به اطلاع دانشجویان گرامی که دروس:

- روش تحقیق نظری

- روش تحقیق عملی

- آمار در علوم اجتماعی

- تکنیک های خاص تحقیق

را با من دارند می رسانم که از ۱۲/۷/۸۸ به بعد با توجه به شرح و دلایل زیر که بیان می شود، این دروس را تدریس نمی کنم و رابطه ی همکاری علمی خود با دانشگاه پیام نور بوکان را به پایان می رسانم.

شرح ماجرا (بشنوید، بیاموزید، قضاوت کنید، عمل کنید)

من به سه دلیل اصلی تصمیم  اقدام به تدریس در دانشگاه پیام نور را گرفتم و اجرا نمودم:

اول- کسب تجربه ی بیشتر و تعامل با دانشجویان

دوم- تلاش درجهت آگاه نمودن دانشجویان به این که بعضی ها به اسم استاد تاکنون چه خیانت ها و کم کاری هایی کرده اند و دانشجویان چون اطلاعات کافی نداشته اند قادر به تشخیص نبوده اند

سوم- داشتن سابقه ی تدریس آکادمیک و یافتن همکاران و دوستان و محافل علمی

دکتر خسروی از پیشنهاد تدریس من با کمال احترام و تواضع علمی استقبال نمودند. با توجه به این که خودم مشغول درس و تدریس در جاهای دیگر نیز بودم و تمام روزهای هفته، وقتم پر بود و استاد آمار نیز در گروه علوم اجتماعی نبود، تصمیم گرفتم این دو درس آمار مقدماتی و آمار در علوم را در نصف روز تدریس کنم. به احتمال قوی، ترم مفیدی بود و گذشت.  دکتر خسروی با من تماس گرفتند و فرمودند که این ترم باید دروس  آمار مقدماتی،آمار در علوم، روش تحقیق نظری و عملی و تکنیک های خاص تحقیق را تدریس کنید و با توجه به ذیق وقتم برای روز شنبه از من قول گرفتند. به ایشان قول دادم و تدریس دو جای دیگر را از برنامه ام لغو کردم.

قبل از شروع ترم، به دفتر دکتر خسروی رفته و ضمن عرض ادب و تازه کردن دیدار، از تثبیت برنامه و اطمینان اینکه دقیقاْ و فقط روز شنبه باشد جویا شدم که ایشان فرمودند تا حالا می بایست برنامه نویسان که جناب آقای عبدی(دوست گرامی و گرانقدر) و فردی از علوم تربیتی (آقای محبوبی نامی! دانشجوی دکترای علوم بی تربیتی ) بودند، با شما تماس گرفته باشند. اظهار بی اطلاعی نمودم. آقای دکتر خسروی، شخصاً به محبوبی نامی! زنگ زدند و گویا پشت تلفن می گفت که زنگ زده که وقتی آقای دکتر خسروی فرمودند خود آقای دکتر شیخی اینجا تشریف دارند به نوعی به بیراهه و جاده خاکی زد و گفت روز شنبه و دروس آمار و روش تحقیق. از دکتر در مورد حقوق و مزایای ترم قبل – حدود هفت ماه گذشته بود- پرسیدم که با خنده و تعجب آقای دکتر روبرو شدم که چطور تا حالا جویا نشده ام.

هفته ی اول تدریس، برنامه مشخص و ثابت نشده بود، هنوز برخی انتخاب واحدها انجام نگرفته بود، دانشجویان تک و توکی سر کلاس ها حاضر می شدند.

هفته دوم اطلاع پیدا کردم که آمار مقدماتی از برنامه ی من حذف شده. جویا شدم. جناب باپیری گفتند که آقای محبوبی نامی! آن را تدریس می کند. تعجب کردم. به چهار دلیل:

اول- می گفتند این آقای محبوبی نام! شبه استاد گروه علوم تربیتی است، چطور آسمان و ریسمان را پاره کرده و مجنون وار به نرمی گوشت یکی از دروس رشته علوم اجتماعی گاز زده و آن را برداشته است!!

دوم- تا آن جایی که این جانب مطلع باشم و به ضرس قاطع عرض می کنم ایشان قادر به تشخیص تفاوت میان کاربرد کی دو و تصحیح یتس نیستند و P(پی) را از ρ (رو) تشخیص نمی دهند چطور آمار را تدریس می کنند؟

سوم- اگر قصد تدریس این درس را داشتند چرا با من و دکتر خسروی هماهنگ نکرده اند.

چهار- دکتر خسروی از من قول تدریس این دروس را گرفته بود چطور این کارمند جزء دانشگاه از دستور رئیس با وقاحت تمام سرپیچی می کند و گوشت و علف علوم اجتماعی را خوشمزه می بیند؟!

به دکتر خسروی زنگ زدم. ایشان اظهار بی اطلاعی از تدریس آمار توسط محبوبی نامی! را کردند. با آقای عبدی تماس گرفته و بالاخره ماه پیشونی از پشت ابر بیرون آمد و معلوم شد که آقای محبوبی نامی! دروس رشته ی علوم تربیتی را بین همکاران خود از شدت دلسوزی و انسان دوستی تقسیم نموده و برای خودش ساعات موظفی کم آورده! ناچار به کاهدان علوم اجتماعی زده و اندکی سیم و زر آمار به ناگاه و به قول بازپرداخت سود سرخرمن ترم بعد، برداشته است.

انسان فهمیده و متعهد به اخلاق و متصف به صفات انسان منشانه، وقتی به مدارج علمی بالاتری نائل می شود، لاجرم باید افتاده تر و پربارتر و فهمیده تر شود. به ویژه در علوم تربیتی!! – بزنیم به تخته- که ناگهان این مورد در بوکان بعکس درمی آید و پدیده ی نادر خسوف علمی محبوبی نامی! مثل گل غنچه ای ناز و لطیف می شکفد. عمرش چون گل مباد.

به آقای دکتر خسروی و آقای عبدی – که به تازگی کتاب ارزشمند حوزه های جامعه شناسی اش چاپ شده و تبریک عرض می کنم- تماس گرفتم و گفتم: این کار توهین به دانشگاه، رئیس دانشگاه، گروه علوم اجتماعی، دانشجویان علوم اجتماعی و به ویژه دانشجویان آمار، من و خود آن شیخ اشراق محبوبی نام! است.

یا هر چهار درس- آمار مقدماتی و آمار در علوم، روش تحقیق عملی و نظری- را صحیح و سالم بدون کم شدن مویی از سر نازنینشان به من تحویل می دهید یا هر چهار درس را کنار گذاشته تا بلکه چاه عمیق طمع محبوبی نامی! با این چهار ریگ اندگی پر شود و چون مطمئنم توانایی ندارد خودش تدریس کند لذا جلوی آشنایان هم کاسه اش می اندازد و بالاخره تا آشنایانش بعداز  غرولند و دندان کروچه به تنیجه می رسند ترم تمام شده و دانشجوی از همه جا بی خبر به صورت تصادفی رد و قبول می شوند. چیزی یاد نگرفته اند، پولی هم پرداخت کرده اند، نمره هم نمی آورند، تازه بیچاره ها حق اعتراض و صحبت و گفتمان و پرس و جو هم ندارند که در غیر این صورت اگر حرفی بزنند به شبه استاد بی احترامی می شود و حاشا از بادی که بوزد و ذره ای گرد و خاک گورستان کنار دانشگاه را بر کت و شلوار نیم اتوی شبه استاد بیندازد. دور شو ای باد بد!

با خود اندیشیدم که این محبوبی نام انگار کمر به بدنام کردن دکتر خسروی یا اطرافیان وی و کارشکنی هایی در امورات جاری و ساری دانشگاه دارند که گویا آتشان زیر خاکسترند! – وه ی له و ژیله مویه!-

اما از طنز گذشته، چند کلام جدی با دانشجویان عزیز دارم

اول- اگر خود را دانشجو می دانید، واقعاً سعی کنید با علاقه به کلاس بیایید و وقتی از کلاس خارج شدید احساس رضایت از خودتان حداقل داشته باشید.

دوم- در انجمن های علمی دانشگاه، سمینارها، همایش ها و امور فرهنگی و کتابخانه ای فعال باشید. مثل مترسک های بزک دوزک کرده که قلاب خودکارتان را به باتلاق علم شبه استادهایی چون محبوبی نامی! استاد آمار در علوم فوق تخصصی، انداخته و بجای ماهی، کرم می گیرید نباشید.

سوم- خودتان و دانشگاه و بعضی اساتید مجرب و باارزش را کم حساب نکنید و با انگیزه و اراده و شجاعت، سراغ دروس و تحقیقات و ... بروید.

بالاخره، گویا دکتر خسروی زحمت کشیدند و با وجودتمام مشکلات بزرگتری که از این گره کوچک داشتند، به محبوبی نامی زنگ می زند و جریان را توضیح می دهند. او هم ضمن استفراغ تعارفاتی عامیانه که اگر دکتر خسروی دستور فرمایند من آمار مقدماتی را کنار می گذارم و شرمنده به زیر دامان گروه خودم می خزم، اقدام به ادامه تدریس می نماید. دکتر خسروی هم با مناعت طبع و اخلاق والای استادی با ایشان برخورد می کند و تذکر می دهد که از ترم بعد بچه ی عاقلی باشد و از خانه فرار نکند که پارک ها شبها امن نیستند.

جریان را به من اطلاع دادند و فرمودند که این ترم، شما اجازه دهید او تدریس کند و من تذکر داده ام. به احترام دکتر خسروی، سکوت اختیار کردم و گفتم از طریق دوست گرامی – آقای عبدی- اطلاع می دهم.

با توجه به بافت شخصیتی خودم، این گاز محبوبی نامی! را ناجوانمردانه و از پشت می دانم و در عالم استادی و دکتری و سطح تحصیلات تکمیلی هضم کردنی نبود، راه را برای 3 اف ایشان باز گذاشتم.

با تمام ارادتی که خدمت دکتر خسروی و آقای عبدی در دل خود دارم به آنها هم تذکر می دهم که اگر علم جامعه شناسی با چنین افراد بی شرمی برخورد نکند مطمئناً از ارزش این رشته، دانشجویان این درس و رشته کاسته می شود. امروز روی رانمان نشسته اند فردا سوار کولمان هم می شوند.

به محبوبی نام هم بگذارید تذکری بدهم: عمل زشت و شنیع و کار بد هم به مانند عمل نیک و کار خوب ماندگار است. اما از بدی شر می زاید و از خوبی یادگار. از من به تو نصیحت دو واحد روش تحقیق بخوان و سپس روش زندگی ات را بازنگری کن. داده هایی از اعمالت به spss وارد کن و با آمار توصیفی چند نمودار بکش ببین چقدر با منحنی نرمال متفاوتی! خودم همبستگی را می گیرم و اثبات می شود که بین متغیر مستقل ادامه تحصیل و متغیر وابسته ی شعور اجتماعی، رابطه معکوس است و آزمون معنی داری شخصیت، عددی بیش از 5/ را نشان می دهد.

بدرود

لطفاْ نظرات را هم بخوانید و نظر هم بگذارید