به ران تی به ردان
زمان جفت گیری گوسفندان در میان ایلات عشایر کرد، بنا به قتضایی موقعیت جغرافیایی و شدت و ضعف سرما ، زود بیرون رفتن از قشلاق و غیره با هم تفاوت دارد . بعضی ها در اول نیمه ی دوم تابستان و بعضی دیر تر آن را شروع کرده و حدود سه ماه و اندی و یا کمتر آمیزش و جفت گیری را ادامه می دهند وسپس آن ها را از هم جدا کرده و تا مدتی به دور از هم مشغول چرا می باشند .( بایزیدی، 1369 : 145) 1-2- غذاهای مخصوص و رنگ کردن قوچ وگوسفندان : موقعی که تابستان نصف می شود کردها عادت دارند که کلوچه های چرب و نرم (که لانه ، کولیره )را آماده کنند و به میان گله و رمه ی گوسفندان بروند. گوسفند وقوچ های نر را آراسته و هفت قلم کرده و با خود به محل از پیش تعیین شده می برند سپس کلوچه ها را تقسیم کرده و بخوردن و شادی می پردازند ، آن گاه قوچ ها را به میان رمه گوسفندان خویش می اندازند. به محض اینکه صد روز تمام از باهم بودن قوچ و گوسفندها گذشت دوباره کلوچه و غذا آماده کرده و به شادی و خوشی ( برای سلامتی و جفت گیری گوسفندهای خویش می پردازند). ( بایزیدی، 1369 : 144 ) 2- شعری در خصوص آداب و رسوم و جوانب مراسم « به ران تی به ردان» به ران تیˇ به ردان (1) گه لاویژ که وت و کوˇرˇی کیژ ، به پوˇرˇ،ئاژوˇنه مه رˇبیریˇ (2) پیشه نگ و پیش قه تاریانن ، شه م و زین ، کالی و میریˇ (3) به په نجه ی پرˇ خه نه ، به ستیان شه ده و ده سمالی به ر خه نجه ر (4) له ئه ستوˇی شه کبه ران و خه رتبه ران و کور ده گه ل نیری (5) سه رو مل ، شان و پشت ره نگان ، به گلˇ، ره نگی، ده کویستانیˇ (6) درانه به ر، به ره و حه وشه،ده گه ل کیژانی هاویریˇ (7) به ران به ر بوونه نیو میگه ل ، کور و کیژ، به زم و گوˇوه نده (8) شوانیش تیده توورینیˇ ، گه ری مه یوه به بلویریˇ (9) له خرمه ی به ر موورو، بازن، له ره ی لیموˇ،له به رزی دار (10) له مرقه و ، کارˇو، کورˇی مه رˇ،وونه هاژاوی هه لدیری (11) شه می ˇ،سه ر هوˇزی بیریانه ، به بالوˇره ، ئه هوˇی شوانه (12) مه رˇی رˇه ش هات به ره و پیرن، چوˇغه و رانک خه لات دیری (13) شوان فیکه ی سمیلی دیˇ،که په نکی خسته لاشانی (14) به شمشالˇ و به چاوانی سوپاس شه م، زین ، که لیˇ میریˇ (15) به حاسته م، په نجه ده نگیوی ده له نگی توˇزی دیته خوار (16) زه وی سالمان پرˇی پیته ، خه لاتی شوانه ناژمیریˇ 2-1- شرح و تفسیر کلمات شعر و اصطلاحات مخصوص این مراسم گه لاویژ : «ستاره ای است روشن و نور افشان که چهل و پنجم فصل تابستان در معیت جوزا یعنی ستاره ی ترازو طلوع می کند.و مجموعه ای از ستاره های درخشان و کوچکی است به نام «کوˇ»یعنی جمع و گروه که در فارسی به نام پروین معرف است .»چنان که خواجه شیراز می گوید : آسمان کو،مفروش این عظمت کاندر عشق خرمنی مه به جوی خوشه پروین به دو جوی اکثرا اسم «کو»در دنباله ی نام ترازو آورده شده و می گویند ترازو و کو(جوزا وپروین) گلاویژ که وتن :یا «ئه نکوتن ، عبارت است برخورد و تلاقی وقت طلوع ستاره ی نام برده با جوزا که در نصف تابستان و آخرین روزهای گرم هر سال رخ داده و بعد از آن شدت گرما کاسته شده .و هوا رو به خنکی می گراید و این وضع در اصطلاح فلکی به نام «انقلاب صیفی» یعنی دگرگونی هوای تابستانی معروف است . » (مردوخ، 1368: واژه ی گه لاویژ) کوˇرˇ : گروه/ کیژ: دختر/ پوˇر: جمع / ئاژوان یا ئاژوˇتن: رفتن و سوق دادن / مه ر: گوسفند / بیر: جای دوشیدن گوسفندان / مه ر بیری: محل دوشیدن /پیشه نگ و پیش قه تار : طلیعه و جلودار / په نجه ی پر خه نه: دستها و انگشتان حنا بسته /به ستیان : بستند/ شه ده : یک نوع حریر درست شده است که مردان رنگ مشکی و زنان رنگ قرمز و قهوه ای و رنگارنگ ان را دور سر خود می پیچند.( ر.ک به عکس شماره 1)/ ئه ستو: گردن / شه کبه ران: خرت یک ساله/ به ران: خرت دو ساله و بالاتر/ کوور: بز نر بیش از دو سال/ ده گه ل : باهم/نیری : تگه ی سه ساله و بالاتر/ سه رو مل: سرو گردن/ ره نگان: رنگ شدند/ گل ره نگ: خاک رنگی، یک نوع خاک است که به جای رنگ های شیمیایی امروزی برای رنگ کردن سر و پشت و گردن قوچ و گوسفندها از آن استفاده می شد که از کوهستانهای ییلاق به ویژه ماینبلاق شاهیندژ آورده می شد/ درانه به ر: به جلو انداخته شدند/ به ره و حه وشه: رو به جای جمع شدن در حیاط و جای جمع شدن گوسفندان/ هاویر یا هاویر کردن: جدا کردن گوسفندان و بره از هم یا گوسفندان دوشیده شده از نادوشیده ها/ به ربونه: به میان رفتن و افتادن/ نیو: میان ،وسط/ کور و کیژ : پسر و دختر / گووه ند: شادی و رقص و پایکوبی / شوان : چوپان / تی توراندن : دمیدن در نی / گه ر یا که ر: دور ، دوره/ مه ییو: بسته شده و بی حرکت و منظم/ بلویر: نی( ر.ک به عکس شماره 3) / خرمه : صدا / به رموور: گردنبند/ بازن یا بازنه: النگو / له ره: لرزش / لیمو: لیمو ( کنایه از سینه ی دختران دم بخت) / به رز:بلند/ دار : درخت ( کنایه از قد بلند و کشیده ی آنهاست)/ مرقه و کار و کور: صداهای مختلف گوسفندان/ وونه: گم شده/ هاژه : صدای مخصوص آب پرفشار وبا قدرت / هه لدیر: پرتگاه ،بلندی آبشار/ سه ر هوز: رهبر/ بیری : زنان و دخترانی که گوسفندان را می دوشند./ بالوزه: صدای مخصوص دختران که با زدن نوک انگشتان به گردن یا حلقوم ایجاد می کنند و در موقع مقابله ، با تفاخر همراه با کلمات موزون با پسران جهت شکست دادن آنها انجام می گیرد./ ئه هوی: ای ، های/ مه ری ره ش: گوسفندسیاه که درین مواقع مخصوص به فال نیک گرفته می شود./ هات:آمد و شانس و اقبال نیک/ به ره و پیر: به استقبال / چوغه و رانک : لباس مخصوص کردی که از پشم بز به ویژه «مه ره ز» که یک نوع مرغوب آن است به دست زنان و به وسیله ی دوک دستی رسته شده و اکثراً به صورت سِت دوخته می شود./ خه لات: جایزه ، هدیه و خلعت/ دیری: می ارزد ، ارزش دارد/ به حاسته م : آهسته / په نجه : سر انگشتان،پنجه/ ده : به جای «می» در فارسی و پیشوند/ئه نگاوتن : زدن و در اصطلاح نی زنان به معنی حرکت سر انگشتان و تغییر لحن می باشد./ له نگین: لنگان، شل و ول و نرم رفتن – این حالت را به خود می گیرند- که تا اندازه ای با تکبر و لوندی همراه است./ توزی: کمکی / توز: گرد و خاک / هاتنه خوار: پایین آمدن / زه و: زاد و ولد/ سالمان: امسالمان/ پر: خیلی ، پر/ پیت: خیر و برکت / ناژمیری : قابل شمارش نیست./ فی که ی سمیلی دی: صدای سبیلش می آید= کنایه از حرکت و پیچ وتاب دادن سبیل به عنوان ابراز خوشحالی است./ که په نک : پالتوی تمام قدی که از پشم گوسفند ساخته می شود و اغلب چوپان به جای کیسه خواب و عامل حفاظت از سرما استفاده می کند./ لاشان : طرف شانه، یه وری/ شمشال : نی / چاوان : چشم ها/ سوپاس: سپاس وتشکر و قدردانی. ( بایزیدی، 1369 : 146 ) 2-2- توضیح برخی آداب و رسوم و روابط مردمی این مراسم ( با در نظر گرفتن شعر): « موقعی که ستاره ی گلاویژ طلوع می کند دسته ی پسران و دختران به طور گروهی وارد محل تجمع گوسفندها میشوند در حالی که شمی ، زین و کالی پیشاپیش همه در حرکت اند با دست های حنایی خود ، «شه ده »ی سر و دستمال مخصوص به خنجر را در گردن «خرت» و «به ران» بسته اند تا چوپان از آن ها استفاده کند . «به ران» ها و «ته گه» هایی که سرو گردنشان رنگ و هفت قلمی شده است با دختران و زنان روی به محل مخصوص آمیزش گوسفندان جهت جفت گیری سوق داده می شوند.از یک طرف گوسفندان به داخل هم ریخته و در طرف دیگر دختران وپسران با هم مشغول رقص وپایی کوبی میشوند.بچه ها نیز مشغول به آب بازی می شوند.چوبا ن ها بازدن نی پایی کوبی و شادی جوانان را منظم کرده به طوری که با این همه جست و خیزی که از خود نشان می دهند که گویی از حرکت باز ایستاده اند و از صدای گردنبند و النگو و زینت آلات دختران همگام با به لرزه در آمدن لیموی درختان قد و بالای آنان و همچنین صدای مخصوص گوسفندان صدای آبشار محل تحت الشعاع قرار گرفته و گویا آبشاری وجود ندارد . شمی که سرکرده و رهبر گروه دختران است با آهنگ ولوره ازدور به چوپان مژده میدهد و می گوید گوسفند سیاه از گله سوا شده و به استقبال ما آمده است . ( موقعی که خرت و قوچ ها به محل تجمع گوسفندان نزدیک می شوند گوسفند یا گوسفندانی با مشاهده کردن آنها از جمع خارج شده و به سوی آنان می آید گویی که به پیشواز آمده است تا اگر گوسفند استقبال کننده سیاه باشد گویند زاد و ولد امسال خوب خواهد بود ولی اگر سفید باشد بد شگون و بدیمن تعبیر شده و گفته می شود بره امسال کم و جفت گیری هم چندان پر بار نخواهد بود) لذا ارزش دادن یک دست چوغه و رانک را به عنوان خلعت پیدا کرده و گذشته از این خلعت های دیگر هم از بس که زیاد خواهد بود قابل شمارش نخواهد بود . چوپان هم با شنیدن این مژده با تبختر و نکبر مخصوصی انگشت را از روی نی بلند کرده( ر.ک به عکس شماره 2 ) و آهنگ را تغییر داده و از محل ایستادن قبلی خود کمی پایین آمده و با لحن و آهنگ نی و حرکت ویژه چشمان خود اعلام می دارد : زاد و ولد جفتگیری امسال ما خیلی پر برکت و خوب خواهد بود و به حدی خلعت من زیاد می شود که نمیتوانم آنر ا شمارش کنم . واز شادی کپنک( ر.ک به عکس شماره 4) خود را یک طرفه کرده و روی یکی ازشانه هایش انداخته و از دخترانی که برایش خلعت آورده اند تشکرو قدر دانی به عمل می آورد .» ( بایزیدی، 1369 :147 ) 3- به ران تی به ردان به نقل از الاکراد باستیل نیکیتین : «دختران جوان روسری و لچک های ابریشمین و الوان خود رااز سر برداشته و به گردن قوچ و یا گوسفندانی که از همه بیشتر دوستشان دارند می اندازند آنگاه پسران جوان هم به عنوان نشان علاقه به دختر موردنظر روسری را از گردن گوسفند باز کرده و بدین عمل وانمود می کند که می خواهد با دختر صاحب روسری پیوند زناشویی ببندد .» «مادران و پدران هم مترصدند تا ببینند کدام پسر روسری دختر ایشان را برداشته ، زیرا خود می دانند که جوانان دختر و پسر در تابستان چه در قشلاق و چه در ییلاق قول و قرارهایی با هم داشته اند.پس از برداشتن روسری اگر مانعی وجود نداشته باشد نامزدی رسمیت یافته و بعداً مراسم عروسی به طور خاصی برگزار می شود. پس از پایان یافتن به ران تی به ردان ، چوپانان طلب خود را کلاً به صورت نقدی و یا نقدو جنس از ارباب دریافت کرده که این موضوع را به کردی «شرط په رین»یعنی به پایان رسیدن مدت قول و قرار می نامند.» .( نیکیتین ،1369 : 92) نقطه ی اعتدال ربیعی و حریفی و انقلابات صیفی و شتوی : ( نقطه ی اعتدال ربیعی ) یعنی اول برج حمل زیرا خورشید در موقع بهار به این نقطه برسد روز معتدل و با شب برابر می شود.( نقطه ی اعتدال حریفی ) یعنی اول برج میزان ، چون وقتی در فصل پاییز خورشید به این نقطه برسد شب و روز باهم برابر می شوند.نقطه ی انقلاب صیفی یعنی اول برج سرطان ، زیرا به محض اینکه خورشید در تابستان به این نقطه رسید دراز شدن روزها به پایان می رسد وکاهش آن آغاز می شود.نقطه ی انقلاب شتوی : یعنی اول برج جدی زیرا وقتی که خورشید به این نقطه برسد کوتاه شدن روز به پایان می رسد و افزایش آن شروع می شود.عرض البلاد هر شهر فاصله ی آن از خط استوا ، است – طول البلد هم عبارت است از فاصله ی هر شهری از مشرق یا مغرب. کردان هرچند دارای خود این همه گوسفند و بز هستند ولی برای خود مخصوصا گوسفندی را سر نمی برند مگر اینکه مهمانی محترم برایشان بیاید و یا این که خود گوسفند مریض شود ویا خودشان از بی گوشتی بمیرند گوسفندی را برای خود سر نمی برند.( شاید به خاطر از دست ندادن یکی از منابع مهم درآمد سالانه باشد). منابع : - بایزیدی ، محمود افندی ( 1369 ،1268) : آداب و رسوم کردان، ترجمه ی عزیز محمد پور داشبندی، نشر میعاد. - مردوخ ، محمد ( 1368): فرهنگ مردوخ - نیکیتین ، باستیل (1369) : الاکراد ، کنسول وقت دولت روسیه تزاری در ارومیه ودر عین حال عضو برجسته ی کمیته ی آسیایی و جامعه شناسی پاریس و موسسه ی جهانی دانش و علم نژادشناسی.