثر اشغال عراق توسط نيروهای آمريکايی، اعدام صدام و آزاديهای نسبی كه در مقايسه با دوران قبل به وجود آمده است زمينه اثر گذاری و بازتاب انقلاب اسلامی بطور جدی فراهم گرديده است و زمینه ای بهتر برای اتحاد هرچه بیشتر اعراب و کردهای سنی و شیعیان و دیگر اقوام بروز کند. در بحرين نيز با توجه به اکثريت شيعه در اين جزيره انقلاب اسلامی تاثير عميقی بر مردم آن گذارد. اخيرا پادشاه جديد بحرين با درک از قابل دوام نبودن شرايط خفقان آور و انفجار آميز گذشته آزاديهای نسبی بر قرار نمود و به شيعيان نقش بيشتری در ساختار سياسی دولت داده است . در افغانستان ، پاکستان و عربستان سعودی اگرچه شيعيان در اقليت می باشند ولی بعد از پيروزی انقلاب اسلامی سهم بيشتر و در عين حال سازنده تری نسبت به گذشته در تحولات سياسی و اجتماعی جامعه خود پيدا کرده اند در مجموع ميتوان اينطور نتيجه گرفت كه بازتاب انقلاب اسلامي بر اتحاد میان مذاهب جهان اسلام در ابعاد زبر بوده است: انتقال از حاشيه به مركز ثقل جهان اسلام،گرايش محققين و كارشناسان و اسلام شناسان به شناخت بيشتر مذاهب مختلف اسلام ،گرايش غير مسلمانان به مكتب اسلام،ايجاد روحيه انقلابي و در واقع الگوبرداري از انقلاب اسلامي در تقابل با استكبار جهانی ، پيدايش امواجي از اسلام سياسي در ميان مسلمانان مصر، الجزاير و تركيه كه خواهان بخش يا تمامي قدرت وحكومت هستند، تشديد چالش ديرينه بين مثلث ليبراليسم،كمونيسم و اسلام در منطقه، مطرح شدن اسلامگرايي به صورت يك نيروي جدي سياسي با پشتوانه وسيع مردمي. پرسش هفتم) اهمیت نقش علمای شیعه و سنی در تحلیل موقعیت سیاسی جهان اسلام چیست؟ ‹ طبق شواهد و قرائن موجود دست هاي مرموزي درصدد ايجاد اختلاف بين شيعه و سني هستند ولي تاكنون به دليل مقاومت و آگاهي مردم تلاش تفرقه افكنانه دشمنان عقيم مانده است . دشمنان همواره از فرهنگ اهل بيت (ع ) و تشيع صدمه ديده اند تمام هم و غم دشمنان مسموم كردن فضاي ديني و مذهبي در جامعه به ويژه درماه محرم مي باشد بطوريكه با ارائه انواع جعليات خرافات و تحريف ها مي خواهد ضمن تخريب جايگاه اهل بيت (ع ) سد راه پويايي و بالندگي ارتباط نسل جوان بافرهنگ دینی شوند.› پرسش هشتم) چه راهکارها و پیشنهاداتی برای حل مشکلات و استحکام اتحاد و ارتقای نفوذ و افزایش قدرت سیاسی جهان اسلام دارید؟ 1- تشكيل اتحاديه كشورهاى اسلامى :پيوستگى دولتها وملتهاى اسلامى قدرت عظيمى را ايجاد خواهد كرد كه نتيجه آن يأس و شكست دشمنان اسلام و اميد به آينده روشن در همه ملتهاست. همه اختلافات احتمالى با مذاكره بر مبناى عدالت اسلامى قابل رفع است. وحدت و اقتدار جهان اسلام عليه هيچ ملت و كشورى نيست، بلكه قدرت جهان اسلام در خدمت بسط آرامش و صلح جهانى و توسعه حيات طيبه اسلامى در جهان خواهد بود. اسلام آرامش، كرامت و عزت را براى همه انسانها مى خواهد. 2- با تشكيل اتحاديه شبكه راديو تلويزيونهاى مشترك كشورهاى اسلامى، فرصت تبادل اطلاعات، فنون، علوم، هنر و توليدات رسانه اى فراهم مى گردد.اطلاع رسانى بين المللى اسلامى با هدف ترويج فرهنگ ناب اسلامى و تقارب انديشه ها و سلايق گوناگون در امت اسلام و در جهان و توليد و نشر فرهنگ و دانش مفيد ضرورتى انكارناپذير است. 3- تقويت روابط اقتصادى از طريق تأسيس بانكهاى مشترك بين كشورهاى اسلامى بر اساس شريعت و عقود اسلامى زمينه ساز گسترش تبادلات اقتصادى و ارائه الگوى موفق اقتصاد اسلامى است. 4- تنوع توليدات و نيازهاى جهان و ضرورت فعال سازى نظام اقتصادى و توانمنديهاى جهان اسلام، تشكيل هر چه سريع تر بازار مشترك اسلامى و برقرارى تسهيلات گمركى به عنوان الگوى اقتصاد عدالت محور را الزام آور مى نمايد. 5- رفت و آمد آسان مسلمانان به كشورهاى يكديگر زمينه ساز وحدت امت اسلامى و معرفى عملى مهرورزى برادارانه و همراه با صلح و آرامش به جهانيان است و چه زيباست كه اين رفت و آمد بدون اخذ رواديد ممكن شود. جمهورى اسلامى ايران آمادگى دارد در اين راه پيشگام شود. 6- تأسيس ديوان داورى اسلامى براى بهره گيرى مناسب از نظام قضايى كامل اسلامى و رفع اختلافات و تقويت وحدت و انسجام بين كشورهاى اسلامى و استيفاى حقوق همه ملتها، دولتها و آحاد بشر براساس قوانين مترقى اسلام يك ضرورت انكارناپذير است. 7- حكومت غاصب در فلسطين اشغالى مهم ترين مانع پيش رو و دغدغه مشترك امت اسلامى است. رفع خردمندانه اين دغدغه راه را براى تجلى قدرت اسلام براى اداره سعادتمند جهان هموار مى سازد.پذيرش يك حكومت غاصب، مأيوس كردن بشريت از دستيابى به صلح و آرامش پايدار و رسميت دادن به ظلم، استكبار و سلطه گرى است. تنها راه خردمندانه و منطبق بر موازين بين المللى بازگشت آوارگان فلسطينى، برگزارى رفراندوم با مشاركت همه افراد فلسطينى الاصل براى تعيين نوع حكومت در تمام سرزمين فلسطين و با پايتختى قدس شريف است. بايد گروهى از سوى سازمان كنفرانس اسلامى موضوع را به نمايندگى از امت اسلامى پيگيرى نمايند. 8- امروز بعضى از كشورهاى اسلامى در معرض تهديد قدرتهاى بزرگ قرار دارند. اگر بدخواهان و دشمنان اسلام با عكس العمل مناسبى از جانب كشورهاى اسلامى مواجه نشوند، هيچ مرزى را براى تجاوزات خود نخواهند شناخت. تهديد يك كشور اسلامى بايد به منزله تهديد همه كشورهاى اسلامى تلقى شود. پيشنهاد مى شود دبيرخانه سازمان كنفرانس اسلامى ساز و كار عملى رفع تهديد از كشورهاى اسلامى را در قالب پيمان امنيتى و دفاعى مشترك تبيين و به تصويب سران برساند. 9- كشورهاى اسلامى با بيش از يك پنجم جمعيت جهان بايد از سهم مناسب در مراجع تصميم گيرى بين المللى برخوردار باشند. حضور يك نماينده به عنوان عضو دائم در شوراى امنيت سازمان ملل متحد تا زمانى كه اين قانون برقرار است، حق امت اسلام است كه مى تواند توسط سازمان كشورهاى اسلامى مديريت شود. 10- مكتب اسلام واجد كامل ترين نظام حقوق فردى و اجتماعى است. متأسفانه بسيارى از شهروندان، اقليتها و مهاجرين در برخى از كشورها از جمله كشورهاى مدعى دموكراسى به عنوان شهروندان درجه دو محسوب مى شوند و با آنان با بى عدالتى و تبعيض رفتار مى شود.پيشنهاد مى شود سازمان حقوق بشر اسلامى تشكيل گردد تا رفتار كشورهاى مختلف را در قبال حقوق بشر بررسى و گزارش سالانه آن را منتشر و در راه استيفاى حقوق انسانها تلاش نمايد. 11- مارسل بوازار اسلام شناس سويسى راجع به نقش نيرومند مسجد در فرهنگ،اقتصاد، سياست و وحدت مسلمانان چنين مى‏نويسد: «مسجد عامل نيرومندى در همبستگى و اتحاد مسلمانان جهان است و اهميت اجتماعى ‏و فرهنگى آن را از اين بابت نمى‏توان ناديده گرفت، مخصوصا در روزگار معاصر كه ‏مسلمانان شور و حرارت صدر اسلام را دگربار از خود نشان مى‏دهند، مساجد به صورت ‏مراكز تربيت روحانى و پايگاه جنبش امت مسلمانان نسبت ‏به ستمگران و سلطه‏جويان ‏درآمده است. و به تدريج مساجد موقعيت ‏سالهاى نخستين ظهور اسلام را به دست ‏آورده‏اند. 3) نتیجه گیری : جهان اسلام اکنون در حال احیای فرهنگ و تمدن شکوفا و دیرینه ی خویش است و می خواهد ضمن داشتن اشتراکات فراوان و اساسی با اتحاد و همبستگی همه جانبه بخشی از هژمونی قدرت سیاسی جهان را در قبضه دست توانای خود بگیرد. درین راستا با مشکلات و نیرنگهای تفرقه افکنانه ی دشمنان روبروست که باید با هوشیاری سران ومسئولان کشورهای اسلامی از جمله علمای اهل تشیع و تسنن نقش بر آب شوند.ملت ها و دولت های مسلمان بسیاری از جمله ایران، مصر، لبنان، عراق، الجزایر، فلسطین، اندونزی، مالزی، سوریه و... در حال قدرت گیری روزافزون می باشند. • منابع و مآخذ: 1- قرآن کریم 2- اسلام در جهان امروز، مارسل بوازار، صص‏101 و 102 3- ابوالحسن نجفی، غلط ننویسیم: فرهنگ دشواریهای زبان فارسی،چاپ ششم، تهران، مرکز نشردانشگاهی، ۱۳۷۳ 4- سایت مراکش http://www.mincom.gov.ma که در سال ۱۹۹۶ افتتاح شد. 5- - روزنامه الشرق الاوسط روزهای اول تا 12 دسامبر 2005 و ویژه نامه روزنامه صحرای مغربی 21 نوامبر 2005 6- جانسون چالمرز ، تحول انقلابى ، ترجمه حمید الیاسى ، چاپ اول ، تهران ، امیركبیر، 1363 7- سامويل هانتينگتون، سامان سياسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران نشر علم، چاپ دوم، 1375 8- محمدتقی مصباح، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن ،تهران: مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامی، 1372، 9- صادق زيباكلام، مقدمه ای بر انقلاب اسلامی ، تهران، نشر روزنه، 1371