بازنمایی نسلی در فرهنگ کورد و آذری آذربایجان غربی

غفور شیخی

منظور از نسل، مبنای بیولوژیکی آن نیست بلکه یک آفرینش اجتماعی بر مبنای دوره ی زندگی و اشتراک جایگاه افراد در تاریخ اجتماعی – در اینجا استان آذربایجان غربی- و با ارجاع به وضعیت فرهنگی ویژه ای که توسط گروه سِنّی خاصی تجربه می شود، مدنظر است.

اولویت های ارزشی از سمت مسائل و دلبستگی های انقلابی به سوی رفاه کیفیت زندگی گرایش یافته است و این ارزش های نسل پیشین و گرایش های نسل جدید به صورت آشکار یا پنهان، جزئی یا کلی، ناب یا ناقص نفوذ داشته است. بنابراین فرهنگ و جهان بینی این استان با جایگزین شدن نسل های جوان تر و پسین به جای نسل های بزرگ تر و پیشین، در حال دگرگون شدن است. نسل بعدی غیرآذری ها خواهان سهیم شدن بیشتر در ترکیب قدرت استان است و همین مطالبه ها در چند بُعد، زمینه ی ظهور پان تورکیسم در رویارویی با به هم ریختگی فرهنگی نسل معاصر و حفظ جایگاه و هژمونی مسلط را در پی دارد.

آموزش فرهنگی در «وجه ذهنی قدرت» با ترویج انگاره های ذهنی همخوان با نظام فارسی و در «وجه عینی قدرت» با نمایش کلیشه هایی که از منظر نسلی متولیان فرهنگی و به ویژه رسانه ی استانی، تصمیم نهایی را می گیرند به بازتولید شکاف فرهنگی و نابرابری آموزشی دامن می زنند.

این نوشتار، نگاه عامِ نشانه شناسیِ انتقادی با پیروی از «محوریت همنشینی» برابر اصول دلالت های مرتبه ی اول و «محوریت جانشینی» برابر اصول دلالت های مرتبه ی دوم بر قضیه ی بازنمایی نسلی در استان آذربایجان غربی (فرهنگ کورد و آذری) دارد و معتقد است که با مطالعه بر چند بخش برجسته ی فرهنگ (رسانه ای، نوشتاری و دیداری) می توان به فهم بخشی از روابط اجتماعی و ارزش های فرهنگی جامعه ی معاصر استان آذربایجان غربی آگاهی یافت. الگوهای تصمیم گیری، تقسیم کار، منصب های مدیریتی، میزان مشارکت مردم، حضور نخبگان، تولیدات صدا و سیمای مرکز استان و غیره به ما در فهم مسائل عمیق فرهنگی و سیاسی و مناسبات قدرت در این استان کمک شایانی می کند.

نسل ها در تغییر و تحولات فرهنگی همواره بستر و رکن اصلی در تحلیل ها به شمار می آیند چرا که در واکاوی و خوانش لایه های پنهان قدرت مسلط آذری ها در سطح استان و بازکاوی دلالت های نابرابری فرهنگی، سیاسی، اداری و اقتصادی با سایر هم استانی ها، این کلیشه های حفظ و انتقال قدرت و تسلط آشکار و هویدا می شوند.

این سببها نسل بر نسلست لیک ... دیده‌ای باید منور نیک نیک (مولانا)

به عنوان مثال نقش نسل انقلاب آذری ها در ترکیب فرهنگ استانی به چه میزان بود و این جزئیات ترکیب در نسل دهه ی هشتاد چگونه است؟ به همین منوال برای غیرآذری ها هم می توان چنین پرسش هایی را مطرح نمود.

اگر سابقاً عبور اعتباری نسلی به نسل دیگر روی می داد اکنون شاهد عبور حقیقی خواهیم بودکه تغییرات اجتماعی سریع السیر آن موجب می شود تا تفاوت های طبیعی فرهنگی طی هر نسل به فاصله ی زیاد در نگرش ها و روش ها و ارزش ها و حتی مسئله ی تساهل و مدارای اجتماعی بیانجامد به طوری که این تغییرات اجتماعی دامنه دار می تواند نسل نویی متفاوت از نظر نیازها، اولویت برنامه ها، تنوع انتظارات و... به وجود آورد.

استان آذربایجان غربی در چند دهه ی اخیر اغلب تغییرات نسل ساز مانند انقلاب، جنگ، درگیری منطقه ای، اختلافات مذهبی و قومی و سپس تساهل و مدارا و ارتباطات خویشاوندی، تحریم، نوسازی، رکود، اصلاحات و غیره را تجربه کرده است و همین بسیاری از روابط اجتماعی و دیدگاه نسلی را منعکس و قابل تغییر می نماید و این نشانه ها را باید شناخت و تحلیل نمود. درون این نشانه ها، سخن های نهفته و رمزهای کلیدی بسیاری وجود داردکه برای نسل بعد به مرور تبدیل به یک اساسنامه و روش می گردد. به عنوان مثال نسل کنونی استان بلحاظ فرهنگی در حال پرورش و انتقال ارزش های مربوط به مطالبه گری و در اختیار گرفتن اهرم های اعمال قدرت و نفوذ است که اگر بر مبنای انسجام و وحدت و قانون قرار نگیرد و از گزند تحریک بارش رسانه های بیرون محافظت نشود، شکاف نسلی به سهولت بازنمایی می شود و عامل اصلی و اساسی در این معادله، سلطه ی اقتصادی است.

پاسخ به سوالات ذیل بخشی از قضیه ی فوق را روشن تر می نماید که:

-عملکرد رسانه ی مرکز استان در جهت حفظ وضع موجود اجتماعی و تقویت ارزش های فرهنگ سنّتی با غلبه ی فرهنگ و زبان آذری است یا مِتد نوخواهی با نگرش عدالت گرایانه و تاکتیک ترکیبی دارد؟

-چینش مدیریت های کل، بر اساس ضوابط و غایت انسجام ملی و توسعه ی پایدار کشوری است یا اولویت قومی و زبانی و فرهنگی در انتصابات ملاک و معیار قرار می گیرد؟

-آیا کوردهای استان با وجود پتانسیل های مختلف همچنان به این وضعیت توزیع قدرت تمایل و رغبت نشان می دهند یا در پی تغییر ترکیب از این نسلِ در حال گذار به نسل بعد است و خواهد بود؟ و از فرصت های فرهنگ (در بعد رسانه ای، نوشتاری، دیداری و ...) در میان گروه ها، خانواده، نخبگان، منتقدین و به طور کلی نسل اجتماعی معاصر چگونه بهره می برند؟

مثال برای محوریت همنشینی دلالت های مرتبه ی اول

گمانه زنی برای انتصاب استاندار غیرآذری، حضور آقای احمدی نژاد و تیم تبلیغاتی اش در میان کوردها، تعیین نماینده ی ویژه ی کورد در ستاد کل تبلیغاتی آقای رئیسی، تعیین نماینده ی کورد در راس بخش نمادین اقوام و مذاهب ریاست جمهوری و...

مثال برای محوریت جانشینی دلالت های مرتبه ی دوم

متولیان تولید محتواهای ارزشی و فرهنگی در نظام آموزش و پرورش، سازمان تبلیغات اسلامی و فرهنگ و ارشاد و مرکز بزرگ اسلامی و کانون های پرورش فکری و... بر یک پیمان مشترک تفوّق فرهنگ آذری استوار است یا رویش منسجم ارزش های وحدت گرایانه ی انقلاب اسلامی که اساساً بدون مرز و صبغه ی خاص و... است؟

مدیریت این بازنمایی نسلی در حداقل دو فرهنگ اصلی این استان، حائز اهمیت فراوان و البته حساسیت روشی نیز می باشد و این به نظر می رسد بر عهده ی کارگزاران پایتخت و نخبگان و مشاوران بومی است تا با مدنظر قراردادن هدف غایی اتحادو انسجام، عوارض ناشی از افراط و تفریط داخلی و دخالت دسیسه گرایانه خارجی به حداقل برسد. چه بارها سعی شده تا از کمترین نشانه های این تفاوت های نسلی و فرهنگی، سوءاستفاده ی تبلیغاتی حداکثری گردد. بنابراین به نظر می رسد این مدیریت بازنمایی نسلی آن هم صرفاً در بخش فرهنگی، از عهده ی تنها مدیران آذری یا نخبگان کوردی با این شرایط و اوصاف، خارج است و مستلزم هم اندیشی سطح کلان و چندجانبه است.

 

جمع بندی

نگارنده معتقد است که قوانین کشور – اداری، استخدامی، رسانه ای، حقوق شهروندی و...- فی نفسه «دلالت گر» و «معناساز» و «بازنماکننده» نیستند بلکه معنای پدیده ها ناگزیر در بستر و بافت فرهنگی و اجتماعیِ ویژه ی این استان است که برساخته و بازسازی می شود. تاکید بر 3 مورد بود اول، رسانه ی استانی، دوم، مناصبِ مدیریتی و سوم، گفتمان فرهنگیِ مسلط بر اداره های استان که در هر سه مورد وجه ذهنی قدرت با نمایش انگاره ها و نشانه های همخوان با فرهنگ فارسی و مطالبه گری فرهنگ غیرآذری و به ویژه کوردی مواجهیم و در وجه عینی قدرت با نمایش الگوهای آذری که تصمیم نهایی را ترکیب مدیریتی و اجرایی استان می گیرد و این فرهنگ چندوجهی با تاثیر غیرقابل انکار رسانه و شبکه های مجازی در حال تغییر و بازنمایی است. یک فرهنگ در نسل گذشته با  نقش های مرزبانی و مهمان نوازی و گرایش معاندانه شناسانده می شد که در نسل بعد به سمت مطالبه ی مدیریتی، سرمایه گذاری، حفظ نظام و تغییر ترکیب هژمونی قدرت استانی پیش می رود.

منبع

شیخی، غفور (1396) بازنمایی نسلی در فرهنگ کورد و آذری، دوهفته نامه صدای آشنا، سال دهم، شماره 109، ص3

دانلود مستقیم مطلب در محیط Word