پتانسیل های مغفول اقوام در تحقق اقتصاد مقاومتی

غفورشیخی

فشارهای اقتصادی، مشکلات معیشتی و هزینه های سنگین زندگی به صورت یکسان هر انسانی از هر مذهب، نژاد، قوم و زبانی را تحت تاثیر خود قرار می دهد و به صورت طبیعی واکنش تمام اقوام و مذاهب ایرانی در قبال مقاومت دربرابر تحریم ها، ایستادگی بر مرام های انقلاب، رعایت و اجرای اقتصاد مقاومتی تقریباً یکسان بوده است.تحقیقات آکادمیک و روشمند هم انجام نشده است تا نشان دهد کدامیک از اقوام ایرانی اقتصاد مقاومتی را بیشتر و عمیق تر و کاربردی تر درک و دریافته اند. اما آنچه عیان است آن است که در مجموعه فرهنگی و آداب و رسوم و زبان و تاریخ هر یک از اقوام، توانمندی ها و فرصت های بسیاری هست که بتوان در راستای تحقق بیشتر اقتصاد مقاومتی مورد استفاده قرار داد. برای این کار اولاً نیاز به استنباط نقاط مشترک اقتصاد مقاومتی و فرهنگ مادی و معنوی اقوام نمود. ثانیاً رگه هایی از اقتصاد مقاومتی و یا شکل هایی مشابه از آن را در تاریخ و پیشینه ی اقوام استخراج نمود. ثالثاً توان سنجی کنونی اقوام و آینده پژوهی اقتصاد مقاومتی می تواند حالت های مختلف انطباق و همسویی این دو را نمایان سازد تا در نیل به این همسان انگاری تلاش های بیشتری صورت گیرد. لذا برخی از اهم پتانسیل های مغفول اقوام در تحقق اقتصاد مقاومتی عبارت اند از:

الف. زبان و ادبیات

اقوام به زبان و ادبیات خود در شکل های گوناگون آن از جمله اشعار، کتب، ترانه ها، موسیقی، خاطرات و داستان های مختلف اهمیت بسزایی می دهند. بهره گیری از زبان محلی و ادبیات بومی هر یک از اقوام و عجین نمودن مفاهیم و اصطلاحات و کلیدواژه های اقتصاد مقاومتی در آن ادبیات و ترانه ها و اشعار و زبان می تواند در میان مدت و بلندمدت وارد حوزه فرهنگ و ناخودآگاه آن قوم شود و برای خود هویت و پیشینه ایجاد نماید. چرا که زبان و ادبیات یک قوم بمثابه ستاد فرماندهی فرهنگی آن است و این هویت سازیِ واژه ای به مرور ایجاد دغدغه و پرسش و نیاز و طبعاً پیگیری می نماید.

از طرف دیگر کاوش در زبان و ادبیات اقوام و استنباط اشتراکات فرهنگی با نظریه اقتصاد مقاومتی می تواند قرابت مبارک و مستحکمی ایجاد نماید. زیرا فرهنگ و ادبیات اقوام همواره آکنده از ظلم ستیزی علیه تباهکاری سلطه جویان بر سرزمینمان بوده است و این یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی به شمار می آید. چنان که ملک الشعرای بهار می سراید:

«با داس مقاومت دروده  ..........کشت ستم و تباهکاری

زنگار ظلام را زدوده  ..........  ز آیینه ی دین کردگاری»

ب. آداب و رسوم

ویژگی بارز آداب و رسوم اقوام، حفظ اصالت و تاکید بر هویت باستانی آن است که در آن مجموعه آداب و رسوم، توجه ویژه ای به سرزمین، حمیت و غیرت نسبت به آن، پاسداری از ارزش ها، تعاون و همکاری با همدیگر در مواقع مختلف فصول سال و کارهای اجتماعی و امور زراعی و مراسم های مختلف شده است و اساس نگاه اقتصاد مقاومتی نیز به صیانت از همین سرزمین و نعمات آن و حداکثر بهره برداری داخلی از آن بوده تا با اتحاد و همکاری همدیگر، کشور از گزند سلطه گران و سودجویی دلالان و وابستگی محصولات رهایی یابد. از آن جمله می توان به چوب و چَل بازی بلوچ که نماد مهارت و استقامت و مقاومت است یا به پوشاک و بامبووچموش دوزی گیلکی که نماد خوداتکایی و قابلیت نام نماسازی و صادراتی است یا به رقص و پایکوبی کوردها که نماد همسبتگی و اتحاد مردمی است و یا به عاشیق های آذربایجان که رسالت بزرگشان تبلیغ معجون معرفت، جوانمردی و وطن پرستی با هنر ماندگار آواز و موسیقی و حماسه‏های قومی و ملی است اشاره نمود که تمامی این پتانسیل ها این ظرفیت را دارند که مفاهیم اقتصاد مقاومتی (مانند خودباوری، بهره وری، وطن دوستی، تولید داخلی، صبر و همبستگی، مبارزه با فساد و سلطه) را در خود پذیرا باشند و بگنجانند و پربارتر و عملیاتی سازند.

پ. نخبگان و سرشناسان قومی

بدیهی است که در میان رنگین کمان اقوام ایرانی افراد سرشناس، روحانیون معزز، معتمدین دلسوز، نخبگان علمی و صنعتی، سرمایه گذاران داخلی و کارآفرینان حرفه ای وجود دارند که می توان بخشی از وقت و تخصص و سرمایه ی آنها را به روش های مختلف مانند تشکیل کارگروه های محلی، دعوت به همایش ها و جلسات، انتصاب به پست های مشاور مدیران کل و... به نفع تبلیغ و جاانداختن اقتصاد مقاومتی چه از بُعد نظری و چه از بُعد عملی استفاده نمود. معمولاً این افراد درگیر مشکلات بروکراسی و جناح بازی شهرستان ها و تنگ نظری برخی مسئولین مناطق بومی خود می شوند و گرایش به خانه نشینی یا دوری از اسم و رسم و یا مهاجرت به سمت پایتخت پیدا می کنند که اثرگذاری که در منطقه محلی خود می توانند داشته باشند، در خانه نشینی یا آن جامعه گسترده پایتخت قابل رویت نخواهد بود. از این رو اهتمام به شناسایی و جذب سرمایه ی انسانی اقوام و ساماندهی آنان در راستای تحقق بیشتر اقتصاد مقاومتی یکی از مهم ترین برنامه های آن می تواند باشد. اقتصاد مقاومتی نیاز به آن دارد تا وارد حوزه زندگی روزمره تک تک افراد و انواع اقشار جامعه گردد و برای دستیازی به این امر مقدس، باید از توانمندی های زبان و ادبیات، آداب و رسوم و سرشناسان قومی به تناسب موقعیت و وضعیت، بهره بگیرد.

ت. گردشگری قومی

گردشگری قومی به منظور مشاهده سبک زندگی افراد بومی و اقوام انجام می‌شود و هدف آن شناخت اقوام مختلف و شرکت در تجربه‌های زیستی آنان است. مثلاً تماشای مراسم سنتی، جشن‌ها، آئین‌ها از جمله جذابیت‌های این نوع گردشگری بوده و برخی نیزجهت درک بهتری از موقعیت خود و یا دنیای معاصر به این گونه سفرها روی می‌آورند. ایران به دلیل وجود اقوام مختلف (لُر، کورد، تُرک، بلوچ، عرب، ترکمن و...) و خصوصیاتی که هر کدام از آنها دارند واجد جذابیت‌های فراوانی برای هر ناظر و گردشگر بیرونی است. اما این از دو جهت می تواند پتانسیلی مغفول باشد که برای اقتصاد مقاومتی مفید واقع گردد: اولاً ایجاد اشتغال و بهره وری را به دنبال دارد که به تبع آن زیرساخت ها –مانند جاده، بهداشت، اقامتگاه و..- ساماندهی می شوند ثانیاً اشاعه تجارب به وجود می آید و فرایند مقایسه شکل می گیرد و خودباوری به تولید داخلی و فرهنگ ایرانی افزایش می یابد که در نهایت هم از خروج سرمایه و مهاجرت انسانی جلوگیری می کند و هم با جذب سرمایه و گردشگران خارجی به داخل، بخشی از فرهنگ مقاومتی اقتصاد را در شکل و قالبی رضایتبخش به اجرا در می آورند. گردشگری قومی به مثابه معدنی است که متاسفانه هنوز در کشور ما چندان به شناساندن و استخراج آن اهتمام ویژه نشده است.

منبع

شیخی، غفور (1395) پتانسیل های مغفول اقوام در تحقق اقتصاد مقاومتی، ئاویته، سال6، شماره32، 34-35