تاثير اميد درماني بر استرس و اضطراب
Hope-Therapy effect on the stress and anxiety
 

طرح و بيان مسئله
در روان‏شناسی، دو دیدگاه مثبت و منفی(Positive and negative attitudes) مدنظر است. طبق‏ دیدگاه مثبت، امید به زندگی و شادی، باعث بهبودی و سلامتی‏ و رفع تنش می‏شود و مطابق دید منفی، فرد بیمار، بیمارتر و طول‏ عمرش کاهش می‏یابد. در دیدگاه مثبت، فرد خود را پیروز و موفق‏ و ارزشمند و ثروتمند و مقبول می‏داند و در دیدگاه منفی، فرد خود را دایم شکست‏خورده، ضعیف و فقیر و مردود تصور می‏کند و همانند همین الگوی ذهنی نیز زندگی خواهد کرد. سوالی که اغلب در روان‏شناسی بالینی قرن 20 چه در حیطه‏ ی‏ آکادمیک و چه در حیطه‏ ی اجتماعی مطرح می‏شد، این بود که‏ مردم چه مشکلی دارند؟ همراه این سوال، توجه زیادی نیز به قسمت تاریک روان بشر می‏شد. ولی در قرن حاضر سوال‏ دیگری که غالب‏تر است و در حال رشد می‏باشد این است که‏ مردم چه چیز خوب و مثبتی دارند؟ این سوال در هسته‏ی‏ روان‏شناسی مثبت‏گرا قرار می‏گیرد که بر نقاط قوت و نیروی امید(The Hope) تاکید می‏ورزد و آن نيرويي هيجاني است كه تخيل را به سمت موارد مثبت هدايت مي كند. اميد به انسان ها انرژي مي دهد و مجهزشان مي كند و مانند كاتاليزوري براي كار و فعاليت عمل مي كند. اميد به ما انعطاف پذيري، نشاط و توانايي خاصي از ضرباتي را كه زندگي بر ما تحميل مي كند، مي بخشد. اميدواري، پيوندي است ميان رفتارهاي مرتبط با هدف و باورهاي فرد براي رسيدن به اين اهداف.اميدواري از طريق تجارب موفقيت آميز زندگي افزايش مي يابد و به واسطه ي تجارب شكست تقليل مي يابد (يو، فرلنگ، فیلیکس، شارکی وتانیگوا، 2008) (You, Furlong, Felix, SHarke  & Tanigawa)
خوش‏بین‏ها، انتظارهای مثبتی مبنی بر این‏که همه‏چیز همان‏طور که آنان می‏خواهند از آب درخواهد آمد، دارند. افراد دارای امید بالا نیز این انتظارها را دارند با این تفاوت که آنان قادرند که افکار راهبردی را برای رسیدن به آن هدف‏ها ایجاد کنند. برخلاف کسانی‏که امید را برحسب عواطف توصیف کرده‏اند، عقیده‏ای نیز مطرح است که افکار افراد در مورد موفقیت یا نداشتن موفقیت در تعقیب هدف، عواطف آنان را به‏وجود می‏آورد. بنابراین، اگر شما احساس شادی می‏کنید، احتمال این‏ است که این عاطفه‏ی مثبت در نتیجه‏ی ادراکات شما در مورد تعقیب موفقیت‏آمیز یک هدف دلخواه به‏وجود آمده است. برعکس، اگر شما احساس غم می‏کنید، به احتمال، این احساس‏ بازتاب به بن‏بست رسیدن شما در تعقیب هدف می‏باشد. امید، به‏عنوان توانایی ادراک‏ شده برای تولید هدف‏هاي شفاف، مسیرهایی برای رسیدن به آن‏ اهداف (تفکر راهبردی) و انگیزه برای استفاده از آن راهبردها تعريف شده است.(انصاري و قائمي، 1386: 17-18) بنابراین، امید همان انگيزه و تفکر مبتنی بر تعقیب هدف می‏باشد....
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

اميددرماني(Hope Therapy) هم يعني حالت انگيزشي مثبت بر اساس حالت مشتق شده از نوعي تعامل و كنش موفقيت آميز كه مبتني است بر عامليت (انرژي دروني هدفمندسازي خود) و سپس مسيريابي و برنامه ريزي در راستاي نيل بدان اهداف و آمال ها. (Lloyd et al, 2009: 1029)
(A positive motivational state that is based on an interactively derived sense of successful (a) agency (goal directed energy) and (b) pathways (planning to meet goals))
 اسنایدر -بنیان گذار نظریه امید و درمان مبتنی بر آن- امید را به عنوان سازه اي شامل دو مفهوم این گونه تعریف می کند "توانایی طراحی گذرگاههایي(Pathways) به سوي اهداف مطلوب به رغم موانع موجود و کارگزار یا عامل(Agency) انگیزش لازم براي استفاده از این گذرگاهها". امیددرمانی از نظریه امید اشنایدر و اندیشه هاي برگرفته شده از درمان شناختی -رفتاري(Cognitive-Behavior Therapy)، درمان راه حل مدار(Solution-focused Therapy) و درمان داستانی یا روایتي(Narrative Therapy) مشتق می شود. (بيجاري و همكاران، 1388: 178 به نقل از اسنايدر و پترسون، 2008) و بر این هدف استوار است که به درمان جویان کمک کند تا اهداف را فرمول بندي کرده و گذرگاههاي متعددي براي رسیدن به آنها بسازند، خود را براي دنبال کردن اهداف برانگیزانند و موانع را به صورت چالش هایی براي غلبه از نو چارچوب بندي کنند.
به عبارت ساده تر، اميددرماني يك برنامه درماني است كه بر اساس نظريه اميد اسنايدر(C.R. Snyder hope theory) به منظور افزايش تفكر اميدوارانه و تقويت فعاليت هاي مربوط به پيگيري هدف طراحي شده است. در اين درمان، شركت كنندگان ابتدا با اصول نظريه اميد آشنا مي شوند و سپس به آنها آموزش داده مي شود كه چگونه اين اصول را در زندگي خود بكارگيرند. شركت كنندگان ياد مي گيرند كه چگونه اهداف مهم، قابل دستيابي و قابل اندازه گيري را تعيين كنند، گذرگاه هاي متعدد براي حركت به سمت اين اهداف تعيين كنند، منابع انگيزشي و تاثير متقابل هر مانع بر انگيزش را شناسايي كنند، پيشرفت به سمت هدف را بازنگري كنند، اهداف و گذرگاه ها را در صورت لزوم اصلاح كنند. اين مداخله به صورت گروهي اجرا مي شود زيرا در نظريه اسنايدر فرض بر اين است كه تفكر اميدوارانه منعكس كننده يك فرايند تبادلي است. (علاءالديني و همكاران، 1387: 69)
درين فرايند، تاكيد و تكيه اصلي بر خود فرد و تحريك و بكارگيري توانمندي هاي وي است. چنانكه كوري(2009) اشاره مي كند كه درمان گشتالتي توجه خاصي به فرد به عنوان يك كليت موجود مي بخشد كه داراي ظرفيت هاي بشري فراواني جهت رشد و شفا در فرايند نحوه برخورد خود با ديدگاه و جهانبيني اش است. (Corey, 2009: 198) يعني نحوه كنترل و عمل در قبال اضطراب(Anxiety) و ناراحتي هاي جسماني و رواني ناشي از آن، در ارتباط مستقيم با چگونگي ديدگاه فرد به اميد، درمان، اضطراب، دلهره و استرس است. اميد در صورتي مي تواند كارساز باشد كه فرد در چارچوب فلسفي و ديدگاهي اش حاضر به پذيرش تغيير و تاثير آن در ابعاد مختلف زندگي باشد كه به مرور اين مهم به وي قبولانده شود.
اميددرماني نشان داده كه مي تواند وسيله موثري براي مبارزه و فايق آمدن بر اختلالات خلقي ملايم(Mild mood disorders)، اضطراب، بي اشتياقي و كم رغبتي(lack of enthusiasm)، و عموماً حالت هاي ناشي از احساس ناتواني و بي تعلقي و پادرهوايي(Feeling unmoored) باشد. درک مفهوم امید از نظر کاربردی برای دست اندركاران اين فرايند ( فرد بيمار، پرستاران، اطرافيان و خانواده و...)‏ نيز ضروری است. به نظر می‏رسد حتي امید عامل مهمی در اثربخشی‏ اقدامات روانی و سازگاری با ناخوشیهای مزمن –نه فقط اختلالات ملايم- باشد. حتی‏ اخيراً امیددرماني به عنوان متغیر در رفع بهبودی سرطان موردنظر است. (Ryan, 2010) كه در ادامه به چند مورد از اهميت و كاربرد اميددرماني اشاره مختصر مي شود.
به جهت نظري، اهميت اميد در درمان هاي پزشكي، با دانسته هاي مربوط به تاثير دارو نماها شروع شد و به عنوان درمان هاي مكمل از جايگاه ويژه اي برخوردار است. اميد مانند دارونما داراي اثرات بيولوژيك است و مي تواند روي كنترل درد و ناتواني هاي جسماني بيماران تاثير مثبتي بگذارد. اميد و انتظار باعث فعال شدن مدارهاي مغزي و آزاد شدن آندورفين وانكفالين و در نتيجه موجب كاهش درد در بدن مي شود. در وضعيت ضعف جسماني و درد، درماندگي و نااميدي در انسان تشديد مي شود و در نتيجه آندورفين و انكفالين كمتر و كلوسيتوكنين بيشتري در بدن ما آزاد ميشود. بيشترين حجم تحقيقات اميددرماني در چند دهه اخير، به سليگمن پدر روان شناسي مثبت و اسنايدر تعلق دارد. از نظر آنان نااميدي، باعث بروز بيماري هاي جسماني و رواني مي شود. (ستوده و همكاران، 1389: 27-34)
بين اميدبخشي و ادراك همدلي مادر با كنترل قند خون نيز همبستگي معني داري وجود داشته است. درك نوجوانان از همدلي مادر در مواجهه با بيماري اشان، ارتباط مستقيمي با ميزان اميد آنان داشته است. (Lloyd et, 2009: 1029 ) به عبارت ديگر، در واقع امید نیروی زندگی پویا، چندبعدی و فرایند مداری است که به وسیله اطمینان(Confidence) ‏در عین حال همراه با تردید برای دستیابی به آینده خوب، تعریف می‏شود؛ با تأکید بر اینکه این آینده خوب برای فرد امیدوار، به‏طور واقعی‏ امکان‏پذیر بوده و مهم تلقی می‏گردد. امید، برای عمل و ارتباطات میان فردی کاربرد دارد. امیدواری، عمل منفرد نبوده‏ بلکه ترکیبی از احساسات و اعمالی است که با گذشت زمان‏ تغییر می‏کند.
بهادري نيز در كتاب مباني اميد و اميد درماني بر توصيف و تبيين علمي اميد و تاثير آن بر پيشگيري و درمان مشكلات جسمي و رواني  مانند اضطراب، افسردگي و... مي پردازد و با ذكر شواهد تاكيد مي كند كه اميد در همه دوره هاي زندگي و به ويژه در مواجهه با مشكلات و دشواري ها ، كارساز و موجب تاب آوري و خلاقيت مي شود. (بهادري، 1390: 12-16)
آلپورت معتقد بود که مهم‏ترین مسأله‏ی روان‏شناسی در زمینه‏ی بررسی شخصیت انسان، تبیین انگیزش و هدف است. چه نیروهایی آدمی را پیش می‏رانند، پس می‏کشانند یا به طریقی‏ اعمال وی را هدایت می‏کنند؟ او می‏گوید: «هدف‏ها و برنامه‏هایی‏ که برای آینده داریم، ما را به جلو می‏رانند و جنبه‏ی اصلی‏ شخصیت آدمی؛ مقاصد سنجیده و آگاه، یعنی امیدها و آرزوهای‏ اوست.این هدف‏ها انگیزه‏ی شخصیت سالم قرار می‏گیرند و بهترین راهنما برای فهم رفتار کنونی انسانند. داشتن هدف‏های درازمدت،کانون وجود آدمی را تشکیل می‏دهد و بشر را از حیوان، سالمند را از کودک و در بسیاری از موارد، شخصیت سالم را از شخصیت بیمار متمایز می‏سازد. ماهیت‏ ارادی شخصیت سالم یعنی تلاش برای آینده به کل شخصیت‏ آدمی یگانگی و یکپارچه‏گی می‏بخشد. (انصاري و قائمي، 1386: 17-18)
تحقيقات نشان داده كه اميددرماني يكي از راه هاي قدرتمند و اثربخش در مبارزه و غالب آمدن بر اضطراب و افسردگي است و افرادی که امید بالا دارند يا به مرور به دست مي آورند، نسبت به افرادی که امیدشان پایین است، دانش بیشتری در مورد موضوع‏های سلامتی، انواع و شدت استرس و... دارند و از خود مراقبت بهتری می‏کنند، به‏طور موثرتری با اين مشكل يا بیماری –در حالت حادّ آن- دست‏وپنجه نرم می‏کنند، از بیماری زودتر بهبود می‏یابند، دستورهای پزشکی را بهتر رعایت می‏کنند. به خود بيشتر مي رسند مثلاً وزن خود را کم و آن‏را حفظ می‏کنند. به‏طور مشابهی افرادی با امید بالا هستند، نسبت به افراد همتای خود که امیدشان پایین است، در سازگاری‏های روان‏شناختی بهتر عمل می‏کنند. برای مثال:آنان‏ خوشحال‏ترند، خشنودترند، کمتر افسرده هستند، اعتماد به‏نفس‏ بیشتری دارند و دارای توانایی، الهام یا انگیزش هستند و هدف‏ها و مشکلات زندگی را با کوشش دنبال می‏کنند. همچنین آنان‏ شبکه‏های خانوادگی و دوستیی دارند که در هنگام احتیاج برای‏ حمایت به آنان رجوع کنند و سرانجام، آنان داشتن معنی بیشتری‏ را در زندگی خود گزارش می‏دهند. بنابر اين اين روش به آساني مي تواند آموخته شود، بكار گرفته شود و توسعه يابد. (Cheavens & Grabmeier, 2008)
اضطراب و استرس يکي از مهم ترين علل اصلي ناتواني ارادي است که با سير مزمن و پيشرونده خود مي تواند کيفيت زندگي اشخاص را در ابعاد مختلف خود تحت تاثير قرار دهد. يافته ها و نتايج تحقيقات نشان  داده است كه  اميد درماني بيش  از درمان دارويي باعث بهبود کيفيت زندگي بيماران شده و اثرات درمان پس از سه ماه از پايان مداخله هنوز برقرار بوده است .مثلاً اميد درماني مي تواند در بهبود کيفيت زندگي بيماران مبتلا به فشارخون اساسي موثر باشد. (ستوده و همكاران، 1389: 27)
در تحقيق بررسي اثربخشي گروه درماني مبتني بر رويکرد اميد درماني بر افزايش اميد به زندگي زنان مبتلا به سرطان پستان (بيجاري و همكاران، 1388: 172) با توجه به ارتباط ميان اميد، افسردگي و اضطراب با سرطان، بررسي اثربخشي اين شيوه درمان بر کاهش اضطراب و افسردگي را نيز به عنوان هدف دوم در نظر گرفته شده است كه با روش نيمه آزمايشي (طرح گروه کنترل نابرابر) و نمونه گيري مبتني بر هدف يا در دسترس و بكارگيري آزمون هاي اميد اشنايدر و افسردگي بک به اين نتيجه اذعان شده كه گروه درماني مبتني بر رويکرد اميد درماني در مقايسه با گروه گواه به طور معناداري موجب افزايش اميد به زندگي و كاهش اضطراب و افسردگي زنان شده است.
البته در تحقيق علاءالديني و همكارانش با عنوان بررسي اثربخشي اميد درماني گروهي بر ميزان اميد و سلامت رواني كه يكي از زير مقياس هاي مطالعه اشان رابطه بين اميددرماني و اضطراب و بي خوابي و تغيير نشانه هاي جسماني بوده، رابطه معناداري بين اين دو در بين 30 نفر كه  به طور تصادفي در دو گروه آزمايش و کنترل قرار گرفته اند، مشاهده نشده است. (علاء الديني و همكاران، 1386: 67)
متعارفا روان درماني(Psychotherapy) بر روي مسائلي تمركز دارد كه منحصراً مرتبط است با بررسي نشانه هايي از بيماري سلامت روان(Symptoms of a mental health ailment ) مانند اضطراب، افسردگي(Depression)، شكست(Declaring success) و غيره اما در واقع غالب روان شناسان و مربيان حوزه علوم تربيتي اميد درماني را به خوبي با توجه به مراحل زير بكار مي برند:
اول- شناسايي اهداف(Identifying goals)
دوم- برنامه ريزي استراتژي ها(Planning the strategies)
سوم- برانگيختن و حفظ انگيزه(Sustaining the motivation)
خميره اصلي اميد درماني آن است كه به افراد كمك مي كند تا بتوانند با اتكا به توانمندي هاي خود به اهدافشان برسند. تحقيقات حاكي از آن است كه امید به‏طور معنی‏داری با توانایی‏های جسمی و فکری‏ طبیعی و مادرزادی افراد همبستگی ندارد. به‏همین نحو از مدرسه‏ی ابتدایی تا دانشگاه، افراد با امید بالا از همتاهای خود که‏ امیدشان پایین است، عملکرد بهتری نشان می‏دهند (Ryan, 2010)
در واقع، درمان، تدريس تمركز بر يك عامل نيست بلكه تاكيد بر كنترل عامل (بيماري زا) ست. تراپيست درين رويكرد اميددرماني، از مراجعانش مي خواهد كه ميزان اثربخشي انتخاب نوع استراتژي خود در قبال مثلا اضطراب را در مقايسه با نمونه هاي واقعي، ارزيابي كنند. چون مطابق با سرود واقعيت درمانيِ كوري(2009) كه مي گويد:«تنها كسي كه مي تواني كنترلش كني همانا خودت هستي» (Corey, 2009: 319) اين فرد است كه ميتواند خودكنترلي بهتري انجام دهد.
كيت وينگارتن (2010) نشان مي دهد كه در رشته هاي مختلف الهيات(Theology)، فلسفه(Philosophy)، پزشكي(medicine)، روانپزشكي(Psychiatry)، جامعه شناسي و انسان شناسي(Sociology and Anthropology) تعاريف فراواني براي اميد ذكر شده است.(Weingarten, 2010: 5) مشكل در نبود فرمول عملگرا براي القاي درمان اميد است.
اهداف اوليه و اصلي اميددرماني بازگرداندن مردم به زندگي بر اساس اصول همزيستي مسالمت آميز است. امید را به‏جای این‏که ذاتی بدانیم، می‏شود آموخت. در روش‏های روان‏درمانگران هرچه که باشد،این اعتقاد است که‏ بهبودی درمانجویان بازتابی است از این حقیقت که آنان‏ (درمانجویان)در طول درمان یاد گرفته‏اند که هدف‏های مناسبی‏ برای خود تعریف کنند، یاد گرفته‏اند به‏طریقی فکر کنند که بتوانند مسیرهایی برای رسیدن به اهداف مطلوب پیدا کنند و انگیزه برای‏ به‏کار بردن آن راهبردها را به‏دست آورده‏اند. به‏عبارت دیگر، امید یک فرایند مشترک و اساسی در تغییر روان‏درمانی می‏باشد. اين اميد ممكن است برقراري رابطه عاطفي فرد با خداي خود(Relationship with God )، خانواده(Family)، دوستان و ديگران(Friends and others) باشد و فرد بتواند در مقابل سد هولناك اضطراب دروني(Internal anxiety) خود ايستادگي كند و كم كم بر آن فايق آيد و از اثرات منفي و عواقب مضر آن بكاهد يا مصون بماند.(Kennedy, 2010)
 اضطراب از کلمه لاتین (Anxiets) که به معنای ناآرامی می باشد گرفته شده است. نگرانی هم گونه ای خیالیست و در هر سن عمل متفاوتی دارد، تکرار شدید نگرانی موجب اضطراب خواهد شد. اضطراب به معنای ناآرامی می باشد، و به حساسیتهای جسمانی و روانی که  در پاسخ به تهدید اعم از تهدید حقیقی یا خیالی به وسیله ارگانیزم ابراز و ایجاد می شود  اشاره می کند.اضطراب معمولا به عنوان احساس پراکنده و مبهم و نامطبوع ترس و تشویش تعریف می شود. شخص مضطرب خصوصاً در مورد خطرات ناشناخته، بسیار نگران است، علاوه بر آن فرد مضطرب ترکیبی از علائم زیر را نشان می دهد:
تپش قلب، تنگی نفس، بی اشتهایی، سستی، سرگیجه، تعریق، بی خوابی و لرزش، همه این علائم جسمانی،  با ترس و اضطراب همراه است. افراد دچار اضطراب از علل ترسشان آگاهی ندارند. شدت اضطراب ممکن است از احساس ملایم ناراحتی تا ترس از آشفتگی کامل تغییر کند و میزان اضطرابها بستگی به ارزیابی شخص از شدت تهدید دارد. ولی باید دانست که این تهدید غالبا از یک منشا ناخودآگاه سرچشمه می گیرد، و معمولا موقعیتهایی که احساس کفایت و امنیت و ارزش شخص را مورد تهدید قرار می دهد، شدیدترین اضطرابها را توصیه می کند. در  درمان اضطراب استفاده از  دارو درمانی،  رژیم درمانی، روان درمانی، خانواده درمانی، الگوسازی و موسیقی درمانی استفاده می شود و تا حد زیادی می توانند حالتهای اضطرابی را در فرد کاهش داده و یا به طور کلی برطرف سازند. همچنین در موارد حاد بستری کردن در بیمارستان توصیه می شود که هدف اصلی آن مراقبتهای پرستاری، بالا بردن اعتماد به نفس و بوجود آمدن نیروی تازه در بیمار است.
استرس نيز پاسخی غیر اختصاصی است که بدن در مقابل درخواست‏هایی که با آن مواجه می‏شود،از خود نشان می‏دهد. افراد در جوامع مختلف و در موقعیت‏های‏ متفاوت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و روانی در معرض عوامل استرس‏ زا قرار می‏گیرند،هرچند ممکن است این عوامل از فردی به فرد دیگر و از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد. به‏طور کلی،هر عاملی که تعادل و امنیت روانی فرد را تحت تأثیر قرار دهد و مستلزم تغییراتی در ارگانیسم‏ باشد،عامل استرس‏زا محسوب می‏شود. مديريت اين استرس و پاسخ‏های‏ افراد به این موقعیت‏ها نیز، برمبنای ویژگی‏های‏ شخصی و تجارب و موقعیت فرد، متفاوت است. عواملی مانند عدم احساس امنیت، مخاطرات شغلی‏ و حرفه‏ای، تغییرات شدید اجتماعی، فرهنگی و جز آن عوامل استرس‏زا محسوب می‏شوند وفرد باید به ماهیت منابع استرس، نیازهای شناختی‏ آن،و ویژگی‏های شخصی توجه داشته باشد (احمدي و محمدزاده، 1388: 47)
نحوه مديريت استرس و فشار(Stress management) در رويارويي با مشكلات و موقعيت هاي مختلف حائز اهميت است. آرتميوس و همكارانش از دانشگاه آتن به اين نتيجه رسيده اند كه نحوه مديريت فشار و اضطراب، ارتباط معني داري با خوداظهاري و خودكنترلي افراد، طي 8 هفته تحقيق دو نوبته آنان ، داشته است. (Artemios et al, 2012: 406) يعني هرچه فرد توانسته باشد اضطراب و فشارهايش را كنترل كند و از نحوه كنترل آنها سخن بگويد و در تعامل با مشاوران و پرستاران، بازخورد تشويقي بيشتري بگيرد، نسبت به بقيه واكنش هاي طبيعي استرس و اضطراب (مانند پرخاشگري، دلشوره و بي قراري، نشان دادن برخي علائم و تيك ها و...) بهتر و مناسب تر عمل كرده است چون اساساً هدف پرهيز از اضطراب نبوده است.
سلامت روانی كه اميدواري بخشي از آن است، توانایی فرد را در درک واقعیت‏ها، همان‏گونه که هست و پاسخ‏دادن به چالش‏های آن و در پیش‏گرفتن‏ تدابیر و شیوه‏های خردمندانه برای زندگی کردن،توصیف می‏کند. فرد برخوردار از سلامت روانی بر آن نیست که از فشارهای زندگی بپرهیزد بلکه می‏کوشد با واکنش‏های خود نسبت به این عوامل، آن‏ها را بشناسد بپذیرد و بر آنها چیره شود به‏طوری که امکان تداوم‏ زندگی وجود داشته باشد. (ولي زاده، 1388: 37-38)
نه تنها از بعد فردي بلكه روان شناسان اجتماعي نيز اعتقاد دارند اضطراب كه عاملي مخرب و نابودكننده است، از طريق يادگيري و الگوبرداري آموخته مي شود و مي تواند باعث كاهش رضايت از زندگي افراد باشد. تئوريهاي شناختي در زمينه اضطراب حاكي از آن هستند كه توجه انتخابي به تهديدها، اضطراب را شديدتر كرده و قضاوت در زمينه رويدادهاي فردي و اجتماعي را نيز به انحراف مي كشاند.(تايلر، بوميا و آمير، 2010) (Taylor ,Bomyea & Amir)
به نظر مي رسد اميد درماني به شيوه زير بتواند بر متغيرهاي استرس و اضطراب تاثيرگذار باشدكه همه ي انسان ها در هنگام استرس و اضطراب و گرفتاري ها به حمايت بخشي اطرافيان و دوستان خود نياز دارند تا احساس امنيت كنند. لذا هر چه اميدهي و حمايت اطرافيان بيشتر باشد اميدواري شان نيز در غلبه بر مشكلات مانند اضطراب و استرس نيز بيشتر است.
 بنابراين حمايت، دلگرمي و پشتگرمي، تأثير غير مستقيم يا تأثير ميانجي بر ميزان اميد افراد در مقابل اثرات منفي در شرايط استرس زا دارد و از آنها محافظت مي كند. (وان ليون، پوست، وان آسبک، وان درود،گروت و همكاران: 2010 ) (Van leeuwen, Post, Van Asbeck, Van Derwoude, Groot. et al) در واقع حمايت، يك كمك دوجانبه است كه موجب خلق تصور مثبت از خود، پذيرش خود، اميدواري، احساس عشق و رضايتمندي مي گردد و اضطراب را كاهش مي دهد و تمام اينها به فرد فرصت خودشكوفايي و رشد را مي دهد.
با توجه به شناخت و تعريف و تحديد اميد و اميددرماني و اهميت و نقش آن در درمان مشكلات و بيماري هاي ملايم تا شديد رواني، و همچنين تعريف استرس و اضطراب و برشماري عوامل استرس زا و نقش متغيرهاي جانبي بر مديريت و كنترل آن، نگارنده سعي دارد طي تحقيقي علمي به پاسخ اين سوالات نائل آيد كه آيا بين اميددرماني و مديريت استرس و اضطراب رابطه معني داري وجود دارد؟ و چگونه مي توان با بكارگيري اصول و روش اميددرماني، نقشي پيشگيرانه در كاهش استرس و اضطراب افراد در زمينه هاي مختلف زندگي (مانند شغلي، زناشويي و...) داشت؟
منابع
- احمدي، اژدر؛ محمدزاده، حسن (1388) منابع استرس در داوران حرفه اي فوتبال ايران، مجله المپيك، بهار، شماره 45، صص 47- 56
- بهادري، فرشاد (1390) مباني اميد و اميد درماني، تهران، نشر دانژه، چاپ اول
- بيجاري، هانيه؛ قنبري هاشم آبادي، بهرام علي؛ آقامحمديان شعرباف، حميدرضا (1388) بررسي اثر بخشي گروه درماني مبتني بر رويكرد اميد درماني بر افزايش ميزان اميد به زندگي زنان مبتلا به سرطان پستان، فصلنامه مطالعات تربيتي و روان شناسي، سال 10، شماره 1، صص 172- 184
-خرّم آبادي، يدالله ؛  پورهاجـري، زينب (1391) تاثير اميددرماني بر استرس و اضطراب، در http://searches.blogfa.com/post-281.aspx
- ستوده اصل، نعمت اله؛ نشاط دوست، حميدطاهر؛ كلانتري، مهرداد؛ طالبي، هوشنگ؛ خسروي، عليرضا (1389) مقايسه دو روش دارودرماني و اميددرماني بر ابعاد كيفيت زندگي يبماران، فصلنامه روان شناسي باليني، سال 2، شماره 1، پياپي 5، صص 27- 34
- علاالديني، زهره؛ كجباف، محمدباقر؛ مولوي، حسين (1387) بررسي اثربخشي اميد درماني گروهي بر ميزان اميد و سلامت رواني، فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختي، زمستان، سال 1، شماره 4، صص 67- 76
- ولي زاده، شاهرخ (1388) بهداشت روان و مهارت هاي مقابله با استرس، اضطراب و خشم، مجله اصلاح و تربيت، خرداد، شماره 85، صص 37- 42

- Artemios K. Artemiadis, Angeliki A. Vervainioti, Evangelos C. Alexopoulos, Antonis Rombos, Maria C. Anagnostouli,  Christina Darviri (2012). Stress Management and Multiple Sclerosis: A Randomized Controlled Trial,  Archives of Clinical Neuropsychology, Volume 27, issue 4: 406-416
- Corey, G. (2009). Theory and practice of counseling and psychotherapy (8th Ed.) Belmont, CA: Brooks/Cole-Thomson Learning.
- Cheavens, J. Grabmeier, J. (2008) Hope therapy, may fight depression, Ohio State University, 18 Aug, at Medical News Today
- Kennedy, Monica (2010). Personal Counseling Theory: Hope Therapy, Liberty University, in http://www.gather.com/viewArticle.action?articleId=281474978776077
- Lloyd, Sarah M, Cantell, Marja, Danie` le Pacaud, Crawford, Susan, Dewey, Deborah  (2009). Brief Report: Hope, Perceived Maternal Empathy, Medical Regimen Adherence, and Glycemic Control in Adolescents with Type 1 Diabetes, Journal of Pediatric Psychology 34(9) pp. 1025–1029
 - Ryan, Catherine (2010). Hope therapy will get us through tough times, (How hope therapy can help banish mild mood disorders and boost happiness), on http://odewire.com/50836/hope-therapy-will-get-us-through-tough-times.html
- Taylor, C. T., Bomyea, J., & Amir, N. (2010). Attentional bias away from positive social information mediates. The link between social anxiety and anxiety vulnerability to a social stressor. Journal of Anxiety Disorders, 24 (4): 403 – 408
- Weingarten, K. (2010). Reasonable Hope: Construct, Clinical Applications, and Supports. Family process, 49(1), 5-25. doi:10.1111/j.1545-5300.2010.01305.x
- Van Leeuwen, M.c., post, W.M., Van Asbeck, W.F., Vander Woude, H. V., Groot, S. Lindeman, E.(2010). Social support and Life satisfaction in spinal cord injury during and up to one year after inpatient rehabilitation. Journal of psychology, pp. 265-271. Vol 3
- You, S., Furlong, M. J. Felix, E., Sharkey, J. D., & Tanigawa, D. (2008). Relations among school connectedness, hope, life satisfaction, and bully victimization. Psychology in the schools, vol. 45 (5).